ماهنامه «جامعه پویا» با این مقدمه ادامه داد: این یک سنت هر ساله است و بارها تکرار شده اما مردمی که در این سخنرانی حضور داشتند با فریاد «بیکاری بیکاری» به عملکرد دستگاههای اجرایی اعتراض میکنند. محمود احمدینژاد نیز در پاسخ اعتراضها باز هم با همان لحن شعارگونه ادامه میدهد که «انشاءالله با برنامهریزی گسترده و با همت جوانان خوزستان و خرمشهر، ریشه بیکاری در خوزستان از بین خواهد رفت». این جمله او با کف و سوت و تشویق شرکتکنندگان همراه نبود. بیش از 02 سال از زمانی که بازسازی شهرشان آغاز شده بود، میگذشت و هنوز «بیکاری» معضل اصلی و حلنشده شهرشان باقی مانده بود. حالا هم که شش سال از آن زمان میگذرد، در میان آمارها، خرمشهر جزء 02 شهر اول دارای نرخ بیکاری بالا در کشور قرار دارد؛ بندری که در مرز مشترک ایران و عراق است و مدتها در اشغال نیروهای دشمن بود و هنوز جای گلولههای جنگ بر بدنه آن خودنمایی میکند؛ گرچه مردم خرمشهر از سالهای پایانی دهه 06 به دنبال بازسازی شهر زیبای خود بودند اما در این بیست و چند سال، از روند بازسازی همواره انتقاد شده است.
در اینباره بارها مطالب و گزارشهایی نیز نوشته و به آن پرداخته شده است. شاید اینگونه گزارشها اندکی پس از سالگرد آزادسازی خرمشهر به فراموشی سپرده شود و یک سال دیگر هم بگذرد و «عروس شهرهای خوزستان»، در کناره اروند به زندگی سخت و مشقتبار خود ادامه دهد اما بههرحال در این گزارش تلاش شده است تصویری متفاوت از اقتصاد خرمشهر، در پس این سالها ارائه شود.
جای پای دولت
در تمام تاریخ اقتصادی خرمشهر، رد پای دولتها در شکلگیری نظام اقتصادی این شهر دیده میشود. در تاریخ جنگ تحمیلی بیش از 34 درصد از خسارات ناشی از جنگ، فقط به استان خوزستان وارد شده است و در همه این سالها، دولت بار اصلی جبران این خسارات و روند بازسازی اقتصادِ بحرانزده خرمشهر را بر عهده گرفته است. خرمشهر در ابتدای شکلگیری، یک «بندر» نبوده است. شهری بوده به نام «محمره» که زمینهای آن در اختیار بزرگ خاندان «بنیکعب» قرار داشت اما در زمان قاجار، انگلیسیها بهخوبی از اهمیت این شهر باخبر بودهاند و به همین دلیل دست به ساخت بندر و اسکله در خرمشهر میزنند. اعتبار تبدیل شهر به بندری با موقعیت تجاری و نظامی، از جیب دولت وقت ایران تأمین شده است. در دوره رضاخان، بندر خرمشهر به واسطه حضور آلمانیها و به عنوان سنگر دفاعی در مقابل قوای متفقین، باز هم با اعتبار و حمایت دولتی گسترش پیدا کرده و در زمان پهلوی دوم، به واسطه درآمدهای سرشار نفتی، اقدامات دولتی برای استحکام موقعیت بندر خرمشهر، به اوج خود رسیده است. بعد از سالهای جنگ نیز اعتبارات دولتی برای بازسازی خرمشهر، سرازیر شده است؛ حتی غلبه نگاه دولتی بر بازسازی خرمشهر را میتوان در معافیت 02 درصدی عوارض واردات کالا از خرمشهر بهوضوح مشاهده کرد که بهنوعی دست دیگر بخشها را برای حضور در روند بازسازی این شهر بسته است.
