صراط: نماینده پیشین مردم اردستان گفت: اگر در سبد انتخابات آینده ۱۰ نفر را درنظر بگیرید، از همین حالا آقای روحانی بهعنوان نماد اصلاحطلب، مطرح است و احمدینژاد نیز بهعنوان نماد گروه اصولگرا.
به گزارش ایلنا، احمد بخشایش اردستانی با اشاره به بحث حضور محمود احمدینژاد، در انتخابات ریاست جمهوری اظهار کرد: احمدینژاد هنوز به طور رسمی در این خصوص اظهارنظر نکرده اما حرکات و سکناتش حاکی از آمدن است، از طرفی، اصولگرایان نیز گزینهای جز او ندارند.
اهم سخنان نماینده مجلس نهم به شرح زیر است:
** باوجود اینکه اختلافهایی در میان اصولگرایان وجود دارد اما با حضور احمدینژاد این اختلافها تبدیل به اتحاد میشود؛ چراکه نیاز جامعه برای حضور در انتخابات، ایجاد دوقطبی در فضای سیاسی است و این دوقطبی هنگامی تشکیل میشود که قطب دیگری در برابر اصلاحطلبان بهوجود بیاید.
**طبقات فرودست به احمدینژاد تمایل دارند بر این اساس، در میان بدنه اجتماعی اصولگرایان، طبقه متوسط و طبقات فرودست به احمدینژاد تمایل دارند؛ چراکه شعارها، صحبتها و دیدارهای مردمی احمدینژاد در جذب این آرا تاثیرگذار است. البته برخی نخبگان اصولگرا اِنقلتهایی وارد میکنند که آنها هم هنگامی که ببینند بدنه اجتماعی با احمدینژاد است، طبیعتاً با او همراهی خواهند کرد.
*{در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان در انتخابات ۹۲ به اجماع نرسیدند}: در انتخابات سال ۹۲ آقای احمدینژاد حضور نداشت و قرار نبود کسی با او رقابت کند که با رویت فضای سیاسی حاکم بر جامعه از این رقابت دست بکشد. در واقع مسئله این نیست که کاندیدایی به نفع یک کاندیدای دیگر کنار برود، مسئله این است که وقتی اقبال عمومی روی یک نامزد انتخاباتی است، طبیعتاً دیگران باید به نفع این کاندیدا که احمدینژاد باشد، کنار بروند. البته درصورتی که در صحنه بمانند هم رای چندانی به دست نمیآورند.
*{ با اشاره به احتمال کاندیداتوری قالیباف و رضایی در انتخابات سال آینده}: باتوجه به اینکه آقای قالیباف پایگاه نظامی دارد، هنوز نتوانسته خود را برای مردم توجیه کند و آقای محسن رضایی نیز چنین وضعی دارد و از آنجا که عقبه نظامی دارد، جامعه با او همراه نشده و نمیشود و بهطور کلی پایگاه نظامی قالیباف و رضایی، مانع محبوبیت آنها نزد مردم میشود.
*{ درباره احتمال ردصلاحیت احمدینژاد} در چنین شرایطی اگر نخبگان اصولگرایی در مورد احمدینژاد به اجماع نرسند و احتمالاً آقای احمدینژاد ردصلاحیت شوند، آقای روحانی هم ردصلاحیت خواهند شد و در چنین شرایطی نوبت به دیگر نامزدها میرسد تا بخت خود را بیازمایند.فضای انتخابات ریاست جمهوری، فضایی خاص است و باتوجه به اینکه آقای احمدینژاد موفق به جلب اعتماد مردم در دوره متوالی انتخابات شده و اقبال عمومی درمورد او وجود دارد، احتمال دارد که نظام نخواهد که این مسئله تکرار شود و یک نفر، بیش از دو دور خودنمایی کند.
