مشروح یادداشت رهنما را در زیر می خوانید:
وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!
چیزهایی هم هست؛ مثلا این خورشید، کودک آن هفته، کفتر پسفردا…
به محض اینکه دو قدم از کشور محترم و دوستداشتنی مان دور میشوم، اگر زیباییها و نظم و آرامشی در سفری میبینم، همهاش میشود حسرت در دلم که چرا سرزمین من با سابقه فرهنگی چندهزارساله از این چیزهای بدیهی خوب محروم است؟! چیزهای ساده و حقوق اولیهای که هیچکدام منافاتی هم با اخلاقیات و شرعیات ما ندارد؛ مثل هوای خوب، خیابانهای تمیز، رانندگی در آرامش، احترام به حقوق شهروندی و شاید سادهترینش «لبخند» که اینروزها در سرزمین من تبدیل به کار عجیبی شده و من که به عادتی خانوادگی و البته شغلی از سر صبح به آدم و عالم لبخند میزنم، با واکنشهای غریب مردم مواجه میشوم و جملاتی میشنوم از این قبیل: وا این چشه؟! عین فیلماش مسخره است!
زنانی با سنین مختلف که همه طبیعی اند
به چی میخندی حالا بگو مام بخندیم؟ بماند که قدمت را که کمی به سمت راست و چپی فراتر از مرزهای وطن میچرخانی، اولین زبان بین المللی گفتوگوی فرهنگی همین لبخند است و بس! اما اینبار نکتهای زنانه، عجیب و البته غمانگیز نظرم را به خود جلب کرد. در لابی هتلمان، ناچار به انتظاری نیمساعته بودم و از قرار عروسیای در همان هتل برقرار بود و بیشتر مدعوین خانمها بودند.
زنانی با سنین، جثه و لباسهای مختلف که همگی در یک نکته یکسان بودند و آن طبیعیبودنشان بود. تقریبا هیچ دستکاری و جراحی بر صورتها به چشم نمیخورد و موها، ناخنها و رنگهای چشم صورت همه مال خودشان بود. همگی به گمانم از ٢٠ساله تا ٨٠ساله بسیار زیبا و دلنشین بودند. راز این زیبایی همگانی در طبیعیبودنشان بود و بس! و حتی پیری و چینوچروکهای صورتشان وقار و شیرینی خاص خودش را داشت!
همه بهطور ترسناک و مصنوعی…
و من حسرت خوردم که سالهاست در سرزمینم بهندرت زنی را میبینم که با سنوسال خودش که هیچ، با طبیعت وجودش در هماهنگی و صلح باشد. این روزها چند زن پیر دوستداشتنی دوروبرمان داریم؟ انگار همه بهطور ترسناک و مصنوعی قرار است در یک زمان فریز شوند و بمانند و بیشتر از زندگی، زندگی کنند که کاری محال است و متأسفم که وقتی با همسفرم که پزشک پوست بود، صحبت میکردم، مدعی بود سرانه مصرف لوازم آرایش در ایران تقریبا به اندازه کل خاورمیانه است!
بیشتر از زندگی نمیشود زندگی کرد، باور کن! یاد شعر سهراب میافتم و فکر میکنم واقعا چیزهایی هم هست که بهجز چینوچروکها باید به آنها دقت کنیم. کودک آن هفته، کفتر پسفردا و هنوز نان گندم خوب است و هنوز آب میریزد پایین اسبها مینوشند…