صراط: در صفین از بزرگان لشکر امیرالمؤمنین بود؛ در نهروان از سپاه امام جدا شد و به جبهه باطل پیوست.از کسانی بود که به امام حسین نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد. ابن زیاد او را به سوی امام حسین(ع) فرستاد و جزو فرمانده پیادگان لشکر عمر سعد شد.
به گزارش تسنیم، شبث بن ربعی بارها در فاصله جبهه حق و باطل در رفت و آمد بود. در جنگ صفین از بزرگان لشکر امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. در جنگ نهروان از سپاه امام جدا شد و به سپاه باطل پیوست. شبث بعدها در کوفه از کسانی بود که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد. کمی بعد ابن زیاد در روز پنجم ماه محرم، او را به سوی امام حسین(ع) فرستاد و جزو فرمانده پیادهگان لشکر عمر سعد شد.
در روز عاشورا امام به او فرمود «ای شبث، یا حجار بن ابجر، یا قیس بن الاشعث و ای یزید بن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و باغها سرسبز شده و تو بر لشکرى آماده یاریت وارد خواهى شد؟ یَا شَبَثَ بْنَ رِبْعِیٍّ یَا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرَ یَا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ یَا یَزِیدَ بْنَ الْحَارِثِ أَ لَمْ تَکْتُبُوا إِلَیَّ أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنَاب»؟ گفتند ما چنین ننوشتهایم و امام پاسخ داد سبحان الله! قسم به خدا نوشتید. (ارشاد مفید، ج2، ص98).
«چرا مسلم بن عقیل را تنها گذاشتید آقاجان؟! دیدید که او نماینده امام است. آمده بود، با او هم که بیعت کرده بودید و قبولش هم که داشتید. بعضی از آنها جزو نویسندگان نامه به امام حسین علیهالسلام بودند. «شَبَثْ بن ربْعی» یکی از آنهایی بود که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و حضرت را به کوفه دعوت کرد ... وقتی که عبیداللَّه بن زیاد به رؤسای قبایل کوفه گفت «بروید و مردم را از دُورْ مسلم پراکنده کنید وگرنه پدرتان را در میآورم» چرا امر او را اطاعت کردند؟! رؤسای قبایل که همهشان اموی نبودند و از شام نیامده بودند ... اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظهی حسّاس، به جای اینکه از ابن زیاد بترسند، از خدا میترسیدند، تاریخ عوض میشد).
به گزارش تسنیم، شبث بن ربعی بارها در فاصله جبهه حق و باطل در رفت و آمد بود. در جنگ صفین از بزرگان لشکر امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. در جنگ نهروان از سپاه امام جدا شد و به سپاه باطل پیوست. شبث بعدها در کوفه از کسانی بود که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد. کمی بعد ابن زیاد در روز پنجم ماه محرم، او را به سوی امام حسین(ع) فرستاد و جزو فرمانده پیادهگان لشکر عمر سعد شد.
در روز عاشورا امام به او فرمود «ای شبث، یا حجار بن ابجر، یا قیس بن الاشعث و ای یزید بن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و باغها سرسبز شده و تو بر لشکرى آماده یاریت وارد خواهى شد؟ یَا شَبَثَ بْنَ رِبْعِیٍّ یَا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرَ یَا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ یَا یَزِیدَ بْنَ الْحَارِثِ أَ لَمْ تَکْتُبُوا إِلَیَّ أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنَاب»؟ گفتند ما چنین ننوشتهایم و امام پاسخ داد سبحان الله! قسم به خدا نوشتید. (ارشاد مفید، ج2، ص98).
«چرا مسلم بن عقیل را تنها گذاشتید آقاجان؟! دیدید که او نماینده امام است. آمده بود، با او هم که بیعت کرده بودید و قبولش هم که داشتید. بعضی از آنها جزو نویسندگان نامه به امام حسین علیهالسلام بودند. «شَبَثْ بن ربْعی» یکی از آنهایی بود که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و حضرت را به کوفه دعوت کرد ... وقتی که عبیداللَّه بن زیاد به رؤسای قبایل کوفه گفت «بروید و مردم را از دُورْ مسلم پراکنده کنید وگرنه پدرتان را در میآورم» چرا امر او را اطاعت کردند؟! رؤسای قبایل که همهشان اموی نبودند و از شام نیامده بودند ... اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظهی حسّاس، به جای اینکه از ابن زیاد بترسند، از خدا میترسیدند، تاریخ عوض میشد).