صراط: در سال ۱۹۳۴ OKH (سرفرماندهی
ارتش آلمان) به کمپانی کروپ در اِسِن آلمان دستور داد تا برای انهدام خط
ماژینو یک سلاح موثر بسازد. آنان سفارش کرده بودند که گلوله این سلاح باید
توانایی رخنه در ۷ متر بتون مسلح و یا یک متر از یک ورق استیل را داشته
باشد و میبایست بتواند خارج از برد توپخانه ارتش فرانسه شلیک نماید.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، مهندس
کارخانه کروپ دکتر اریش مولر محاسبه کرد که کالیبر این سلاح باید ۸۰۰
میلیمتر باشد و بتواند یک گلوله به وزن ۷ تن را از لولهای به طول حداقل ۳۰
متر شلیک نماید تا امکان انهدام خط ماژینو میسر شود. براساس محاسبات او
این سلاح وزنی بیش از ۱٫۰۰۰ تن میداشت. این ابعاد برای یک سلاح به این
معنا بود که فقط یک ترن قطار میتوانست آن را جابجا نماید.
تا
مارس ۱۹۳۶ هیچ کار عملی برای ساخت این توپ انجام نشد؛ اما در این زمان
آدولف هیتلر زمانی که مشغول بازدید از کمپانی کروپ آلمان بود از مسئولین
کمپانی پرسید که آیا چنین سلاحی دست یافتنی است یا خیر؟ زمانی که پاسخ مثبت
به او داده شد او بدون هیچ قطعیتی درباره آن سخن گفت، ولی ساخت نمونهای
از این توپ در کمپانی کروپ با کالیبر ۸۰۰ میلیمتر آغاز شد و نقشه این توپ
در اوایل سال ۱۹۳۷ تهیه و تصویب شد.
بنابراین دو توپ سفارش داده شد؛ اولین توپ در ۱۰ سپتامبر ۱۹۴۱ برای تست شلیک بر روی یک ارابه موقت قرار گرفت و به مرکز تست شلیک در HILLERSLEBEN فرستاده شد. در نوامبر ۱۹۴۱ این توپ به RUGENWALD
فرستاده شد تا ۸ آزمایش شلیک اضافی را نیز انجام دهد. در این آزمایشات این
توپ توانست یک گلوله ۷٫۱ تنی را تا فاصله ۳۷٫۲۱۰ متر پرتاب کند. در
تابستان ۱۹۳۷ ساخت اولین توپ آغاز شد، ولی مشکلات فنی در ساخت چنین قطعات
عظیم فولادی ظهور کرد و باعث شد نسخه اولیه این توپ تا بهار سال ۱۹۴۰ تهیه
نشود. در اواخر سال ۱۹۳۹ مدل اولیه این توپ برای انجام آزمایش شلیک به مرکز
آزمایش HILLERSLEBEN ارسال شد. شلیک در بالاترین زاویه انجام شد و موجب
نفوذ گلوله ای ۷٫۱ تنی در بتون مسلح به عمق ۷ متر و نیز در ورق استیل به
ضخامت یک متر گردید. زمانی که در اواسط سال ۱۹۴۰ آزمایشها موفقیت آمیز از
آب درآمد ساخت شاسی و کالسکه نیز برای آن آغاز شد.
گوستاو در تقابل با ماژینو
هیتلر
برای تسخیر فرانسه با مانع بزرگی به نام خط دفاع ماژینوی فرانسه روبرو بود
که با طول ۳۲۲ کیلومتر و انواع استحکامات و تجهیزات جنگی فرانسه را در
برابر حملات آلمانی ها بیمه میکرد. نیاز هیتلر به سلاحی قدرتمند که بتواند
از راه دور دیوار دفاعی فرانسه را در هم بشکند موجب شد تا بزرگترین سلاح
تاریخ بشریت با نام گوستاو در
سال۱۹۴۱ ساخته شود. گوستاو سلاحی برای پرتاب گلولههای توپ سنگین به فواصل
دور بود که میتوانست یک بمب ۷ هزار کیلویی را تا فاصله ۴۷ کیلومتر پرتاب
کند. قدرت بمبهای طراحی شده برای گوستاو به اندازهای بود که میتوانست هر
زره فلزی را پاره کند و تا هشت متر بتن را در هم بشکند.
