سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۸
عبدالله گنجی

نهي احمدي‌نژاد چالش تئوريك تجديدنظرطلبان

کد خبر : ۳۲۴۷۲۳
صراط: شانزدهم مرداد 1394 در سرمقاله روزنامه با عنوان «احمدي‌نژاد و راست‌آزمايي انتخابات آزاد» با الهام از پيشينه و مواضع و اسناد دموكراسي‌خواهي و جمهوري‌خواهي نخبگان فكري اصلاح‌طلبان نوشتم: «احمدي‌نژاد هنوز در هيچ دادگاهي محكوم نشده است. بنابراين اگر تأييد صلاحيت شود طبق چارچوب فكري و مدعايي تجديدنظرطلبان نبايد به آن اعتراض كنند، اما اگر ردصلاحيت شود بايد مورد اعتراض تجديدنظرطلبان قرار گيرد. بنابراين منتظر آن روز هستيم تا تجديدنظرطلبان در اعتراض به ردصلاحيت احتمالي احمدي‌نژاد تحصن كنند و در رسانه‌هاي خود تيتر يك كنند: ردصلاحيت احمدي‌نژاد توهين به شعور مردم و نقض دموكراسي و انتخابات آزاد است. آن روز بايد منتظر باشيم تا «سند تأملات راهبردي پنج ساله حزب مشاركت» را قاب بگيرند و به در و ديوار شهرمان در دفاع از احمدي‌نژاد بكوبند. منتظر راست‌آزمايي اين مدعيان خواهيم ماند. احمدي‌نژاد مي‌تواند محكي براي سنجش سياست‌ها و شعارهاي يك بام و دو هواي مدعيان مردم باشد. اميد است زمينه اين راست‌آزمايي فراهم شود.»

 (جوان 16/5/1394) امروز موعد فرا رسيد و با نهي احمدي‌نژاد از حضور در انتخابات، مدعيات تئوريك، سياسي و روشنفكري تجديدنظرطلبان با چالش جدي مواجه شد. اگرچه احمدي‌نژاد ردصلاحيت نشده است، اما اين رويه نيز بارها مورد هجوم دموكراسي‌خواهان، مشروطه‌خواهان و جمهوري‌خواهان بوده است. آنان به جاي  معنادهي ولايي به نظام ديني بر اسب روشنفكري سوار شدند و ولايت فقيه را «يكه‌سالاري» دانستند و تلاش خود را معطوف به «مردم‌سالاري فزاينده» كردند. امروز ظرفيتي كه مي‌توانست چالش و تبعيد سياسي را براي آنان رقم بزند را حذف شده مي‌بينند و در فهم آن دچار «بحران تحليل» هستند، چون از جايگاهي كه آن را يكه‌سالاري مي‌دانستند ذائقه خود را شيرين مي‌بينند.

اكنون اسلاميت نظام به كمك مصلحت و سلامت جمهوريت آمده است و مدعيان جمهوري‌خواهي را زمينگير كرده است. امروز منافع اصلاح‌طلبان همسو با مصلحت نظام شده است، اما عملكرد گذشته اجازه اظهارنظر را از آنان گرفته است و مي‌خواهند با سكوت و محافظه‌كاري از كنار آن بگذرند. آنان يا بايد دوباره به چالش فكري و تئوريك با نظام روي آورند كه جمهوريت در خطر است يا از گذشته خود توبه كنند و اشتباهات را فرياد بزنند و نقش بي‌بديل رهبري ديني در هدايت كلي نظام را بستايند. اكنون آنان در تاريكي پايكوبي مي‌كنند و صدا خفه‌كن در مراسم جشن خود نصب كرده‌اند تا صدايشان به همسايگان نرسد. در صورتي كه اگر مدعي امام و مردم‌سالاري ديني هستند بايد قدرشناسي خود را بازگو كنند. آنان از كابوس احمدي‌نژاد گذشته‌اند، اما رويه اين كار در گذشته مورد اعتراض آنها بوده است.

هنوز مردم واكنش اصلاح‌طلبان به نامه مقام معظم رهبري به رئيس مجلس ششم درباره اصلاح قانون مطبوعات را به خاطر دارند. هنوز عربده‌كشي مشاركتي‌ها در مجلس در اعتراض به آن نامه را به ياد داريم.

چرا اكنون اعتراض نمي‌كنند؟ و چرا تأييد نمي‌كنند؟ از نمايندگان اصولگراي مجلس قبلي حدود 20 نفر از جمله حجت‌الاسلام رسايي، ردصلاحيت شدند، چرا مدعيان دموكراسي‌خواهي و انتخابات آزاد به آن اعتراض نكردند؟ چرا صدها مقاله و كتابي كه در ردنظارت استصوابي نوشته‌اند را تجديد چاپ نمي‌كنند؟ آنان نه جسارت اعتراف به اشتباهات گذشته را دارند و نه جسارت تأكيد مجدد بر مدعاي گذشته را. اما خوشحاليم كه به قدر و قيمت رهبري پي برده‌اند و مي‌دانند در مصلحت انقلاب و نظام ملاحظه هيچ كس نخواهد شد. اكنون ياد گرفته‌اند كه در مواجهه با تدابير نظام پشت مردم مخفي نشوند و حاكميت دوگانه را طرح نكنند. آموخته‌اند كه بايد در مدعيات خود تجديدنظر كنند كه اگر اصلاح نكنند، اسناد به جاي مانده همچنان سند واگرايي آن خواهد بود و در تاريخ انقلاب ثبت و درج است. نهي احمدي‌نژاد هم فرصت ذي‌قيمتي براي خود اوست و هم فرصت بازانديشي و واقع‌گرايي براي دوزيستان سياست‌ورز و روشنفكر. منتظريم تا نحوه استفاده هر دو از اين فرصت را ببينيم.