تغییر نگاه
به نظر میرسد تا پیش از دهه 40 خورشیدی، مهمترین بندر تجاری منطقه، خرمشهر بوده و نگاه حاکمیت، پس از این سالها، به سوی بندرعباس و بندرانزلی چرخیده است. در برنامه عمرانی دوم که در سالهای 1334 تا 1341 در ایران اجرا شده، تجهیز و ظرفیتسازی بندر انزلی با اعتبارات دولتی در دستور کار قرار گرفته است. در سالهای 1341 تا 1346 یعنی برنامه عمرانی سوم که بیشتر نسخهای آمریکایی از برنامههای توسعهای بوده است، ظرفیت تجاری بندر خرمشهر در سطح 970 هزار تن باقی ماند و در مقابل، ظرفیت بندر انزلی از 600 هزار تن به یک میلیون تن و بندر عباس از 750 هزار تن به 1.5 میلیون تن افزایش پیدا کرد. این سیاست هم با اعتبارات دولتی و از طریق ساخت اسکلهها و تجهیز بنادر یادشده انجام شد.
در سالهای 1352 تا 1356 یعنی برنامه پنجم عمرانی نیز دو بندر دیگر به جمع رقیبان اضافه شد: بندر چابهار و بندر بوشهر؛ بهگونهای که در این دو بندر، اسکلهای جدید نصب شد و همزمان بندر عباس نیز مجهز به اسکلههای جدید شد. در گزارشی که شرکت مشاور سوئدی «سوئه کو» برای دولت وقت ایران در این سالها تهیه کرد، نقش بنادر «آلترناتیو» خرمشهر یعنی بندرعباس، بندرانزلی، بندر بوشهر و بندر چابهار، به عنوان یک نوع «بدیلسازی» برای بندر خرمشهر عنوان شده که به مهجورماندن این شهر دامن زده است.
نقش سیاست خارجی
به نظر میرسد که سیاستگذاران عرصه دیپلماسی کشور با نوعی دوراندیشی، دست به این «بدیلسازی» زده باشند و نقش اقتصادی بندر خرمشهر، به عمد و به دلیل برخی مصلحتهای منطقهای «کم انگاشته» شد. نگاهی به رویدادهایی که در فاصله سالهای 7531 تا 0831 خورشیدی در منطقه خاورمیانه رخ داد، نشان میدهد که این استراتژی چندان هم بیراه نبوده است. ابتدا جنگ هشتساله ایران و عراق رخ میدهد و خرمشهر تا پایان جنگ به عنوان یک بندر استراتژیک، محل نزاع است. در ابتدای دهه 07 خورشیدی، عراق به کویت حمله کرد و این احتمال وجود داشت که نیروهای عراقی، بار دیگر به سمت خرمشهر حرکت کنند. در تهاجم اول آمریکاییها به عراق، نیروهای ارتش این کشور از کویت عقبنشینی میکنند و در تهاجم دوم، عراق اشغال و صدام حسین سرنگون میشود. در تمام این تحولات منطقهای، خرمشهر حضور دارد و باید به عنوان یک پایگاه نظامی و نه «تجاری» به زندگی خود ادامه دهد.
یک مقایسه
اینچنین است که گرچه بازسازی خرمشهر از سال 1372 خورشیدی آغاز میشود اما بندرعباس، جایگاه بهتری در میان بنادر تجاری ایران پیدا کرده است. درعینحال مطالعات مستقل نشان میدهد که مردم خرمشهر نیز در مقایسه با دیگر مردم استان خوزستان، روحیه مشارکتجویی کمتری در روند بازسازی شهرشان داشته و بیشتر چشم به اعتبارات دولتی داشتهاند. برای مثال، شهر دزفول در سال 1355 خورشیدی، دارای 121 هزار و 251 نفر جمعیت بوده است. این رقم نزدیک به 20 هزار نفر با جمعیت خرمشهر در همین سال فاصله دارد. دزفول در زمان جنگ، هدف بیشترین میزان حملات موشکی نیروهای عراقی قرار گرفت اما ساکنان خود را از دست نداد. اهالی این شهر، به گواه مستندات، با رفت و برگشتهای متعدد و ایجاد سرپناههای موقتی تا پایان جنگ دوام آوردند و پس از جنگ نیز با روحیهای مشارکتجویانه دست به بازسازی شهر، منازل مسکونی و کسبوکار خود زدند. حالا که دو دهه از آن زمان میگذرد، به گواه مشاهدات عینی، اثری از جنگ در شهر دزفول دیده نمیشود. روندی که درست برخلاف خرمشهر است که دورانی را به اشغال گذرانده است.
