شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۵
سید محمد بهشتی:

نمی‌دانم چرا جرم من مشمول زمان نمی‌شود!/ ترجیح می‌دهم فیلم مبتذل ایرانی نمایش بدهم

بهشتی گفت: حتی اگر فیلم مبتذل نشان داده بشود ترجیح این است که یک فیلم ایرانی مبتذل نشان داده شود. اگر نمایش ندهیم یک فیلم مبتذل کلمبیایی که همه فیلم دغدغه‌شان این است که کی بچه کدام والدین است، مخاطب پیدا می‌کند.
کد خبر : ۳۲۵۹۸۱

صراط: بهشتی گفت: حتی اگر فیلم مبتذل نشان داده بشود ترجیح این است که یک فیلم ایرانی مبتذل نشان داده شود. اگر نمایش ندهیم یک فیلم مبتذل کلمبیایی که همه فیلم دغدغه‌شان این است که کی بچه کدام والدین است، مخاطب پیدا می‌کند.

برای مصاحبه با سیدمحمد بهشتی به پژوهشگاه میراث فرهنگی می‌رویم. از معدود مدیرانی است که میز ریاست ندارد. او در راس میز جلسات بزرگی نشسته و کارتابل و کاغذ و پیپش  مثل میهمان‌ها جلوی دستش گذاشته بود.

سیدمحمد بهشتی همه جا هست و هیچ جا نیست. بسیاری او را یکی از 4 مرد پشت‌پرده و اتاق فکر فرهنگی دولت حسن روحانی می‌دانند. چیزی که خودش قبول نمی‌کند. بهشتی مدیر پیچیده‌ای است و مصاحبه کردن با او هم کار پیچیده‌تری است. او همه چیزهای لازم برای تشویق خبرنگاری که می‌خواهد کمی وضعیت فرهنگی موجود را وارد چالش بکند را دارد. سوال‌ها را کوتاه جواب داد. ما هم هرجا خواستیم حرف‌هایش را قطع کردیم. نتیجه یک گفتگو با دور تند شد. تندی‌ای که از میان فرم و قالب مصاحبه گاها عبور کرد و تا وسط حرف‌های بهشتی هم آمد. سیدمحمدبهشتی مثل بسیاری  از آدم‌بزرگ‌های دهه شصت، یک ایده‌آل‌گرای از همه چیز شاکی است.

او از همه چیز شاکیست مدیر مقتدر دهه 60، حالا منتقد مدیریت آن دوران شده است و می‌گوید آن روش‌ها جواب نمی‌دهد. ولی در نحوه پاسخ دادن به سوالات هنوز هم یک دهه شصتی تمام عیار است.

بهشتی در طول مصاحبه گاهی از کوره در رفت. با همه تسلطش به بیان و زبان بدن (آن‌گونه که عکاس ما هم تصدیق کرد) گاهی صدایش طنین خشم گرفت. حرف‌های عجیبی را از او شنیدیم. برخی‌هایش را قطعا برای اولین بار بود که می‌گفت. از لزوم تغییر در قانون اساسی تا اشتباه کردیم و ببخشیدهایی که بوی طعنه می‌داد.

گفتگو فارس با سیدمحمد بهشتی 119 دقیقه طول کشید که بخش اول آن به شرح ذیل است:

*فرهادی در دوره مدیریت ما آماتور بود

-برای آغاز گفت‌وگو بهتر است نظرتان را درباره رخداد اخیر سینما و اختصاص جایزه جشنواره کن به فیلمنامه اصغر فرهادی و شهاب حسینی، بفرمایید.

به لحاظ احساس مانند همه کسانی که به سینما و فرهنگ کشور علاقه‌مند هستند حتما خوشحالم. فکر می‌کنم حق سینمای ما است که چنین موفقیت‌هایی کسب کند و برای سینمای ما  غیرعادی نیست.

-نظر شما راجع به سینمای اصغر فرهادی چیست؟

آقای اصغر فرهادی پله‌پله سینما را طی کرد. از سینمای آماتوری قدم به قدم به سینمای حرفه‌ای آمد و سنجیده عمل کرد. آقای فرهادی سینما را جدی گرفت و به سینما به عنوان یک تفنن یا شغل توجه نکرد. به عنوان یک میوه زندگی به سینما نگاه کرد. او در شمار فیلمسازانی قرار می‌گیرد که سینما برایشان جدی است.

