آقای غزالی به تازگی در تلویزیون کم کار شده اید. گویا بیشتر تمایل به حضور در کارهای سینمایی دارید.
ورودم به سینما دیر اما آبرومند بود و خدارا شکر جواب صبوری و سختی هایی
که کشیدم را دریافت کردم . پیشنهادات بسیاری را نپذیرفتم و ورودم به سینما
دقیقا در نقطه ای اتفاق افتاد که می دانستم می توانم با آبرو و در اثری خوب
و قابل دفاع در سینما ظاهر شوم. اولین حضورم در سینما فیلم «اعترافات ذهن
خطرناک من» بود که برای بازی در آن فیلم کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین نقش
مکمل مرد هم شدم. راستش همچنان خیلی با وسواس به پیشنهاد ها فکر می کنم و
حالا که ورودم به سینما با فیلم های خوبی مانند «اعترافات» و «قیچی» بوده
دوست دارم این روند ادامه دار باشد. تمایل دارم بیشتر در سینما کار کنم اما
این به این معنا نیست حالا که در سینما فعالیتم بیشتر شده پیشنهادهای خوب
تلویزیونی را قبول نخواهم کرد. من در هر مدیومی که کار کنم تمام تلاشم را
می کنم که کم نگذارم. دلیلم هم این است که تمامی این مدیوم های یعنی تئاتر،
تلویزیون و سینما یک نقطه اشراک با هم دارند و آن هم مخاطب است. مخاطب ما
مردم هستند و اگر آنها کارهای ما را نبینند ما هیچ هویتی نداریم. برای مردم
باید بهترین و بیشترین انرژی را گذاشت و تردید نکنید که من احترام فوق
العاده ای برای مخاطبم قائلم .
پیشنهادهای جدیدتان هم سینمایی هستند؟
بله؛ یکی دو پیشنهاد خوب سینمایی دارم که در حال برسی هستم . یکی از این
نقش ها خیلی عجیب و غریب است و برایم بسیار جذاب است و امیدوارم اتفاقات
خوبی برای این فیلم که یک کمدی تلخ است بیفتد. اگر نتیجه خوبی برای این
فیلم حاصل شود می تواند همه را حیرت زده کند.
این روزها فیلم «قیچی» از شما اکران است . کمی از بازی در این فیلم بگویید.
لطف و محبت مردم کشورم را به حضور در هیچ شبکه خارجی نمیفروشمروزهای
دعوتم به فیلم «قیچی»، تمامی روزهای فیلمبرداری و امروز که نتیجه همه تلاش و
سختیهایمان در قالب اثری آبرومند و زیبا روی پرده است برایم بسیار با
ارزش هستند. این فیلم و بازی در آن هرگز از خاطر من پاک نمی شود و برگ
برنده زندگی حرفه ای من خواهد بود. وقتی پیشنهاد بازی در این فیلم به من شد
همزمان چند فیلمنامه بسیار آسان در لوکیشنهای شهری و آپارتمانی هم داشتم
که اتفاقا از نظر مالی شرایط بهتری داشتد اما از آنجا که سرم درد میکند
برای بازی در فیلم هایی با قصههای خاص وجذاب و نقشهای چالش برانگیز، این
نقش را قبول کردم. این فیلم را از آخر به اول فیلمبرداری کردیم . یعنی
ابتدا سکانس های مربوط به جزیره فیلمبرداری شدند . جالب است بدانید بعد از
فیلمبرداری این بخش، کار به مدت سه ماه بخاطر شرایط مالی تهیه کننده متوقف
شد . بعد از آن سکانسهای مربوط به قطار را فیلمبرداری کردیم و باز هم کار
بخاطر مشکلات مالی متوقف شد. تعهد کاری من برای این فیلم تنها سی روز بود
اما به مدت شش ماه درگیر این پروژه بودم و به گریمم دست نزدم و آنقدر درگیر
کاراکتر این فیلم بودم که هیچ پیشنهادی را نپذیرفتم.
کل
دیالوگهایتان دراین فیلم شاید به زحمت به دو صفحه برسد و این برای بازیگری
که از ابتدا تا انتهای فیلم در آن حضور دارد حتما خیلی چالش برانگیز بوده
است.
ممنونم که به این نکته توجه کرده اید. بله قطعا همینطور است .
بازی در چنین نقشی آنهم برای عباس غزالی که اغلب در نقش های حراف و
برونگرا دیده شده است چالش برانگیز بود. راما به گفته کارگردان خیلی مکبثی
است. برای رسیدن به این کاراکتر پیش از شروع فیلمبرداری خیلی با کارگردان
مشورت و صحبت کردیم . پیشنهاد ایشان در زمان پیش تولید این بود که
نمایشنامه «مکبث» را دوباره بخوانم چرا که فکر می کردند خلق و خوی این
کارکتر و نوع نگاهش به زندگی و خشم فروخورده اش خیلی به شخصیت مکبث شباهت
دارد. به عنوان بازیگر این نقش دستم حسابی باز بود که این نقش را کاملا
بیرونی بازی کنم اما تمام سعی ام را کردم تا نقش را درونی بازی کنم به طوری
که این کاراکتر برای مخاطب شبیه آتش زیر خاکستر به نظر برسد. راما همه چیز
را باخته و بالاتر از سیاهی برایش رنگی نیست و هر لحظه تصمیم های مخربی می
گیرد که اوضاع خودش و اطرافیانش را بدتر می کند.
