به گزارش ابنا، کابالا یا کبالا (به انگلیسی: Kabbalah و به عبری: קַבָּלָה) سنت، روش، مکتب و طرز فکری عرفانی است که از یهودیت ریشه گرفته است.
گرچه "کابالای مسیحی" نیز وجود دارد اما اصل کابالا از متون یهودی سرچشمه گرفته و پیروانش معمولاً از متون یهودی برای توصیف و تفسیر مسائل عرفانی آن استفاده میکنند.
از یک سو، معروف است که یهودیان مانند مبلغان مسلمان یا تبشیریان مسیحی به دنبال ترویج دین خود و گرواندن دیگران به آن نیستند؛ و از سوی دیگر، دستورات کابالا برای فهم معنی مخفی متون یهودی نظیر تورات و نوشتارهای ربیها نظیر تلمود به کار میرود و مذهبی همگانی نیست. اما کابالا از قرن ۱۸ بشدت پرطرفدار شد و اکنون با رشد فزاینده این مکتب انحرافی در جهان مواجهیم.
اینک کانونها و رسانههای مقتدری در پی ترویج فرقه کابالا هستند و حتی برای جذب تعداد بیشتری به این عرفان کاذب، از خوانندگان و هنرمندان و سلبریتی ها نیز استفاده می شود و مقالات جذاب و جانبدارانه دربارهاش مینویسند؛ آنچنان که "کابالا هالیوود را فرا گرفته است" عنوانی است که مدتهاست در نشریات و رسانه ها به چشم میخورد.
علت این امر چیست؟ متن زیر به این سؤال پاسخ می دهد.
می دانیم که دین یهودیت در سده های اخیر دینی ویژه گرا و نژادی بوده و عالمان یهود کمتر به تبلیغ و نشر دین خود در جهان پرداخته و از غیر بنی اسراییل کسانی را جذب نموده اند و نیز می دانیم وضعیت در کابالا در طول تاریخِ آن به مراتب محدود تر بوده و کابالا به صورت سنتی محدود به دانشمندان بلند پایه و خاص پیروان مسلک یهود بوده است.
کابالا از بدو شکل گیری تا سده های قبل دانش سری یهود محسوب می شده و تعلیم و تعلم آن بسیار محدود و فقط برای افراد معدودی بوده است. در میشنا چنین هشدار داده شده است: «نمی توان... معسه برشیت را در آن واحد برای دو شاگرد تشریح نمود. اما معسه مرکاوا را برای یک شاگرد هم نمی توان بازگفت مگر آنکه وی خردمند باشد و با دانش خود چیزی دریابد.» (الن انترمن 1393-ص 147)
بااین حال می بینیم در عصر ما کابالیست ها تصمیم گرفته اند این آموزه ها را فراگیر کرده و به دیگران فارغ از هر دین و سن و جنسیتی آموزش دهند.حال سوال این است چرا به یکباره کابالیست ها تصمیم به افشای اسرار کابالا گرفته اند و می خواهند اسرار و آموزه های کابالا را علنی کنند؟
نوشتار پیش رو در نظر دارد تنها چند دلیل که در کتب ایشان مستور است را علنی نموده و از این راز سر به مهر پرده بردارد؛ رازی که کابالیست های مدرن با خط و نقش های زیبا سعی بر موجه جلوه دادن آن دارند و می خواهند این سم مهلک را با هزار فریب به جهان مدرن تزریق نمایند.
1. جذب پیرو و تبلیغ دین یهودیت
باور عمومی بر این است که: "دین یهود تبلیغ ندارد و کسی نمی تواند وارد یهودیت شود؛ زیرا این دین، دین نژادی بوده و غیر بنی اسراییل نمی توانند بهره ای از آن داشته باشند"؛ لکن نگارنده معتقد است که این باور نادرست بوده و تعمق در کتاب مقدس، متون تلمودی و سیره تاریخی یهود خلاف آن را ثابت می نماید.