-آیا وی برآمده از مدیریت سینما در دوره مدیریت شما محسوب می‌شود؟

به لحاظ تقسیم‌بندی زمانی، در زمانی که ما در سینما حضور داشتیم ایشان دوره آماتور را طی می‌کرد و عضو سینمای جوان بود. شکفتن آقای فرهادی بعد از زمان مدیریت ما صورت گرفت.

-نسبت سینمای فرهادی با تفکر سینمایی شما چیست؟

یکی از چیزهایی است که خیلی تلاش کردیم در سینما اهمیت پیدا کند، این بود که «سینما» جدی شود. این به معنی آن نیست که فیلم کمدی ساخته نشود. اما فیلم کمدی هم جدی دنبال شود و سردستی با سینما مواجه نشویم. عملا دیدیم فیلمسازانی که به طور جدی سینما را دنبال کردند، موفق بودند. فرهادی از کسانی است که درست در این مسیر حرکت کرد و نتایج این نوع تفکر را سینمای ما می‌بیند. وقتی فردی رفتارش با سینما رفتار مسئولانه و سنجیده باشد طبعا نتایجش را می‌بیند.

*نمی‌دانم چرا جرم من مشمول زمان نمی‌شود!

-ما در این نشست درباره دوره مدیریت شما به صورت مبسوط نمی‌خواهیم صحبت ‌کنیم؛ چون موضوعی تاریخی است. اما درباره مدیریت و سیاست‌های دوره مدیریت شما در سینمای دو نکته مطرح است. اولی کلیدواژه «سینمای گلخانه‌ای» و دومی «سینمای جشنواره‌ای» به این جهت موفقیت فیلم فروشنده از هر دو منظر قابل توجه است.

ما در سال 62 شروع و سال 73 سینما را ترک کردیم. اما گویا مانند یک جرم از فرآیند کارهای این دوران یاد می‌شود! هر جرمی هم که بود مشمول مرور زمان می‌شد، اما نمی‌دانم این چگونه جرمی است که هر روز ما را مورد سوال قرار می‌دهند. این حرف که ما طرفدار سینمای گلخانه‌ای و جشنواره‌ای بودیم یک سوء تفاهم است. وقتی کشوری در شرایط جنگ قرار است سینمایش را حفظ کند، طبیعی است برای این سینما ممکن است هر حادثه‌ای اتفاق بیافتد.

 

سینما پرورشی نبود، اما گلخانه ای بود. به تمام کشورهایی که در آن‌ها جنگ رخ می‌دهد توجه کنید آیا چیزی به عنوان صنعت سینما دارند؟ اما ما داشتیم و سینمای ما در شرایط جنگ متولد شد. برای این سینما باید حفاظ ایجاد کرد تا از معرض تهدیدهای روزمره در امان و مصون باشد. اگر این کار را تعبیر گلخانه‌ای قلمداد کنیم چه چیزی می‌تواند بهتر باشد؟ اگر کنار یک نهال چوبی قرار بدهیم که باعث استواری آن باشد کار بدی است؟

-«سینمای جشنواره‌ای» و پرورش این نوع سینما چطور اتفاق افتاد؟

ما چنین کاری نمی‌کردیم. سینمای ما سینمایی بود که در مقیاس جهانی «حرف» داشت؛ و وقتی حرف برای گفتن داشت باید از موقعیت جهانی استفاده می‌کرد. از سال 1364 حضور بین‌المللی ما آغاز شد. فکر می‌کنم اولین فیلم «جاده‌های سرد» بود. شما از عوامل سازنده آن جویا شوید آیا فکر می‌کردند که جشنواره‌ای این فیلم را بپذیرد و نمایش بدهد؟ اما سینمای ما استعداد گفتن حرف در مقیاس جهانی داشت و طبیعی بود که از این فرصت باید استفاده می‌کردیم. مگر ما از ورزش در موقعیت جهانی استفاده نمی‌کنیم؛ یا در المپیادهای جهانی این کار را نمی‌کنیم؟ ما این کار را صرفا برای موقعیت‌های جهانی انجام نمی‌دهیم افراد را پرورش می‌دهیم تا ظرفیت‌هایشان به درستی آشکار و در نهایت در موقعیت‌های مناسب قرار بگیرند.