*اگر در سبد انتخابات آینده ۱۰ نفر را درنظر بگیرید، از همین حالا آقای روحانی بهعنوان نماد اصلاحطلب، معتدل و چپ و نامزد موردنظر آقای هاشمی و خاتمی مطرح است و آقای احمدینژاد نیز بهعنوان نماد گروه اصولگرا و در چنین شرایطی، هم در اصلاحطلبان سرخوردگیهایی از روحانی وجود دارد و هم در میان اصولگرایان، سرخوردگیهایی از احمدینژاد دیده میشود و درصورتی که این دو نفر را از سبد انتخابات خارج کنیم، بازی به دست نفرات پایینتر میافتد که در این شرایط افرادی همچون مصباحیمقدم، قالیباف، جلیلی و رضایی برای اصولگرایان و ظریف و عارف برای اصلاحطلبان مطرح میشوند.با این حال، مادامی که این اتفاق نیافتد، رقابت میان روحانی و احمدینژاد خواهد بود و به احتمال قریب به یقیین میدانم که احمدینژاد پیروز خواهد شد.
*{ درخصوص بالاتر دانستن احتمال پیروزی احمدینژاد نسبت به روحانی} اثر برجام در سفره مردم ملموس نیست اما کارهایی که احمدینژاد میکرد، مستقیماً در سفره مردم دیده میشد. کسانی که در مسکن مهر هستند و از روستاها به شهرها آمدند، از احمدینژاد راضی هستند یا بحث یارانهها یا اتوبانهایی که در دولت نهم و دهم احداث شده، در نظر مردم جلوه میکند.
* مسائلی که در دو سال آخر دولت دهم مطرح شد، به گونهای دیگر بود. در آن زمان، آقای احمدینژاد علاقه داشت که از آقای مشایی استفاده کند و چون این اجازه از او گرفته شد، تا حدودی کمکاری میکرد. درواقع احمدینژاد دوست داشت که ادامه نهضتش به دست مشایی بیفتد اما اصولگرایان به دلائل گوناگون با مشایی زاویه داشتند. با این حال، احمدینژاد درمورد این مسئله اصرار داشت که باعث افزایش زاویهها و گسترش اختلافها میشد.
*{در واکنش به احتمال حضور حدادعادل بهعنوان گزینه اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری} حدادعادل شانسی ندارد. درواقع مردم شاید از او حمایت نکنند. حدادعادل چند بار اقبال خود را به آزمون گذاشته و نتیجهای ندیده است.
*{درباره عدم موفقیت اصولگرایان در انتخابات} آنچه موجب پیروزی اصلاحطلبان شد، صرفاً مربوط به برجام نبود؛ بلکه کمکاری دولت در عرصه سازندگی و خدماتی موجب ریزش در انتخابات مجلس شد. در واقع اگر دولت، استانداریها و فرمانداریها خوب کار میکردند، مردم احساس میکردند که نمایندهشان خوب کار کرده و مجدداً به او رای میدادند.
* نمایندگان گوشت قربانی و سپر بلای نظام هستند و نمایندگان نقاط مماس با مردم هستند. مسئله دیگر این است که هر هشت سال، فضای جدیدی در سیاست ظهور مییابد که این خاصیت فضای سیاسی در همه دنیا است و حتی اگر اصلاحطلبان از سیاست حذف شوند، باز اصولگرایان به دو قسمت تبدیل میشوند و علیه یکدیگر رقابت میکنند که این رقابت منجر به تغییر فضای سیاسی میشود که نمونهای از آن را در انتخابات مجلس دیدیم.
** برجام، یک شعار انتخاباتی بود و مردم هم بهخاطر این شعار به روحانی رای دادند که مشکل حل شود و آقای روحانی هم تمام تلاش خود را انجام داد و برجام را به سرانجام رساند اما ایکاش، آمریکا و ایران این توافق را یک نقطه آغازین میدیدند و اعتماد یکدیگر را جلب میکردند. با این حال، اگر آمریکا تعهدات خود را انجام ندهد، منتقدان میگویند ما از ابتدا میگفتیم که آمریکاییها اهل وفا نیستند.