همین اتفاق برای شهر «اندیمشک» نیز رخ داده است. این شهر، یکی از پایگاههای اصلی خط مقدم جبههها بود و از آن به عنوان «محل استقرار و عبور نیروهای خودی» استفاده میشد؛ بنابراین بدیهی است که این شهر، آماج حملات نیروهای دشمن قرار گیرد اما مردم این شهر معتقدند «اندیمشک به دلیل جنگ، آباد شده است»؛ چراکه جمعیت شهرنشین در این قسمت در سالهای 1355 تا 1357 نزدیک به 3.5 برابر افزایش پیدا کرده است.
دلایل
شاید این سؤال پیش بیاید که چرا میزان مشارکت اقتصادی شهروندان خرمشهری در مقایسه با دیگر نقاط خوزستان پایینتر است؟ پاسخ به این سؤال قدری پیچیده است. بخش عمده این پایینبودن مشارکت در بازسازی خرمشهر در 52 سال اخیر، به فقدان نهادهای مدنی فعال در این شهر بازمیگردد. نهادهای مدنی، خیریهها و حتی تشکلهای صنفی، بستری برای بروز آمال و آرزوهای یک توده جمعیتی ایجاد میکنند تا میل به مشارکت در ساخت و ساز و بازسازی ویرانیها بالا رود. خرمشهر از این لحاظ در فقر مطلق به سر میبرد. جمعیتی که به خرمشهر بازگشته است، بیشتر روستایی و متعلق به عشیرههای مختلف اعراب خوزستان است. این جمعیت، جایگزین جمعیت شهری شده که پیش از انقلاب در خرمشهر میزیستند و از الفبای مدیریت و مشارکت سر درمیآوردند. این جمعیتی است که به دلیل ناتوانی در خلق فرصت در مشارکت اقتصادی، از شهرهای دیگر به خرمشهر بازگشته است و پتانسیل بالایی برای بهبود شرایط این شهر ندارد. در عین حال، گفته میشود که مدیریت پاییندستی خرمشهر نیز بیشتر در اختیار افراد غیربومی قرار گرفته است؛ مدیرانی که بدون مطالعهای عمیق از شرایط اقتصادی و حال و روز کنونی خرمشهر و حتی همسایه آن، آبادان، پشتوانه قابل اتکایی برای طراحی استراتژی آینده اقتصاد این شهر نداشتهاند.
سالشمار اقتصاد خرمشهر
1190 ه.ش: شهر محمره (خرمشهر کنونی) به بندرگاه تبدیل شد.
1290 ه.ش: بندر محمره، تنها راه تجارت ایران به آبهای آزاد است.
1308 ه.ش: یک اسکله بزرگ با قابلیت پهلوگیری کشتیهای باری در بندر نصب شد.
1314 ه.ش: نام «محمره» به «خرمشهر» تغییر کرد.
1318 ه.ش: یک فروند کشتی اقیانوسپیما در بندر خرمشهر پهلو گرفت.
1320 ه.ش: شش اسکله برای بارگیری ادوات نظامی متفقین راهاندازی شد.
1324 ه. ش: اسکله بتونی به طول 360 متر و عرض 32.5 متر راهاندازی شد.
1337 و 1340 ه.ش: افزایش طول اسکله از هزار متر به 1350 متر.
1352 ه.ش: بندر خرمشهر به دستگاه مکنده مجهز شد.
1359 ه.ش: اشغال خرمشهر به دست نیروهای متجاوز عراقی.
1361 ه.ش: آزادی خرمشهر.
1371 ه.ش: راهاندازی چهار اسکله جدید و بارگیری شناورهای جدید با ظرفیت 85 تن به مقصد کویت.
1371 ه.ش: ورود اولین کشتی تجاری اماراتی با 160 تن کالا به خرمشهر پس از 12 سال.