*دغدغه شخصی فیلم‌ساز یا مدیریت هوشمند فرهنگی

-نخبه‌پروری آسیب‌های خودش را دارد. بسیاری به این که دانش آموزان را برای المپیاد پرورش بدهیم و تک بعدی رشد کنند، منتقد هستند و دلایل منطقی و درستی هم ارایه می‌دهند.

اشتباه می‌کنند.

-حالا این نخبه‌پروری به بحث ما ارتباطی ندارد اما در آن سالها که می‌گویید از نهال سینما مراقبت می‌کردید هیچ گاه به سینمای قهرمان‌پرور توجه نشد و آرام آرام مخاطب از سینما دور شد.

یعنی سینمای قبل از انقلاب باید ادامه می‌یافت!؟ همه مشخصاتی که می‌گویید داشت. مردم استقبال داشتند و در آن قهرمان‌پروری بود!

-سینمای قهرمان‌پرور که در دوران قبل از انقلاب وجود داشت مد نظر ما نیست. ما به همین مهم که گفتید سینمای ما حتی در دل جنگ متولد شد و ادامه یافت توجه داریم که متاسفانه به آن بها داده نشد.

چرا بها نمی‌دادیم؟ این سینما در زمان ما اتفاق افتاد. شما طرفدار فیلم «عقاب‌ها» هستید؟

-شما در مصاحبه‌هایتان می‌گویید ما کسی را ترغیب به ساخت فیلم درباره انقلاب و جنگ نمی‌کنیم؟

چه کسی این حرف را زده!!؟

-در کتاب مصاحبه‌تان منتشر شده است.

نه چنین چیزی نیست. سینمای اصیل جنگ در زمان مدیریت ما اتفاق افتاد. فیلم «دیده‌بان»، «مهاجر»، «پرواز در شب» مال چه زمانی است؟

-ساخت این فیلم‌ها مربوط به دغدغه‌های شخصی فیلمساز است.

نه خیر! از فیلمسازها بپرسید فقط دغدغه خودشان بود یا ما این دغدغه را داشتیم؟ من که نمی‌توانستم پشت دوربین بروم! باید آقای حاتمی‌کیا را صدا می‌کردم و تشویقش می‌کردم این فیلم‌ها را بسازد یا مرحوم ملاقلی پور را صدا می‌کردم که این فیلم‌ها را بسازد.

از سال 57 که انقلاب اتفاق افتاد تا سال 62 که ما به سینما آمدیم تنها 19 فیلم ساخته شد. سینماگران با یک توهماتی همراه بودند و فکر می‌کردند هرچه فیلم می‌سازند باید ساواک و خان داشته باشد. در یک دایره تنگی از مضامین گیر کرده بودند. کسانی فیلم می‌ساختند که نه انقلاب و نه ساواک را چشیده بودند. ما گفتیم این مرزها را برداریم و دامنه وسیع‌تر شود. کسانی که اهلیت ندارند تشویق می‌کردیم که به این موارد که تجربه‌ای در آن ندارند نپردازند.

-شما مدعی هستید که آقای حاتمی‌کیا را تشویق به ساخت فیلم کردید؛ در حالی که آقای حاتمی‌کیا اولین فیلمش را در تلویزیون ساخت.

از آقای حاتمی‌کیا بپرسید که با ایشان چه کسانی در تماس بودند.

-همینطور زنده‌یاد ملاقلی‌پور را تشویق به ساخت فیلم جنگی کردید؟ او آن روزها در حوزه هنری بود؟

آقای ملاقلی‌پور در حوزه بود اما «پرواز در شب» را در دوران مدیریت ما ساخت.

