صراط: اعتماد نوشت: در حالی که طی ١٠ روز گذشته سه حادثه شهری در تهران رخ داده ، دیروزنیز با فروریختن دیوار یک کارگاه مترو ۴ نفر کشته شدند.
ورودي ايستگاه مترو كيانشهر كه كمي از سطح خيابان بالاتر است و انگار روي تپهاي كوتاه قرار گرفته زير خاك و غبار گم شده و آنچه در ورودي ايستگاه ديده ميشود رفت و آمد دايم ماموران هلالاحمر، اورژانس و آتش نشاني است. هر لحظه بر تعداد ماشينهاي آتش نشاني افزوده ميشود اما صداي آژير نميآيد، آمبولانسهاي اورژانس نيز در نزديكي ورودي ايستگاه، سمت خيابان عزيزخاني قطار شدهاند. يكي از كارگران مترو به كمك مامور آتش نشاني از ورودي ايستگاه خارج ميشود؛ او كه ٣٧، ٣٨ ساله به نظر ميرسد با تعجب جمعيتي را كه بيرون ايستادهاند نگاه ميكند و بعد در يك لحظه گوشهاي روي زمين مينشيند، هقهق گريه ميكند. در سوي ديگر يكي از ماموران آتشنشاني كه قرار است وارد تونل شود مهر نمازش را در دست گرفته و به نماز ميايستد؛ رفيقش ميگويد: «كسي نميداند، شايد ما هم بر نگشتيم.»
تونل درحال ساخت مترو ايستگاه كيانشهر در جنوب شرقي تهران در تقاطع خيابان امام رضا و عزيزخاني روز گذشته ساعت حدود پنج بعدازظهر ريزش كرد و ٢٠ كارگر مترو كه مشغول كار و حفر تونل بودند زير آوار ماندند و ۴ نفر جانشان را از دست دادند.
به فاصله چند متر از هر طرف در ورودي كارگاه مترو را ماموران نيروي انتظامي با نوارهاي زرد رنگ ورود ممنوع بستهاند و به جز امدادگران به كسي اجازه ورود و خروج نميدهند؛ اما جمعيت زيادي دور تا دور خيابان و در نزديكي ورودي كارگاه مترو ايستادهاند و هر كدام تلاش ميكنند تا زاويه بهتري را براي تماشا پيدا كنند و اينكه بتوانند با موبايلهاي در دست فيلمهاي بهتري را بگيرند. البته ماموران نيروي انتظامي مدام در حال كنترل كردن دوربينهايي هستند كه از ماجرا فيلمبرداري ميكنند و حاضران را تهديد ميكنند كه دوربينهايشان را ضبط خواهند كرد. در اين بين يكي از ماموران نيروي انتظامي هم تلاش ميكند تا افراد را متفرق و از نزديكي ورودي ايستگاه دور كند؛ او بلند فرياد ميزند و به مردم ميگويد هرچه زودتر صحنه را ترك كنند چون ممكن است هر لحظه زمين زير پايشان فرو بريزد.
بازار شايعات داغ است
شاهدان و اهالي محل هر كدام از وقوع حادثه و تعداد كشتهشدگان آمارها و اعداد خودش را ارايه ميدهد؛ يكي ميگويد ١٠٠ نفر و ديگري ميگويد ٢٠٠ نفر زير آوار ماندهاند ولي آمارهاي رسمي حكايت ديگري دارد. آمارهايي كه نشان ميدهد در زمان وقوع حادثه ٢٠ كارگر داخل تونل مترو بودهاند.
حدود دو ساعت از حادثه گذشته است كه تعدادي سگ زنده ياب هلال احمر با مربيانشان از راه ميرسند تا هرچه زودتر مصدومين و كشتهشدگان احتمالي را از زير آوار بيرون بياورند، سگهايي كه از زير نوار ورود ممنوع كشيده شده رد و وارد ايستگاه مترو ميشوند. يكي از كاركنان مترو كه در ايستگاه شهدا كار ميكند و بعد از شنيدن خبر حادثه خود را به صحنه رسانده ميگويد: «همكارانم ميگفتند تونل مترو تا ايستگاه دولتآباد كه ايستگاه بعدي كيانشهر است از داخل ريزش كرده.»
البته جمله او را يكي ديگر از كاركنان مترو رد ميكند و ميگويد: «من شنيدهام فقط ١٠٠ متر از تونل ريخته است. ميگفتند ديوار بتني داخل مترو (سگمنتها) كه وزن هر كدامشان چندين كيلوگرم است افتاده و تونل ريزش كرده و الان هم چندتا از كارگرها زير آنها ماندهاند، فقط خدا كمكشان كنه و رحمش به زن و بچههاشون بياد. من شنيدم چون كارگرها زير بتنها دفن شدهاند نميتوانند با دستگاه سريع بتن را بشكافن و الان دارن آرام كار ميكنند كه اگر كسي زنده هست، آسيب نبيند.»
در اين بين يكي از اهالي هم كه توجهش به صحبتها جمع است وارد بحث ميشود و ميگويد: «قيامت شده بود، چند دقيقه بعد از ريزش دو تا ماشين اتوبوسي اورژانس رسيدند و چندين مصدوم را با خودشان بردند.» هنوز حرف اين مرد تمام نشده كه از دور صداي آژير چندين وانت آتش نشاني به گوش ميرسد، ماشينهايي كه خيابان را به كل مسدود ميكنند، ماموران پياده ميشوند و با فرياد مردم را به عقبتر فرا ميخوانند. ديگر از دور چيز زيادي ديده نميشود؛ به جز در ايرانيت آبي رنگ ورودي ايستگاه و بنر سفيد رنگ بزرگي كه روي آن نوشته شده: «با رعايت ايمني از حوادث احتمالي جلوگيري كنيد.»