با تعمق در کتاب مقدس می یابیم از همان سده های اولیه شکل گیری یهودیت، تبلیغ دین امری شایع بین علمای یهود بوده است: «وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار! زیرا که برّ و بحر را میگردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پستتر از خود، پسر جهنّم میسازید!» (متی 23: 15)
گرچه گرایشهای ضد فریسی ها در فقره فوق از عهد جدید نمایان است؛ اما بوضوح به وضعیت فعال تبلیغ دین نیز اشاره دارد. ممکن است گفته شود منظور از پیدا کردن مرید در آیه مذکور پیدا کردن مرید از بین یهودیان باشد و نه از غیر یهود؛ لکن با نگاهی دقیق به تاریخ خلاف آن برای ما ظاهر می شود و بسیاری از جنگ های صدر یهودیت به جهت تبلیغ دین و مؤمن کردن دیگر اقوام به "یهوه" خدای یهود بوده است: «و در همه ولایتها و جمیع شهرها در هر جایی که حکم و فرمان پادشاه رسید، برای یهودیان، شادمانی و سرور و بزم و روز خوش بود و بسیاری از قومهای زمین به دین یهود گرویدند زیرا که ترس یهودیان بر ایشان مستولی گردیده بود.» (استر 8 : 17) «یهودیان این را فریضه ساختند و آن را بر ذِمّه خود و ذریت خویش و همه کسانی که به ایشان ملصق شوند ...» (استر 9: 27)
ملاحظه فرمودید که یهودیت ــ چه با تبشیر و تبلیغ و چه با جنگ و قهر و غلبه ــ سعی کرده از بین سایر مردمان و اقوام برای خود پیروانی جذب نموده و غیر بنی اسراییلیان را یهودی نمایند.
در کلمات علمای یهود نیز به تبلیغ دین یهود تصریح شده است : «... فقط بدان جهت اسراییل را میان امت ها به تبعید فرستاد که با یافتن پیروانی بر شمار خویش بیفزایند» (انترمن ص23)
این مهم، در عصر حاضر، بر عهده دستگاه کابالایی گذاشته شده است.
2. ناکارآمدی دین یهود
تحریف و انعطاف ناپذیر بودن شریعت یهود از سویی، و فراگیر شدن آموزه های معنوی اسلام و انعطاف مسیحیت و نیز جذابیت معنویت های شرقی از سوی دیگر، سبب شده است که یهودیان معاصر در خود یک خلأ معنوی احساس کرده و برای معنویت های جایگزین به سراغ سایر ادیان و مکاتب بروند. مثلاً در حال حاضر بسیاری از ساکنین شهرک های رژیم غاصب صهیونیستی را یهودیان سکولار تشکیل می دهند؛ یهودیانی که بسیاری از آنان حتی در "مراسم شبات" نیز شرکت نمی کنند و اهمیتی نیز برای "مواعید یهود" قائل نیستند؛ عملی که مجازات سنگینی را برای یک یهودی به ارمغان خواهد آورد: «و در روز هفتمین، سبت، آرامی مقدس خداوند برای شماست؛ هر که در آن کاری کند، کشته شود». (خروج 35 : 2)
همچنین یهودیت عصر حاضر دچار مشکل "پیدا کردن جایگاه یک یهودی در جامعه مدرن شده است".(فیلیپ برگ، 1990، ص 19) "یهودیت امروزه مواجه با دو نوع انتخاب است: یا باید به راه کنونی خود ادامه دهد، یعنی در زندگی روزمره خود، تاریخ پیشینیان یهود را گرامی دارد و هرسال تعداد اعضا و نفوذ آن کمتر گردد ، یا آنکه اهمیت و قدرت خود را در جهان امروز اشکار کرده و ثابت کند که تنها یهودیت قدرت وحدت بخشیدن مجدد به اقوام پراکنده و دچار تفرقه کره زمین را دارد".(همان، ص 23)
این عوامل سبب شد دستگاه سری کابالیستی تصمیم بگیرد برای موجه جلوه دادن و ادامه حیات خود برخی از "طعامی تورا" را منتشر کرده و آنها را همسو با علم و یا با نام علم آموزش دهد. این کار سبب می شود یهودیانی که به سبب ناکارآمدی دین تحریف شده شان، دچار عدم اعتماد به نفس دینی-نژادی شده بودند از اغماء خارج شده و حیات دوباره ای بگیرند تا بتوانند خود را برای "عصر ماشیح" آماده نمایند.
