جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳

بازگشت زوج عاشق به زندگی در آستانه طلاق

دختر موطلایی با عروسکی در دست روی صندلی دادگاه خانواده ونک به انتظار نشسته بود و با چشمان معصومش پدر و مادرش را نگاه می‌‌کرد؛ پدر و مادری که قرار بود تا لحظاتی دیگر به‌صورت توافقی از هم جدا شوند.
کد خبر : ۳۲۹۹۷۸
صراط: دختر موطلایی با عروسکی در دست روی صندلی دادگاه خانواده ونک به انتظار نشسته بود و با چشمان معصومش پدر و مادرش را نگاه می‌‌کرد؛ پدر و مادری که قرار بود تا لحظاتی دیگر به‌صورت توافقی از هم جدا شوند و هر کدام دنبال زندگی خودشان بروند. هیچ‌کس نمی‌دانست در دل دخترک چه می‌گذرد ولی برای بودن در کنار پدر و مادر نگاهش پر از التماس بود.

حسن عموزادی قاضی دادگاه با خواندن پرونده زن و مرد جوان از آنها خواست علت طلاق توافقی‌شان را بیان کنند اما آنها سکوت کردند و سرشان را پایین انداختند تا اینکه فهیمه رو به قاضی کرد و درباره آشنایی‌شان گفت: 6 سال پیش بود، هنوز آن روزی را که به همراه دوستم به شرکت مهندسی سعید رفتم به یاد دارم.

پسر خوش برخورد و شوخی به نظرم رسید که با نخستین دیدار خودش را در دلم جا کرد. از دوستم شنیده بودم بسیاری از دختران شرکت مایل به ازدواج با او هستند اما سعید زیر بار ازدواج نمی‌رود، با گذشت یک ماه وقتی دوستم به من گفت سعید می‌خواهد به خواستگاری‌ام بیاید شوکه شدم، تا اینکه خود او به من پیشنهاد ازدواج داد و با خانواده‌اش به خواستگاری‌ام آمد.

فهیمه 30 ساله ادامه داد: من و سعید زندگی‌مان را عاشقانه شروع کردیم ولی بدخواهانی هم بودند که می‌خواستند آرامش زندگی‌مان را به هم بزنند.

سعید که تا این لحظه ساکت مانده بود سرش را بلند کرد و به قاضی گفت: همین‌طور است، ساده دلی‌های همسرم بود که آرامش زندگی‌مشترک‌مان را از بین برد.

هر روز برخی دوستان بدخواه در گوشش می‌خواندند که من به او خیانت می‌کنم در حالی که به من تهمت ناروا می‌زنند. بارها با این همسر ساده دلم حرف زدم و گفتم که دوستانش از حسادت می‌خواهند زندگی ما را خراب کنند ولی باور نکرد. ما که همیشه آخر هفته‌ها در سفر و خوشی و شادی بودیم حالا ماه‌هاست که حتی دور یک میز ننشسته‌ایم و زندگی‌مان به قهر می‌گذرد بنابراین ادامه این زندگی نه به نفع ما است و نه برای دخترمان.

هرچه بخواهیم در زندگی داریم آقای قاضی، همین شیرین زبانی‌های دختر خوشگل‌مان آرزوی هر خانواده‌ای است ولی ما قدرشناس نیستیم، همین بهتر که جدا شویم.

من بارها با این خانم حرف زده‌ام و اطمینان خاطر داده‌ام که تنها زن زندگی من است و اگر غیر از این بود به‌عنوان همسر انتخابش نمی‌کردم و هرچه خواهش کرده‌ام به‌خاطر آینده این دختر 4 ساله‌مان کوتاه بیاید بی‌فایده بوده و حالا هر دو خسته‌شده‌ایم و تصمیمان را گرفته‌ایم. می‌خواهیم توافقی از هم جدا شویم. دلم برای خانواده‌هایمان هم می‌سوزد که اسیر ما شده‌اند و هر روز غصه ما و دخترمان را می‌خورند و...

قاضی دادگاه با شنیدن اظهارات این زوج که به‌نظر می‌رسید تنها با لجبازی کودکانه‌ای می‌خواستند زندگی‌شان را ویران کنند از هر دو خواست بار دیگر در خصوص طلاقشان تجدید نظر کنند و نزد یک مشاور بروند.

حسن عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه ونک درباره ماجرای زندگی این زوج جوان گفت: این زن و شوهر که تنها با لجبازی کودکانه‌ای می‌خواستند تصمیم لجوجانه‌ای بگیرند پیش مشاور رفتند و تحت آموزش قرار گرفتند و پرونده طلاقشان را برای همیشه بستند.

این قاضی دادگاه خانواده می‌گوید: متأسفانه بارها شاهد جدایی زوج‌هایی هستیم که از سر لجبازی و بدون اینکه به آینده فرزندان‌شان فکر کنند کانون زندگی‌شان را ویران کرده‌اند، در حالی که اگر با نخستین مشکل از مشاور و روانشناس کمک بگیرند قطعاً مشکل‌شان ریشه‌دار نمی‌شود.