*خطراتی که جشنواره‌ها برای فیلم سازهای وطنی دارند

-جشنواره‌ها موقعیتی است برای دیده شدن فیلم در سطح جهانی. فکر می‌کنید نگاه به خواست جشنواره‌های خارجی چه خطراتی دارد؟

چند خطر متوجه فیلمساز است. اول این که دچار انفعال شود و جو جهانی روی سینمایش تاثیر بگذارد. دغدغه‌ای که منتقدین حضور سینمای ایران در جشنواره به صورت مکرر گفتند و البته در برخی موارد شاهد مصادیقی هستیم که بر این خطر گواهی می‌داد. خطر دیگر این که افرادی از موقعیت‌های بین‌المللی به وجود آمده قصد کسب اعتبار شخصی دارند و نمی‌خواهند سینمای ایران را نمایندگی کنند و به آسیاب افرادی که اعتماد به سینمای ایران و فرهنگ ایرانی ندارند آب می‌ریزند.

-بسیاری معتقدند عمده جشنواره‌های جهانی با ملاک‌های بعضا غیرفرهنگی (سیاسی یا ضد فرهنگی) انتخاب می‌کنند این ارزیابی را شما قبول دارید؟

بالاخره هر جشنواره‌ای اغراضی دارد؛ اما اینطور نیست که به شکل علنی فعالیت کنند. اگر اغراض سیاسی داشته باشند علنی نیست. این دوستان که این حرف‌ها را می‌زنند از دور دستی به آتش دارند و یک بار هم به هیچ جشنواره‌ای نرفته‌اند. در حضور بین‌الملل منویات دو طرف ملاک است. یک طرف سینمای ایران است یک طرف جشنواره. آنها ملزم نیستند احکام ما را بپذیرند. حکایت این جشنواره‌ها مثل خواستگاری است دو طرف باید بپسندند. حالا چون جشنواره‌ها اغراضی دارند، ما نباید از موقعیت‌های بین‌المللی بهره ببریم؟

-اما می‌توان حساب شده و با بدبینی به سراغ جشنواره‌ها رفت.

حتماً باید حساسیت نشان داد. موارد مکرر بوده که حساسیت نشان دادیم اما رسانه‌ای نشده است. مثل همان خواستگاری است. اختلافات بیان نمی‌شود. زیرا قرار است رویداد خوبی مانند عروسی اتفاق بیافتد. طبیعی است پنهان و پوشیده کشمکش‌هایی هم وجود دارد.

*اگر در «فصل مشترک» به سر ببریم هیچ مشکلی ندارد

-نظرتان درباره حمایت‌های خارجی (فاند) که به کارگردان‌ها داده می‌شود را بفرمایید.

می‌دانید این فاندها را برای چه می‌دهند؟

-من از شما می‌پرسم.

فاندها یک جور نیست.

-بله. فاند اتحادیه اروپا هست. فاند شرکت‌های فیلمسازی با پیشینه‌های مختلف هست.

بله. فاندها یک اعتبار مالی است که فیلمساز به اتکای آن از خدمات کشوری استفاده کند تا صنعت‌شان حفظ شود. قصد دارند به استودیوها کمک کنند. در چارچوب دیپلماسی فرهنگی از یکی حمایت می‌کنند تا آنها از خدمات آن کشور استفاده کنند. با یک تیر چند نشان می‌زنند. علاوه بر فعالیت در حوزه دیپلماسی فرهنگی، نهادهایی که ارایه خدمات می‌دهند، پشتیبانی می‌کنند.

-نظر شما درباره سرمایه‌گذاری مستقیم چیست؟

اتفاق بسیار خوبی است. این آرزوی ما بود که از سرمایه‌ها و امکانات دیگران هم برای سینمای خودمان استفاده کنیم.

-بدون هیچ غرضی این سرمایه‌گذاری صورت می‌گیرد؟

حتما غرض وجود دارد. اما باید توافق صورت بگیرد. اگر در «فصل مشترک» به سر ببریم هیچ مشکلی ندارد. یعنی ما منویات خودمان را داشته باشیم و با منویات کشور مقابل در یک فصل مشترک قرار بگیرد.

