صراط: اخیراً زنی 29 ساله بخاطر اختلافاتی که با شوهر خود داشته، دختر چهار ماهه و پسر دو سالهاش را به قتل رساند و سپس یک خودکشی ناموفق را تجربه کرد تا پروندهای برای قتلهای دلخراش او در دادگاه باز شود.
کامبیز نوروزی - جرمشناس و حقوقدان - در روزنامه «ایران» در اینباره نوشته است: متأسفانه در این پرونده ویژه که زنی دو فرزند خردسالش را به قتل رسانده و سپس دست به خودکشی زده شاهد نمونهای دیگر از جنایتهای خانوادگی هستیم که به شکل دلخراشی به وقوع پیوسته و بدون شک و از ابعاد مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد.
در جنایتهای خانوادگی یکی از اعضای خانواده، والدین، خواهر، برادر یا همسر و... به دلایل مختلفی از طرف مقابل خشم و کینه به دل میگیرد و ناگهان به دلیل ناتوانی در کنترل رفتارش مرتکب جرایمی میشود که در برخی موارد نیز جبرانناپذیر است. این خشونت و خشمهای آنی در رفتار فرد به شکل درگیری، بحث و مشاجره، ضرب و جرح و حتی گاهی نیز با قتل همراه است.
در این پرونده نیز باید تحقیقاتی صورت گیرد تا با بهدست آمدن اطلاعات لازم بتوان بدرستی موضوع را کالبدشکافی کرد اما شواهد امر نشان میدهد به احتمال زیاد این زن که در سن میانسالی است و باید رفتاری آگاهانه و بالغانهتر از خود نشان دهد، در اقدامی جنونآمیز و در نبود همسرش دو فرزندش را که حتی قدرت دفاع از خود نداشتند به طرز بسیار غمانگیز خفه کرده و به قتل رسانده است. در پی اطمینان از کشتن آنها نیز قصد داشته به زندگی خودش پایان دهد که ناموفق بوده است.
گاهی دیده میشود در چنین پروندههای مجرمانهای قربانی، نقشی در ایجاد انگیزه رفتار مجرمانه داشته باشد اما کوچکی فرزندان و بیدفاعی آنها نمیتواند این انگیزه را در این زن سنگدل به وجود آورده باشد. بر اساس ادعاهای این زن نیز، وی به دلیل اختلاف با همسرش مرتکب قتل فرزندانش شده و به نوعی سرانجام، تهدیدهایش را عملی کرده و باعث بروز جنایت هولناک خانوادگی شده است.
بیتردید باید توجه داشت که در این مواقع خانوادهها نقش مؤثری در پیشگیری از رفتارهای پرخطر فرد مجرم دارند؛ چراکه گاهی علائمی از جمله تهدید میتواند نشان دهد که فرد در وضعیت «من خوب نیستم» قرار گرفته و باید او را به متخصص روانشناس یا روانپزشک معرفی کرد و خیلی زود او را تحت درمان قرار داد.
ولی گاهی هم دیده میشود که علائمی در رفتار فرد مشخص نیست و کسی نمیتواند متوجه افکار پریشان وی شود. در هر صورت بروز رفتارهای پرخاشگرانه و افسردگی در میان اعضای خانواده میتواند زنگ خطری برای یک حادثه پنهان باشد که باید هرچه سریع آن را جدی گرفت و به دنبال درمان آن بود تا شاهد کاهش رفتارهای مجرمانه و جنایتهای خانوادگی در سطح کشورمان باشیم.
کامبیز نوروزی - جرمشناس و حقوقدان - در روزنامه «ایران» در اینباره نوشته است: متأسفانه در این پرونده ویژه که زنی دو فرزند خردسالش را به قتل رسانده و سپس دست به خودکشی زده شاهد نمونهای دیگر از جنایتهای خانوادگی هستیم که به شکل دلخراشی به وقوع پیوسته و بدون شک و از ابعاد مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد.
در جنایتهای خانوادگی یکی از اعضای خانواده، والدین، خواهر، برادر یا همسر و... به دلایل مختلفی از طرف مقابل خشم و کینه به دل میگیرد و ناگهان به دلیل ناتوانی در کنترل رفتارش مرتکب جرایمی میشود که در برخی موارد نیز جبرانناپذیر است. این خشونت و خشمهای آنی در رفتار فرد به شکل درگیری، بحث و مشاجره، ضرب و جرح و حتی گاهی نیز با قتل همراه است.
در این پرونده نیز باید تحقیقاتی صورت گیرد تا با بهدست آمدن اطلاعات لازم بتوان بدرستی موضوع را کالبدشکافی کرد اما شواهد امر نشان میدهد به احتمال زیاد این زن که در سن میانسالی است و باید رفتاری آگاهانه و بالغانهتر از خود نشان دهد، در اقدامی جنونآمیز و در نبود همسرش دو فرزندش را که حتی قدرت دفاع از خود نداشتند به طرز بسیار غمانگیز خفه کرده و به قتل رسانده است. در پی اطمینان از کشتن آنها نیز قصد داشته به زندگی خودش پایان دهد که ناموفق بوده است.
گاهی دیده میشود در چنین پروندههای مجرمانهای قربانی، نقشی در ایجاد انگیزه رفتار مجرمانه داشته باشد اما کوچکی فرزندان و بیدفاعی آنها نمیتواند این انگیزه را در این زن سنگدل به وجود آورده باشد. بر اساس ادعاهای این زن نیز، وی به دلیل اختلاف با همسرش مرتکب قتل فرزندانش شده و به نوعی سرانجام، تهدیدهایش را عملی کرده و باعث بروز جنایت هولناک خانوادگی شده است.
بیتردید باید توجه داشت که در این مواقع خانوادهها نقش مؤثری در پیشگیری از رفتارهای پرخطر فرد مجرم دارند؛ چراکه گاهی علائمی از جمله تهدید میتواند نشان دهد که فرد در وضعیت «من خوب نیستم» قرار گرفته و باید او را به متخصص روانشناس یا روانپزشک معرفی کرد و خیلی زود او را تحت درمان قرار داد.
ولی گاهی هم دیده میشود که علائمی در رفتار فرد مشخص نیست و کسی نمیتواند متوجه افکار پریشان وی شود. در هر صورت بروز رفتارهای پرخاشگرانه و افسردگی در میان اعضای خانواده میتواند زنگ خطری برای یک حادثه پنهان باشد که باید هرچه سریع آن را جدی گرفت و به دنبال درمان آن بود تا شاهد کاهش رفتارهای مجرمانه و جنایتهای خانوادگی در سطح کشورمان باشیم.