کلا این
شخصیت چندان متعادل نیست. در فیلم می بینیم پیش از شام مسواک میزند و در
شرایطی که شاید چند روز دیگر قصاص شود با عصبیت به فکر درست کردن شیر
دستشویی است و... همه اینها نشان از آدمی دارد که از نظر روانی به هم ریخته
اما دوست ندارد این عصبیت و فروپاشی درونی اش را در صورتش نشان دهد و دست
به رفتارهای عجیبی می زند.
نقش تان در این فیلم خیلی به لحاظ فیزیکی سخت بوده است. آیا در حین بازی دچار حادثه ای هم شدید؟
بله تقریبا بیشتر سکانس های این فیلم در روستای ساحلی دور افتاده ای به
نام بنداران در نزدیکی شهر جاسک فیلمبرداری شد . فیلمبرداری در شرایط یک
لوکیشن خشن و بیرونی معمولا سختی های خاص خود را دارد و کار ما هم خالی از
اتفاقات عجیب نبود. در سکانس پایانی فیلم جایی که گلوله به سر راما می خورد
من باید از روی قایق به دریا پرت می شدم. گروه فیلمبرداری در اولین برداشت
قایق را به نقطه ای بردند که حدود یک متر عمق داشت. اما از آنجایی که جزر و
مد در آن ناحیه هر ساعت متغییر است در برداشت دوم آب در آن نقطه بسیار کم
عمق شده بود و گروه هم به خاطر تاریکی شب متوجه این موضوع نشده بودند . در
دومین برداشت وقتی بعد از شلیک گلوله از قایق بیرون پریدم بخاطر عمق خیلی
کم سرم محکم به کف دریا برخورد کرد و تقریبا بیهوش شدم. در آن منطقه
روستایی حتی درمانگاه هم وجود نداشت و فقط یک خانه بهداشت بود و من را به
بیمارستانی در بندرعباس منتقل کردند و کار به ام آری ای و ... کشید. بخاطر
آن حادثه مهره چهار و پنج کمرم آسیب دید و تا مدتها حتی از رانندگی و بالا و
پایین رفتن از پله هم توسط پزشکان منع شدم. البته خوشبختانه پس از سپری
کردن دوره درمان و فیزیوتراپی شرایطم بهتر شد.
آقای غزالی
مخاطبان معمولا شما در نقشهای بسیار جدی و تلخ دیدهاند . دوست دارید در
کارهای کمدی که این سالها پرمخاطبترین فیلمهای اکران سینماها هستند نیز
بازی داشته باشد؟
من هم مثل هر بازیگری از بازی در
ژانرهای مختلف و نقش های جذاب و متفاوت استقبال میکنم .همانطور که اشاره
کردید ژانر کمدی در کشورمان خیلی طرفدار دارد و برایم جذاب است بازی در یک
فیلم کمدی را تجربه کنم اما متاسفانه ژانر کمدی در کشور ما ثبات پیدا
نکرده است. فیلم هایی که در این سال ها به اسم کمدی گاهی تا 15 میلیارد
فروش دارند اغلب لودگی و هجو هستند و اسمشان را نمیتوان کمدی گذاشت. اما
اگر یک فیلم کمدی فیلمنامهای خوب داشته باشد حتما بازی در آن را قبول می
کنم.
لطف و محبت مردم کشورم را به حضور در هیچ شبکه خارجی نمیفروشم
در ماههای اخیر مرتب خبر مهاجرت بازیگران ایرانی به شبکههای تلویزیونی
خارجی مانند "جم" شنیده میشود. نظرتان در این مورد چیست و آیا اگر با
پیشنهاد مالی خوبی از طرف این شبکهها مواجه شوید حاضرید به این شبکه ها
بپیوندید؟
اگر قرار بود صرفا به منافع مالی و پول فکر کنم
میتوانستم همه پیشنهادهای تلویزیون و سینمای خودمان را بپذیرم و 12 ماه
سال فعالیت داشته باشم و تماشاگر مرا از خانواده اش بیشتر ببیند. اما نگاه
من به فضای هنر و بازیگری اینطور نیست و چشمم را به روی این زرق و برق ها
بسته ام . تمام عشق و علاقه ام به حرفه ام منوط به رضایت مخاطب است و هرگز
به شبکه های خارجی نخواهم رفت. هرگز لطف مردمم را به پول و به حضور در هیچ
شبکه خارجی نخواهم فروخت .
وقتی می شنوم یا می خوانم که بازیگران
مان به این شبکه ها رفته اند حیرت میکنم و نمیدانم چه اتفاقی میفتد که
چشم شان را روی همه چیز میبندند و چنین تصمیم میگیرند.