-این منویات باید توسط فیلمساز رعایت بشود یا فارابی به عنوان تولید مشترک به دنبال منویات باشد؟

هر کدام در جایگاه خودشان. فیلمساز ما همچنان استقلال رای خودش را داشته باشد اما جای دیگری روی کار سرمایه‌گذاری کند. اما فیلمساز باید فیلم خودش را بسازد.

-در سرمایه‌گذاری و ایجاد فصل مشترک با توجه به مبانی و اصولی که داریم می‌توانیم ارزش‌هایمان را حفظ کنیم؟

قطعا می‌توانیم حفظ کنیم. اما اگر حفظ نکنیم اشتباه کردیم و خسارت می‌بینیم.

-شما نمونه‌ای از فیلمی که ارزش‌ها در آن حفظ شده باشد و سرمایه‌گذاری در آن شده باشد را ممکن است نام ببرید؟

بیلان حضور سینمای ایران در جشنواره‌های مختلف جهانی مثبت است.

-به صورت نمونه بفرمایید.

من در سینما حضور ندارم. الان سال 1395 است.

*شرایط قرنطینه جواب نمی‌دهد/ترجیح می‌دهم فیلم مبتذل ایرانی نمایش بدهم

-از این باب که مدیریت فرهنگی را دارای یک سبک کردید و به نام خودتان ثبت کردید می‌پرسم. مثلا فیلم «50 کیلو آلبالو» از تمام مجاری قانونی عبور کرد اما وزیر در دو سه مقطع اکران فیلم را نامناسب خواند. این ماجرا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متاسفانه برای مراجع ما توضیح نمی‌دهند در چه شرایطی به سر می‌بریم. وقتی در منزل هرشب از کانال‌های مختلف می‌توانید استفاده کنید، صدا و سیمای شما کلا قافیه را باخته است. طوری که با یک شبکه «من و تو» صدا و سیما غلاف کرده و در بهترین حالت کپی می‌کند. این قدر «پیشخوان فرهنگی» و مخاطب را از دست دادیم در این وضعیت دیگر شرایط قرنطینه جواب نمی‌دهد.

از سال 1370 به بعد دیگر جوابگو نبود. از زمانی که تحولات تکنولوژیک به ترتیبی شد که دیگر مدیر دولتی نتوانست شرایط قرنطینه را برای مخاطب فراهم کند. نه در ایران در همه جای دنیا دیگر جواب نداد. همه دنیا در شرایط قرنطینه کشورشان را مدیریت می‌کردند. همین امریکا که مدعی مهد آزادی است وقتی کتاب‌های اسناد لانه جاسوسی توسط دانشجویان منتشر می‌شد کوره‌ای درست کرده بود و ورود این اسناد را ممنوع کرده بود. کلا این الگو منتفی شد. وقتی نمی‌خواهیم زیر بار این قضیه برویم این وضع اتفاق می‌افتد که پیشخوان فرهنگی را توسط محصولاتی که هیچ اعمال نظری نمی‌توان کرد از دست می‌دهد.

وقتی در شرایط قرنطینه نمی‌توان مدیریت کرد. حتی اگر فیلم مبتذل نشان داده بشود ترجیح این است که یک فیلم ایرانی مبتذل نشان داده شود. اگر نمایش ندهیم یک فیلم مبتذل کلمبیایی که همه فیلم دغدغه‌شان این است که کی بچه کدام والدین است، مخاطب پیدا می‌کند.

-برای این که بتوانیم پیشخوان فرهنگی را نگه داریم باید فیلم مبتذل اکران کنیم؟

بله. باید این کار را بکنید.

-هضم در این سیستم نمی‌شویم؟

خب الان هم داریم هضم می‌شویم. هنر این را داشته باشیم فیلم‌های کمتر مبتذل جذاب تولید کنیم. در عید امسال یک حادثه بسیار خوب اتفاق افتاد و مردم به سالن سینما رفتند از این ظرفیت باید حداکثر استفاده را بکنیم. چه چیزی می‌توانیم بگذاریم جایش؟ صدا و سیما است که مخاطب آن به عدد یک رقمی رسیده است؟

-یعنی وارد جنسیت‌زدگی بشویم؟

نه نمی‌گویم جنسیت‌زده شویم. باید نگرانی داشته باشیم و اعمال کنیم.

