شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۵ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۶

طنز/ یک روز با حداد عادل در نوتلابار!

رونمایی از مجموعه شعر غلامعلی حدادعادل
کد خبر : ۳۰۸۸۸۲
در ادامه می توانید گزارش این بازدید دکتر حداد عادل را از نان داغ، شکلات داغ فروشی بخوانید:

به گزارش مهر، در راستای این خبر که دکتر حداد عادل در نامه ای به فرمانده نیروی انتظامی، خواستار تغییر نام نوتلابار ، به «نان داغ، شکلات داغ» شده است، خبرنگار مهرآباد همراه ایشان وارد یک نوتلابار شد

- بچه، بدو برای آقای دکتر "منو " رو بیار انتخاب کنن ... آقای دکتر خیلی خوش اومدین ... جدا افتخار دادین.

- بله ... خیلی ممنون ... در ضمن لطفا به جای واژه بیگانه و نامانوس "منو" از "فهرست نان داغ، شکلات داغ!" استفاده بفرمایین ... دست شما درد نکنه ... پیشنهاد خود شما چیه؟

- "وافل" و "کرپ" رو بهتون پیشنهاد می کنم ... واقعا حرف نداره جناب حداد عادل!

- وافل؟ کرپ؟ واقعا متاسفم ... به نظر بنده به جای واژه بیگانه و غریب " وافل" از واژه " نان خشکِ داغِ مغز شکلاتی!" و به جای "کرپ" از واژه پارسی "نانِ نیمه خمیرِ وسط شکلاتی!" استفاده بفرمایین...

- چشم ... بچه! توی منو ... آخ ببخشید! یعنی توی "فهرست نان داغ، شکلات داغ!" اینهایی که آقای حداد عادل گفتن رو جایگزین کن ... قبلی ها رو هم خط بزن تا نون مون آجر نشده! یه "نانِ نیمه خمیرِ وسط شکلاتی" هم بزن واسه جناب حداد عادل!

شاگرد نوتلابار: آقای حداد جسارته ... به جای این "پیتزای نوتلا" چی بنویسم؟

- اون که معلومه پسرم ... بنویس "کش لقمه ی نان داغ ، شکلات داغ!"

- به جای " شات اسپرسو" چی استاد؟

- اون هم بنویس "شلیک قهوه ای خنک!"

- بفرمایین جناب حداد ... این هم "نان نیمه خمیر وسط شکلاتی" خدمت شما...

- به به! به نظر شما این " نان داغ ، شکلات داغ" با یه پیاز نمی چسبه؟ نان داغ ، کباب داغ که خیلی می چسبه با پیاز!

- چرا استاد ... یعنی هر جور شما صلاح بدونین ... فقط نون ما آجر نشه ... اصلا هر پرس " نان داغ، شکلات داغ" رو با پیاز و دوغ آبعلی سرو می کنیم! اسم این جا رو هم میذاریم " نان داغ، کباب داغِ اصلِ گلپایگانی!"

 حداد عادل (با دهان پر از نوتلا): به به! چشمم روشن ... یه جمله گفتی ، دو تا واژه بیگانه توش بود ... عزیزم، به جای "پرس"، باید بگی" وعده" البته با اون وعده ای که مسوولان میدن قاطی نکنی ها ... به جای "سرو" هم باید بگی "مهیا کردن" ... حالا برو زود یه وعده از اون  "کش لقمه ی نان داغ ، شکلات داغ!" برام مهیا کن ...

صاحب مغازه: آقای حداد ... جسارتا عده ای از مغازه دارهای اطراف اومدن خدمت تون برای اسم مغازه های اونها هم پیشنهاد بدین ...

- جناب حداد، بنده" هات داگ" فروشی دارم!

حداد عادل: شما کلا شغلت رو عوض کن ... چون معادل فارسی اش خیلی اشتها برانگیز نیست!

- استاد، بنده همبرگر فروشی دارم...

- شما اسم مغازه رو بذار "گرد لقمه" فروشی!

- آقای حداد ، بنده مزون دارم ...

- شما خواهرم اسمشو بذار "نمایش جامه های مهمانی با تعیین وقت قبلی!"

- آقای حداد،  ولی به نظرم اسم مغازه ما خوبه ... یعنی تو این راسته هیشکی مثل ما اسمش اصیل و فارسی نیست ...

حداد عادل: به به! حالا بفرمایین اسم فروشگاه شما چیه؟

- پشمک حاج عبدالله، شعبه مرکزی!

حداد عادل: آفرین! به این میگن اسم فاخر و فرهیخته و برازنده فروشگاه بر خیابان!

در ادامه، کسبه مورد نظر هر کدام به زور سعی داشتند جناب حداد عادل را به مغازه خودشان ببرند که ایشان به خاطر خستگی ناشی از پیشنهاد این همه لغت پارسی به جای آن همه لغت خارجی در کمتر از یک ساعت، از همه عذرخواهی کردند و به منزل رفتند!