ورودي ايستگاه مترو كيانشهر كه كمي از سطح خيابان بالاتر است و انگار روي تپهاي كوتاه قرار گرفته زير خاك و غبار گم شده و آنچه در ورودي ايستگاه ديده ميشود رفت و آمد دايم ماموران هلالاحمر، اورژانس و آتش نشاني است. هر لحظه بر تعداد ماشينهاي آتش نشاني افزوده ميشود اما صداي آژير نميآيد، آمبولانسهاي اورژانس نيز در نزديكي ورودي ايستگاه، سمت خيابان عزيزخاني قطار شدهاند. يكي از كارگران مترو به كمك مامور آتش نشاني از ورودي ايستگاه خارج ميشود؛ او كه ٣٧، ٣٨ ساله به نظر ميرسد با تعجب جمعيتي را كه بيرون ايستادهاند نگاه ميكند و بعد در يك لحظه گوشهاي روي زمين مينشيند، هقهق گريه ميكند. در سوي ديگر يكي از ماموران آتشنشاني كه قرار است وارد تونل شود مهر نمازش را در دست گرفته و به نماز ميايستد؛ رفيقش ميگويد: «كسي نميداند، شايد ما هم بر نگشتيم.»
تونل درحال ساخت مترو ايستگاه كيانشهر در جنوب شرقي تهران در تقاطع خيابان امام رضا و عزيزخاني روز گذشته ساعت حدود پنج بعدازظهر ريزش كرد و ٢٠ كارگر مترو كه مشغول كار و حفر تونل بودند زير آوار ماندند و ۴ نفر جانشان را از دست دادند.
به فاصله چند متر از هر طرف در ورودي كارگاه مترو را ماموران نيروي انتظامي با نوارهاي زرد رنگ ورود ممنوع بستهاند و به جز امدادگران به كسي اجازه ورود و خروج نميدهند؛ اما جمعيت زيادي دور تا دور خيابان و در نزديكي ورودي كارگاه مترو ايستادهاند و هر كدام تلاش ميكنند تا زاويه بهتري را براي تماشا پيدا كنند و اينكه بتوانند با موبايلهاي در دست فيلمهاي بهتري را بگيرند. البته ماموران نيروي انتظامي مدام در حال كنترل كردن دوربينهايي هستند كه از ماجرا فيلمبرداري ميكنند و حاضران را تهديد ميكنند كه دوربينهايشان را ضبط خواهند كرد. در اين بين يكي از ماموران نيروي انتظامي هم تلاش ميكند تا افراد را متفرق و از نزديكي ورودي ايستگاه دور كند؛ او بلند فرياد ميزند و به مردم ميگويد هرچه زودتر صحنه را ترك كنند چون ممكن است هر لحظه زمين زير پايشان فرو بريزد.
بازار شايعات داغ است
شاهدان و اهالي محل هر كدام از وقوع حادثه و تعداد كشتهشدگان آمارها و اعداد خودش را ارايه ميدهد؛ يكي ميگويد ١٠٠ نفر و ديگري ميگويد ٢٠٠ نفر زير آوار ماندهاند ولي آمارهاي رسمي حكايت ديگري دارد. آمارهايي كه نشان ميدهد در زمان وقوع حادثه ٢٠ كارگر داخل تونل مترو بودهاند.
حدود دو ساعت از حادثه گذشته است كه تعدادي سگ زنده ياب هلال احمر با مربيانشان از راه ميرسند تا هرچه زودتر مصدومين و كشتهشدگان احتمالي را از زير آوار بيرون بياورند، سگهايي كه از زير نوار ورود ممنوع كشيده شده رد و وارد ايستگاه مترو ميشوند. يكي از كاركنان مترو كه در ايستگاه شهدا كار ميكند و بعد از شنيدن خبر حادثه خود را به صحنه رسانده ميگويد: «همكارانم ميگفتند تونل مترو تا ايستگاه دولتآباد كه ايستگاه بعدي كيانشهر است از داخل ريزش كرده.»
البته جمله او را يكي ديگر از كاركنان مترو رد ميكند و ميگويد: «من شنيدهام فقط ١٠٠ متر از تونل ريخته است. ميگفتند ديوار بتني داخل مترو (سگمنتها) كه وزن هر كدامشان چندين كيلوگرم است افتاده و تونل ريزش كرده و الان هم چندتا از كارگرها زير آنها ماندهاند، فقط خدا كمكشان كنه و رحمش به زن و بچههاشون بياد. من شنيدم چون كارگرها زير بتنها دفن شدهاند نميتوانند با دستگاه سريع بتن را بشكافن و الان دارن آرام كار ميكنند كه اگر كسي زنده هست، آسيب نبيند.»
در اين بين يكي از اهالي هم كه توجهش به صحبتها جمع است وارد بحث ميشود و ميگويد: «قيامت شده بود، چند دقيقه بعد از ريزش دو تا ماشين اتوبوسي اورژانس رسيدند و چندين مصدوم را با خودشان بردند.» هنوز حرف اين مرد تمام نشده كه از دور صداي آژير چندين وانت آتش نشاني به گوش ميرسد، ماشينهايي كه خيابان را به كل مسدود ميكنند، ماموران پياده ميشوند و با فرياد مردم را به عقبتر فرا ميخوانند. ديگر از دور چيز زيادي ديده نميشود؛ به جز در ايرانيت آبي رنگ ورودي ايستگاه و بنر سفيد رنگ بزرگي كه روي آن نوشته شده: «با رعايت ايمني از حوادث احتمالي جلوگيري كنيد.»