*فکری برای رسانه ملی بکنید

-شما دو فیلم «فروشنده» و «50 کیلو آلبالو» را ندیدید اما از موفقیت‌های آن‌ها خوشحالید. این به نظر کمی عجیب می‌آید؟

برای این که من می‌دانم در چه وضعیتی زندگی می‌کنیم، اما شما متوجه نیستید. شما از این غصه نمی‌خورید که رسانه ملی ما، ملی نیست. رسیده به 5 یا 6 درصد مخاطب است.

-راهکار شما چیست؟

صدا و سیمای ما مخاطبش رسیده به زیر 10 درصد! شما یک فکری بکنید. برای این که مملکت ما نیاز به رسانه ملی دارد. ما جامعه خودمان را محروم می‌کنیم از رسانه ملی. این متاسفانه خسارتش هزاران برابر بیشتر از این فیلم‌هاست.

-شما دقیقا در موقعیتی که موج استفاده از ماهواره تازه  داشت شروع می‌شد مدیریت‌تان را ترک کردید. بالاخره شما مدیری هستید که بعد از وقوع انقلاب سینمای ایران را شکل دادید در این شرایط فعلی ماهواره این فضا را دنبال می‌کند و سینما این شرایط را دارد چه راهکاری می‌دهید؟

ما در سال 1370 از طریق اطلاعاتی که از  تغییرات تکنولوژیک به دست آوردیم متوجه شدیم این اتفاق در حال رخ دادن است. آقای لاریجانی به تازگی وزیر ارشاد شده بودند. در فارابی از همکاران خواستم از قاچاقچی آنتن ماهواره تهیه کرده و خودشان نصب کنند تا وضعیت دریافت کانال‌ها را مانند مردم عام تجربه کنیم.

گزارشی تهیه کردم و به آقای لاریجانی دادم و شرح ماوقع دادم و گفتم دیگر نمی‌توان به شیوه جاری اعمال مدیریت کرد. گفتم باید الگوی جدیدی مدیریتی در رسانه فراهم کنیم و اسم آن را الگوی مدیریتی عدم قرنطینه در نظر گرفتیم. باتوجه به بنیه و توان کشور این الگو را فراهم کردیم تا با توجه به شرایط تولید بتوانیم در پیشخوان کشورهای دیگر هم حاضر شویم به یاد دارم وقتی در مجلس نوار ضبط شده کانال‌های قابل دریافت از طریق آنتن‌های ماهواره پخش شد، به دلیل خلاف شرع بودن محتوایش، برخی نمایندگان صحن را ترک کردند. نمی‌خواستند زیر بار این قضیه بروند. طوفان شدیدی شده اما نمی‌پذیرند.

-چرا نمی‌گویید راهکارتان چیست؟

ما الگو را آن زمان ارایه دادیم. الان باید جوانترها به آن فکر کنند. کشورهای دنیا همه در مقابل ماهواره منفعل نبودند اما کمتر جایی در جهان است که به شرایط ماقبل دهه 70 پافشاری کند.

-با توجه به تجربه و هشدارهای شما در دهه 70 الان در شرایط فعلی وزارت ارشاد چگونه باید عمل کند؟

باید در مراجع بالاتری از وزارت ارشاد دراین باره تصمیم‌گیری شود. از شرایط عمومی کشور خودمان در فضای جهانی ارزیابی درستی نداریم. به ظرفیت‌های درون کشور اعتماد کنیم. به اندازه کل قاره آفریقا از شمال و جنوب آن فیلمساز داریم.

-باید به همه اجازه ساخت فیلم بدهیم؟

به این بنیه بالقوه و تجربه تاریخی که داریم اعتماد کنیم.

*همواره نسبت به خلاف شرع حساس بوده‌ایم

-آقای روحانی در شروع دولت از نکاتی صحبت کردند که متفاوت با دیگر کاندیداها بود. شما هم از بدو امر همراه و مشاورشان بودید؟

خوشحال می‌شدم که از من هم نظرخواهی می‌شد اما اینگونه نیست. چیزهایی که گفته می‌شود در حوزه فرهنگ اظهر من الشمس است. مختص فردی نیست که به من یا دیگری نسبت داده شود.

