دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۰

دختر شیشه‌ای پشیمان است

تا به خودم آمدم، دیدم پایپ در دستم است و مشغول مصرف کردن شیشه هستم از کرده خود بسیار پشیمانم و اگر به حرف‌های مادر بیچاره و برادرم گوش می‌دادم و با دوستان ناباب معاشرت نمی‌کردم الآن شرایطم اینگونه نبود.
کد خبر : ۳۳۰۴۶۴
صراط: تا به خودم آمدم، دیدم پایپ در دستم است و مشغول مصرف کردن شیشه هستم از کرده خود بسیار پشیمانم و اگر به حرف‌های مادر بیچاره و برادرم گوش می‌دادم و با دوستان ناباب معاشرت نمی‌کردم الآن شرایطم اینگونه نبود.

به گزارش تسنیم،‌ او خود را اینگونه معرفی می‌کند؛ فرشته هستم 26 ساله که در یک خانواده مذهبی در یکی از شهرهای زنجان چشم به جهان گشودم. من فرزند آخر خانواده بودم و دو برادر و 4 خواهر بزرگتر از خودم داشتم. 5 سال سن داشتم که متأسفانه پدرم فوت شد و همه امورات زندگی با همه گرفتاریهایش به دوش مادرم افتاد‌.

مادرم شبانه‌روز در یک شرکتی کار می‌کرد تا هزینه تحصیل‌؛ درمان و زندگی مان را فراهم کند. 15 سال سن داشتم که اکبر دوست دایی‌ام وارد زندگی ما شد و مرا به عقد او درآوردند‌. پس از ازدواج فهمیدم که معتاد به موادمخدر است و برای ترکش تلاش زیادی کردم اما فایده‌ای نداشت‌. پس از دو سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید به خاطر فرزندمان هم که شده اکبر دست از مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده‌ای نداشت‌.

بر اساس گزارش سایت پلیس او در ادامه می‌گوید: چندین مرتبه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده‌ای نداشت و هر دفعه با وساطتت دایی‌ام به زندگی‌ام برمی‌گشتم. تا به خودم آمدم دیدم پایپ تو دستم و مشغول مصرف شیشه هستم‌. شوهرم برای اینکه من اعتراضی نکنم مرا نیز معتاد و بدبختی زندگیم را دو چندان کرد‌.

پس از 5 سال دیگر دوام نیاوردم و از همسرم طلاق گرفتم و به خانه اولم یعنی پیش مادرم برگشتم‌. با کمک مادرم شیشه را ترک کردم و مدت 3 سال پاک بودم که با چند نفر رفیق شدم و چون آنها شیشه مصرف می‌کردند من هم مجدداً به وسوسه آنها دوباره شروع به مصرف کردم و این کار موجب شد تا با بردارم اختلاف پیدا کردم و دیگر به خانه مادرم نرفتم و برای خود خانه مجردی اجاره کردم و با افراد ناباب معاشرت داشتم که الان هم توسط پلیس به همراه مقداری موادمخدر شیشه دستگیر شدم. از کرده خود بسیار پشیمان هستم و اگر به حرف مادر بیچاره و برادرم گوش می‌کردم و با دوستان ناباب معاشرت نمی‌کردم الآن شرایطم اینگونه نبود‌. نمی‌دانم چگونه باید به مادرم اطلاع بدهم‌. پشیمانم .....