برای
حمل این سلاح عظیم با ۴۷متر طول و ۷ متر عرض و تجهیزات همراه آن به ۶
لوکوموتیو نیاز بود و این سلاح ۱۳۵۰ تنی به تنهایی بر روی دو لوکوموتیو
قرار میگرفت که بر دو ریل موازی حرکت میکردند. نیروهای نگهداری و آماده
سازی گوستاو بیش از ۲۵۰ نفر بودند که از نظافتچی ساده تا چند ژنرال بلند
مرتبه را شامل میشدند. گلولههای توپ این جنگافزار عظیم ۸۰ سانتیمتر قطر
داشت و انفجار حاصل از آن به اندازهای بود که تا چندین کیلومتر از نقطه
اصابت گلوله زمین لرزه خفیفی احساس میشد و از شدت ضربه حاصل از شلیک
ریلهایی که گوستاو بر آنها قرار داشت تا ۵ سانتیمتر جابجا میشدند.
این
غول آهنی در زمان ساخت خود شاهکار مهندسی آلمانی به حساب میآمد که البته
هیچ گاه برای هدف اصلی خود مورد استفاده قرار نگرفت و سر انجام به دست
آمریکاییها افتاد و قطعه قطعه شد. نمونه دیگر این سلاح که دورا نام
داشت نیز در اواخر جنگ جهانی دوم توسط آلمانیها نابود شد، تا به دست ارتش
سرخ شوروی نیفتد. ساخت نمونه با کالیبر کمتر این سلاح نیز نیمهکاره رها
شد. سرانجام امروز از این سلاح غول پیکر تنها تعداد محدودی عکس و چند دقیقه
فیلم و قطعاتی پراکنده در موزههای جنگ دنیا باقی مانده است.
کالسکه
گوستاو میبایست توانایی حمل چنین غول عظیمالجثهای را داشته باشد. آلفرد
کروپ پس از انتخاب چندین نام متفاوت، در بهار سال ۱۹۴۱ زمانی که آدولف
هیتلر میهمانش بود و در هنگام آزمایش نهایی شلیک توپ با انتخاب نام گوستاو
که نام بنیانگذار کمپانی کروپ بود موافقت نمود. هیتلر زمانی که هیبت عظیم
توپ را دید دستورداد این توپ بدون اجازه او حق شلیک گلولههای ۱۱ تنی را
ندارد.
برای
بکارگیری این توپ در عملیات نظامی یک شاسی مخصوص برای آن طراحی شد. این
شاسی با ۴ تکیه گاه و هر تکیه گاه شامل ۴ چرخ اضافی تقویت شده بود که موازی
با یکدیگر قرار گرفته بودند. هر تکیهگاه دارای ۲۰ اکسل و مجموعا ۸۰ اکسل
را شامل میشد. زمانی که توپ آماده بهرهبرداری شد آن را SCHWERER GUSTAV (گوستاو سنگین)
نام نهادند. این ارابه دارای ۱۶۰ چرخ نیز بود. مهمات این توپ مرکب از ۲
نوع گلوله بود؛ گلوله اول یک گلوله سنگین با مواد انفجاری کمتر بود؛ اما
گلوله دوم یک گلوله با برد زیاد بود که میتوانست حتی کشور انگلستان را هدف
قرار دهد. براساس سند کمپانی کروپ این کارخانه برای ساخت نمونه اولیه هیچ
پولی از دولت آلمان دریافت نکرد، اما زمانی که توپ دوم که به نام دورا (نام
همسر سر مهندس سازنده توپ) سفارش داده شد 5 میلیون دلار از دولت دریافت
نمود.