به گزارش ایلنا، احمد بخشایش اردستانی با اشاره به بحث حضور محمود احمدینژاد، در انتخابات ریاست جمهوری اظهار کرد: احمدینژاد هنوز به طور رسمی در این خصوص اظهارنظر نکرده اما حرکات و سکناتش حاکی از آمدن است، از طرفی، اصولگرایان نیز گزینهای جز او ندارند.
اهم سخنان نماینده مجلس نهم به شرح زیر است:
** باوجود اینکه اختلافهایی در میان اصولگرایان وجود دارد اما با حضور احمدینژاد این اختلافها تبدیل به اتحاد میشود؛ چراکه نیاز جامعه برای حضور در انتخابات، ایجاد دوقطبی در فضای سیاسی است و این دوقطبی هنگامی تشکیل میشود که قطب دیگری در برابر اصلاحطلبان بهوجود بیاید.
**طبقات فرودست به احمدینژاد تمایل دارند بر این اساس، در میان بدنه اجتماعی اصولگرایان، طبقه متوسط و طبقات فرودست به احمدینژاد تمایل دارند؛ چراکه شعارها، صحبتها و دیدارهای مردمی احمدینژاد در جذب این آرا تاثیرگذار است. البته برخی نخبگان اصولگرا اِنقلتهایی وارد میکنند که آنها هم هنگامی که ببینند بدنه اجتماعی با احمدینژاد است، طبیعتاً با او همراهی خواهند کرد.
*{در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان در انتخابات ۹۲ به اجماع نرسیدند}: در انتخابات سال ۹۲ آقای احمدینژاد حضور نداشت و قرار نبود کسی با او رقابت کند که با رویت فضای سیاسی حاکم بر جامعه از این رقابت دست بکشد. در واقع مسئله این نیست که کاندیدایی به نفع یک کاندیدای دیگر کنار برود، مسئله این است که وقتی اقبال عمومی روی یک نامزد انتخاباتی است، طبیعتاً دیگران باید به نفع این کاندیدا که احمدینژاد باشد، کنار بروند. البته درصورتی که در صحنه بمانند هم رای چندانی به دست نمیآورند.
*{ با اشاره به احتمال کاندیداتوری قالیباف و رضایی در انتخابات سال آینده}: باتوجه به اینکه آقای قالیباف پایگاه نظامی دارد، هنوز نتوانسته خود را برای مردم توجیه کند و آقای محسن رضایی نیز چنین وضعی دارد و از آنجا که عقبه نظامی دارد، جامعه با او همراه نشده و نمیشود و بهطور کلی پایگاه نظامی قالیباف و رضایی، مانع محبوبیت آنها نزد مردم میشود.
*{ درباره احتمال ردصلاحیت احمدینژاد} در چنین شرایطی اگر نخبگان اصولگرایی در مورد احمدینژاد به اجماع نرسند و احتمالاً آقای احمدینژاد ردصلاحیت شوند، آقای روحانی هم ردصلاحیت خواهند شد و در چنین شرایطی نوبت به دیگر نامزدها میرسد تا بخت خود را بیازمایند.فضای انتخابات ریاست جمهوری، فضایی خاص است و باتوجه به اینکه آقای احمدینژاد موفق به جلب اعتماد مردم در دوره متوالی انتخابات شده و اقبال عمومی درمورد او وجود دارد، احتمال دارد که نظام نخواهد که این مسئله تکرار شود و یک نفر، بیش از دو دور خودنمایی کند.
*اگر در سبد انتخابات آینده ۱۰ نفر را درنظر بگیرید، از همین حالا آقای روحانی بهعنوان نماد اصلاحطلب، معتدل و چپ و نامزد موردنظر آقای هاشمی و خاتمی مطرح است و آقای احمدینژاد نیز بهعنوان نماد گروه اصولگرا و در چنین شرایطی، هم در اصلاحطلبان سرخوردگیهایی از روحانی وجود دارد و هم در میان اصولگرایان، سرخوردگیهایی از احمدینژاد دیده میشود و درصورتی که این دو نفر را از سبد انتخابات خارج کنیم، بازی به دست نفرات پایینتر میافتد که در این شرایط افرادی همچون مصباحیمقدم، قالیباف، جلیلی و رضایی برای اصولگرایان و ظریف و عارف برای اصلاحطلبان مطرح میشوند.با این حال، مادامی که این اتفاق نیافتد، رقابت میان روحانی و احمدینژاد خواهد بود و به احتمال قریب به یقیین میدانم که احمدینژاد پیروز خواهد شد.
