جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۴

مردی که در ۴۰ محرم، «شمر» بود +عکس

یکی از پیشکسوتان تعزیه گفت: در یکی از اجراها یکی ازتماشاگران آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت که سرش را از شدت ناراحتی به زمین کوبید و در حالی که خون از پیشانی اش جاری بود، سمت من حمله کرد تا به باد کتکم بگیرد.
کد خبر : ۳۲۷۵۰۵
صراط: یکی از پیشکسوتان تعزیه گفت: در یکی از اجراها یکی ازتماشاگران آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت که سرش را از شدت ناراحتی به زمین کوبید و در حالی که خون از پیشانی اش جاری بود، سمت من حمله کرد تا به باد کتکم بگیرد.

تیغ را گذاشته روی گلوی یکی از اعضای کاروان حسین(ع) و فریاد می‌کشد:«شمرم به جهان نموده مادر... من شَرم نباشدم ز داور». تیزی خنجر گلو را پاره می‌کند انگار و جمعیت از درد فریاد می‌زنند و یکی توی جمعیت فریاد می‌زند:«بر شمر لعنـــــــت».این مجلس پُرشور، تکرار نمایش‌گونه واقعه‌ای است که 1400سال پیش بر دل‌ها داغ گذاشت و تا امروز، درد آن درمان نشده است. این «تعزیه» است. اما از میان همه آن‌هایی که در این سال‌ها، بر فراز صحنه تعزیه خوانده‌اند، رسالت مخالف ‌خوان ها سنگین تر بوده است و صد البته که کار شمرها و معاویه‌های تعزیه، در این میانه بسیار دشوار می نماید.در این ایام فرصتی فراهم شد تا با بازیگر یکی از منفورترین نقش های تئاتر مذهبی در ایران به گفت وگو بپردازیم. مردی که 40 سال است، هر محرم «شمر» می شود.

دلم نمی خواست مخالف خوان باشم
برات محمد دلبری62سال دارد و یکی از پیشکسوتان مجالس تعزیه در اسفراین است. او از نحوه ورودش به این عرصه، این طور می گوید: از بچگی یک پای ثابت مجالس عزای حسینی بودم، آن شور و حال مرا شیفته خودش می‌کرد. هنر تعزیه آن دوران، هنری برگرفته از اعتقادات مردم بود، برای همین مجالس قدیم، قوام و دوام خاص خود را داشت. به عشق شریک شدن در این مجلس پُرشور بود که همه تلاشم را برای ورود به گروه های تعزیه کردم.او اولین بازی اش را این طور روایت می کند: استاد تعزیه خوان، بعد از اصرارهای مکرر من، یک روز قبل از اجرای مراسم در روستای معین آباد کلات، مرا خواست و گفت باید لباس بپوشی و اجرا کنی. هول کرده بودم. خلاصه حالا نوبت او شده بود که اصرار کند. تا لباس ها را دیدم فهمیدم نقش منفی سهمم شده است؛ خیلی توی ذوقم خورد. گفتم حداقل نقش دیگری به من بدهید،اما استادم گفت؛ صدای تو برای اجرای این نقش مناسب است. به صاحب مجلس متوسل شدم و روی صحنه رفتم. استادم به من گفت، هروقت اشاره کردم نوبت توست و باید بخوانی،اما من به محض روبه‌روشدن با کسی که نقش امام حسین(ع) را داشت، شروع به گریه کردم، اشک هایم جاری بودند و نمی توانستم خودم را کنترل کنم . خلاصه صحنه به هم خورد و این خاطره با من ماند.
داد زدند:«زنده شد...برگشت»
او در این سال ها برای اجرای تعزیه، دشواری های زیادی را از سر گذرانده و حتی دچار سانحه نیز شده است. خودش ماجرا را این طور تعریف می کند: سال71 بود که به دعوت شهرداری مشهد برای اجرای تعزیه در کوهسنگی، روی صحنه رفتیم. من نقش شمر را داشتم. ناگهان اسبی که سوارش بودم کنترل خود را از دست داد و زمین خوردیم. تن سنگین اسب برای مدتی روی شکم من بود. متوجه شدم نیروهای اورژانس بالای سرم هستند، صدایشان را می شنیدم که می گفتند علایم حیاتی ندارد. ملحفه‌ای روی من کشیدند، هنوز از کنارم بلند نشده بودند که دستم را تکان دادم. صداهای فریاد را می شنیدم که می گفتند: «زنده شد... برگشت».
7ساعت مقتل خوانی
از سخت ترین اجراهای او می پرسم، می گوید: کار ما در همه مجالس سخت است، جای اشتباه وجود ندارد و باید متن تمام و کمال اجرا شود. اگر قرار باشد، اصل ماجرای عاشورا را بدون کم وکاست بیان کنیم،واقعه کربلا از ماجراهایی که بر حضرت ابوالفضل (ع) وعلی اکبر (ع) می گذرد، شروع می شود و تا بعدازظهرکه به مقتل امام حسین(ع) می رسد، ادامه می یابد. خود مقتل معمولا 7ساعت به طول می انجامد. سپس نوبت به شام غریبان و خیمه سوزان می رسد که معمولا شب برگزار می شود.آقای دلبری تفاوت تعزیه های امروز و دیروز را هم این طور بیان می کند:تفاوت خیلی زیاد است. من کتاب هایی از تعزیه خوانی و مجالس آن دارم که مربوط به250سال پیش است،الان بسیاری از اطلاعات مجلس به اصل تاریخ نزدیک شده و مخاطب روایت شفاف‌تری از آن واقعه را دریافت می کند.او تاکید می کند که برای انتقال این هنر، از همین حالا به تربیت شاگردانی مشغول است و هفته ای یک بار کلاس آموزشی دارد. به گفته این هنرمند، هنر تعزیه چنانکه سینه به سینه به نسل حاضر رسیده است، باید به شایستگی به نسل های بعد هم منتقل شود.
یکی از تماشاگران به سمت من حمله کرد تا کتکم بزند
از او درباره واکنش مردم به نقش منفی که بازی می کند، می پرسیم، در پاسخ بیان می کند: خاصیت این نقش این است که باید تمام همتت را به کار ببری تا سبعیتی که در این شخصیت تاریخی بوده، به نمایش گذاشته شود. خاطرم هست، در یکی از اجراها باید جلوی عبدا... را می گرفتم که به سمت امام حسین(ع) نرود، یکی ازتماشاگران آنچنان تحت تاثیر این صحنه قرار گرفت که سرش را از شدت ناراحتی به زمین کوبید و در حالی که خون از پیشانی اش جاری بود، سمت من حمله کرد تا به باد کتکم بگیرد. خلاصه دیگران به سرعت به صحنه ریختند و مانع او شدند. کمی که آرام گرفت برایش توضیح دادم قصدم از این بازی، نشان دادن اوج مظلومیت این خاندان است،نه اینکه خودم شمر باشم.
 دیدار با رئیس جمهور سابق
او پیشتر اجرایی هم مقابل رئیس جمهور سابق کشورمان در تهران داشته است، درباره آن توضیح می دهد: بعد از پایان نمایش، آقای احمدی نژاد ضمن تقدیر از بازی هایمان، از من پرسید: چه خواسته ای دارید؟ در پاسخ شعری خواندم:من به درگاه حسین بن علی ماهانه دارم/ کی چشم طمع ازمردم بیگانه دارم؟
بعد به ایشان تاکید کردم که جایگاه امروز تعزیه در مشهد، شایسته این هنر نیست. وی نیز به وزیر ارشاد آن زمان دستور رسیدگی داد.