3. عصر ماشیح
کابالیست ها معتقدند «شیمعون بریوحای» پیشگویی کرده است که در عصر ماشیح، حتی به کودکان نیز می توان کابالا را آموخت. به گفته آنان ربی شیمعون معتقد بود: "عصر ماشیح با خود نور و غنایی می آورد که دال بر دمیدن خلوص الهی بر همه جهانهاست. خورشید جهانی نو، طلوع خواهد کرد و با ظهور آن نور اعظم، آزادی انسان ها را از جهلشان آغاز کرده و بیداری روحی و معنوی برایشان به ارمغان خواهد آورد".(همان، ص74)
همچنین «زوهر» می گوید که در دوره ماشیح "دیگر نیازی نخواهد بود که شخص به همسایه خود بگوید: حکمت بر من بیاموز؛ زیرا نوشته شده روزی خواهد آمد که دیگر هیچ کس همسایه خود را نخواهد آموخت و هیچ کس برادرش را نخواهد گفت: خدا را بدان؛ زیرا همه آنها مرا (پروردگار) خواهند دانست، از جوانترینشان تا پیرترینشان» (زوهر، ج 3، ص 58 الف)
می گویند در عصر ماشیح به سبب رشد علمی و فرهنگی مردم جهان، دیگر دلیلی بر مخفی نگاه داشتن این آموزه ها نیست و می توان آنها را علنی کرد.
البته آنها در این قول خویش نیز صادق نیستند؛ زیرا اینان تنها برخی از آموزه های "طعامی تورا"ی خود را که قابل انتشار است را آموزش می دهند و بخش اصلی و الحادی یعنی "ستری تورا" را به کلی مستور داشته اند. آنان حق و باطل را به هم آمیخته اند تا نیت باطنی خود را که یافتن "سرباز برای جنگ آخرالزمان" هست را پنهان کنند.
4. جمع کردن سرباز
همانطور که در سطور بالا از قول «فیلیپ برگ» بیان شد یهودیت در عصر حاضر به دنبال نفوذ در سایر ملل و اقوام بوده و از روند رو به نزول رشد جمعیت رنج می برد. بر همین اساس دو راهبرد عمده برای خود اتخاذ نموده است:
راهبرد اول؛ ادعای یهودی بودن برخی نژادها: به عنوان مثال ادعا می کنند برخی از اقوام ــ همچون همچون پشتوهای افغانستان، چینی ها، هندی ها و مکزیکی ها ــ دارای نژاد یهودی هستند. آنها ادعا می کنند که در بین این اقوام کسانی هستند که دارای DNA یهودی بوده و نشان از آن دارد که اینها از اسباط گم شده یهود هستند.
راهبرد دوم؛ ترویج کابالا: با ترویج و نشر آموزه های کابالایی در قالب های مختلف، مردم را ابتدا به سوی کابالا سوق داده، سپس در بین علاقمندان کابالا شریعت و تفکر یهود را نهادینه می نمایند. افرادی که از این طریق جذب یهودیت می شوند دارای تفکرات صهیونیستی بوده و بشدت به زمین مقدس اعتقاد دارند.
البته نباید فراموش نمود کسانی که به صورت غیرنژادی یهودی می شوند شهروند پست و درجه سه محسوب می شوند و تنها به درد این میخورند که مقابل گلوله ها بایستند! به این طریق صهیونیسم می خواهد بدون هزینه کردن افراد خودش ــ که به زعم آنان مخلوقات برتر الهی هستند ــ در "نبرد نهایی آرماگدون" که به اعتقاد آنان زمینه ساز ظهور ماشیح خواهد بود پیروز شوند. و تمام این ها مقدماتی هستند که جبهه کفر برای مقابله با جبهه حق اندیشیده است؛ و «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ الله بِأَفْوَاهِهِمْ وَالله متم نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُون».
شایان ذکر است کسانی که در ده های اخیر به آیین یهودیت گرویده اند از لحاظ اعتقادی معتقد به صهیونیسم اعتقادی و از جنبه سیاسی بشدت گرایش به صهیونیسم سیاسی دارند. اینان همچون تکفیری های دنیای اسلام حاضرند برای آرمان های صهیونیستی دست به هر اقدامی بزنند و ارتش رژیم غاصب اسراییل را لشکر خدا می پندارند.
لذا همانگونه که ملاحظه فرمودید هدف کابالا از علنی کردن آموزه هایش نه دلسوزی برای آگاهی بخشیدن!! به جهانیان، بلکه به دست آوردن سربازان رایگان برای نبرد آخرالزمان است؛ نبردی که به هیچ وجه آنان پیروز آن نخواهند بود؛ که «وَمَكَروا وَ مَكَرَ الله وَالله خَيرُ الماكِرين».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع اصلی:
Philip S. Berg, "Kabbalah for the Layman", Vol. I. Research Centre of Kabbalah, 1990, The Zohar
و
آلن انترمن؛ "آیین ها و باورهای یهود"؛ مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب؛ 1394 ؛ شابک: 978-964-8090-30-7