-انقلاب اسلامی بر اساس یک مبنای و ارزش‌هایی شکل گرفته این اصول و ارزش‌ها را یا باید بگذاریم کنار یا به صورت هوشمندانه آن را مدیریت کنیم.

من معتقدم اصول انقلاب اسلامی باید رعایت بشود. اما این اصول چیست؟

-شما دارید از قانون هم عدول می‌کنید (ساخت فیلم مبتذل با هر شرایطی بهتر است از فیلم های مبتذل خارجی) ما در قانون، عرف و اسلام ازدواج همزمان یک زن با دو مرد را جایز نمی‌دانیم؛ اما فیلم در همین شرایط پروانه نمایش می‌گیرد! اگر با مدلی که شما تعبیر می‌کنید و بخواهیم به دهکده جهانی احترام بگذاریم باید این شوراها و قوانین را کنار بگذاریم.

اگر ناگزیر باشیم بین یک فیلم مبتذل ایرانی و یک فیلم مبتذل امریکای جنوبی انتخاب کنیم، من ایرانی را ترجیح می‌دهم. البته مبتذل بودن و خلاف شرع بودن دو موضوع است. فیلمی می‌تواند مبتذل باشد اما خلاف شرع نباشد. همچنین می‌شود فیلمی مبتذل نباشد ولی خلاف شرع باشد. کارنامه ما نشان می‌دهد که همواره نسبت به خلاف شرع حساس بوده‌ایم.

-الان در شرایط ناگزیری هستیم؟

بله. ناگزیر هستیم.

-شما در مصاحبه‌های قبلی در دوران مدیریت‌تان می‌گویید من با وجود شورای پروانه نمایش موافقم و امیدوارم روزی فرا برسد که منتقدانه با فیلم‌ها در این شورا برخورد شود.

این در فضای امکان مدیریت در شرایط قرنطینه سینما و رسانه‌ها ممکن بود.

-یعنی الان این شوراها جواب نمی‌دهد؟

آن دوران سپری شده و گذشته. براساس اقتضای زمان من با این شورا موافق بودم. مشکل بسیار کلی‌تر است و باید مشکل از جای دیگر مرتفع شود. اگر در کلیات وضعیت خودمان را به درستی تشخیص دهیم آن زمان متوجه می‌شویم باید ساز و کارهایی را به کار ببریم که ماهیتاً با شرایط امروز متفاوت است. ما هنوز الگوهای مدیریتی دهه 60 را اعمال می‌کنیم.

-یعنی همان الگوهایی که شما برای سینما آماده کردید؟

بله. در صورتی که آن دوران گذشته است.

-الان یک راهکار جدید بدهید.

وقتی در این شرایط به سر می‌بریم و قصد داریم نگاه ملی داشته باشیم و دغدغه نسبت به سرنوشت کشور داشته باشیم باید رسانه ملی داشته باشیم. مملکت ما ساز و کارهایی دارد. این مملکت باید متوجه شود نیازمند رسانه ملی است. برای داشتن رسانه ملی چه باید بکند.

-چه باید بکند؟

نمی‌تواند همچنان الگوی دهه شصت حاکم باشد و صدا و سیمای آن انحصاری باشد. به همه فرصت‌ها و امکاناتی که به ما کمک می‌کند تا سهمی بیشتر از اوقات فراغت مخاطبین را در اختیار بگیریم، باید استفاده شود. باید به این الگوی مدیریتی قرنطینه‌ای نگاه انتقادی جدی کنیم تا از آن راه حل بیرون بیاید. باید به دنبال الگوی شرایط مدیریت عدم قرنطینه باشیم.

-الگو چیست؟

باید ببینم چه ظرفیت‌هایی داریم. ما جزء تولیدکنندگان هستیم و از این موقعیت پیش آمده می‌توانیم فرصتی ایجاد کنیم که در پیشخوان دیگران حضور پیدا کنیم. یعنی آن آمریکایی که امکان ورود اسناد لانه جاسوسی را به کشورش ممنوع کرده بود را با ارایه فیلم‌ها تسخیر کنیم.