مشخصات گوستاو
کمپانی سازنده: کروپ آلمان
قیمت تمام شده هر دستگاه: 5 میلیون دلار
تعداد تولید شده: ۲ عدد
وزن: ۱٫۳۵۰ تن
طول: ۴۷٫۳ متر
طول لوله: ۳۲٫۴۸ متر
عرض: ۷٫۱ متر
ارتفاع: ۱۱٫۶ متر
خدمه: ۲۵۰ نفر برای سوار کردن توپ طی مدت ۳ روز (۵۴ ساعت) و ۲ گردان توپخانه ضدهوایی برای محافظت از حمله هوایی
کالیبر: ۸۰۰ میلیمتر
زاویه شلیک: حداکثر ۴۸ درجه
نواخت شلیک: ۱ گلوله در هر ۳۰ تا ۴۵ دقیقه و یا ۱۴ گلوله در هر روز
برد موثر: ۴۷ کیلومتر
عملیاتهای گوستاو
۸
بار شلیک به استحکامات توپخانه سواستوپل در فاصله ۲۵ کیلومتری، ۶ بار شلیک
به قلعه استالین، ۷ شلیک به قلعه مولوتوف، شلیک به قلب صخره سفید (صخره سفید یک انبار مهمات در زیر خلیج SEVERNAYA بود
که در ۳۰ متری زیر دریا ساخته شده بود و حداقل دارای ۱۰ متر بتون مسلح
بود. پس از اصابت ۹ گلوله از گوستاو انبار مهمات منفجر شد و یک کشتی نیز که
متعلق به اتحاد شوروی بود غرق شد)، ۷
بار شلیک به استحکامات SUDWESTSPITZE برای پشتیبانی از حمله پیاده نظام به
آن، ۵ بار شلیک به قلعه سیبریا، ۵ بار شلیک به استحکامات توپخانه ماکسیم
گورکی از جمله عملیاتهای گوستاو بود.
در
۴ جولای؛ شهر سواستوپل توسط ارتش آلمان تصرف شد، در حالی که فقط ویرانهای
از آن باقی مانده بود. ارتش آلمان برای فتح این شهر بیش از ۳۰ هزار تن
گلوله توپ شلیک کرده بود که ۴۸ شلیک گوستاو نیز در این آمار محسوب شده بود.
توپ گوستاو مجموعا با شلیکهای آزمایشی خود ۲۵۰ بار شلیک نموده بود که این
مسئله موجب شد توپ برای تعمیرات اساسی به کارخانه کروپ در اسن آلمان
فرستاده شود.
سپس گوستاو یکبار دیگر برای حمله به لنینگراد به شمال شرقی روسیه ارسال شد و در ۳۰ کیلومتری این شهر در ایستگاه راه آهن TAIZY
قرار داده شد. زمانی عملیات نصب توپ به اتمام رسید که نقشه حمله به
لنینگراد لغو شده بود؛ بنابراین در زمستان ۱۹۴۲ – ۱۹۴۳ این توپ در نزدیکی
لنینگراد قرار داشت. سپس برای تعمیرات اساسی مجددا به آلمان انتقال یافت.
اگر چه بعضی منابع ادعا میکنند که این توپ در جریان سرکوب شورش مردم ورشو
در سال ۱۹۴۴ هرگز بکار گرفته نشد، اما در موزه نظامی لهستان یک گلوله از آن
قرار دارد. ظاهرا این توپ قبل از ۲۲ آوریل ۱۹۴۵ به منظور جلوگیری از
دستیابی دشمن به آن با عملیات خرابکاری در آن از بین رفته بود، زیرا در
این تاریخ بقایای قطعات آن در یک جنگل در ۱۵ کیلومتری شمال AUERBACH و ۵۰ کیلومتری جنوب غربی CHEMNITZ پیدا شد.