*{ درخصوص بالاتر دانستن احتمال پیروزی احمدینژاد نسبت به روحانی} اثر برجام در سفره مردم ملموس نیست اما کارهایی که احمدینژاد میکرد، مستقیماً در سفره مردم دیده میشد. کسانی که در مسکن مهر هستند و از روستاها به شهرها آمدند، از احمدینژاد راضی هستند یا بحث یارانهها یا اتوبانهایی که در دولت نهم و دهم احداث شده، در نظر مردم جلوه میکند.
* مسائلی که در دو سال آخر دولت دهم مطرح شد، به گونهای دیگر بود. در آن زمان، آقای احمدینژاد علاقه داشت که از آقای مشایی استفاده کند و چون این اجازه از او گرفته شد، تا حدودی کمکاری میکرد. درواقع احمدینژاد دوست داشت که ادامه نهضتش به دست مشایی بیفتد اما اصولگرایان به دلائل گوناگون با مشایی زاویه داشتند. با این حال، احمدینژاد درمورد این مسئله اصرار داشت که باعث افزایش زاویهها و گسترش اختلافها میشد.
*{در واکنش به احتمال حضور حدادعادل بهعنوان گزینه اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری} حدادعادل شانسی ندارد. درواقع مردم شاید از او حمایت نکنند. حدادعادل چند بار اقبال خود را به آزمون گذاشته و نتیجهای ندیده است.
*{درباره عدم موفقیت اصولگرایان در انتخابات} آنچه موجب پیروزی اصلاحطلبان شد، صرفاً مربوط به برجام نبود؛ بلکه کمکاری دولت در عرصه سازندگی و خدماتی موجب ریزش در انتخابات مجلس شد. در واقع اگر دولت، استانداریها و فرمانداریها خوب کار میکردند، مردم احساس میکردند که نمایندهشان خوب کار کرده و مجدداً به او رای میدادند.
* نمایندگان گوشت قربانی و سپر بلای نظام هستند و نمایندگان نقاط مماس با مردم هستند. مسئله دیگر این است که هر هشت سال، فضای جدیدی در سیاست ظهور مییابد که این خاصیت فضای سیاسی در همه دنیا است و حتی اگر اصلاحطلبان از سیاست حذف شوند، باز اصولگرایان به دو قسمت تبدیل میشوند و علیه یکدیگر رقابت میکنند که این رقابت منجر به تغییر فضای سیاسی میشود که نمونهای از آن را در انتخابات مجلس دیدیم.
** برجام، یک شعار انتخاباتی بود و مردم هم بهخاطر این شعار به روحانی رای دادند که مشکل حل شود و آقای روحانی هم تمام تلاش خود را انجام داد و برجام را به سرانجام رساند اما ایکاش، آمریکا و ایران این توافق را یک نقطه آغازین میدیدند و اعتماد یکدیگر را جلب میکردند. با این حال، اگر آمریکا تعهدات خود را انجام ندهد، منتقدان میگویند ما از ابتدا میگفتیم که آمریکاییها اهل وفا نیستند.
گذشت زمان اثبات کرد هیچیک از اتهامات فساد مالی یا جاسوسی که به مشایی میزدند صحت نداشت.
او سه سال است که از قدرت کناره گرفته ولی اتهامات بیشمارش تاکنون در هیچ دادگاهی اثبات نشد.
این نشان میدهد اصرار احمدی نژاد بر پاکی و صداقت مشایی ، صحت داشت.
ایکاش مشایی در 92 رد صلاحیت نمیشد و روند رو به رشد با سرعت پیشرفت بالای کشور ، متوقف و منفی نمیشد.