جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۶

ابیاتی که یک تومان فروخته شد

میرعماد به دین اسلام و شیعهٔ دوازده امامی پایبند بود و در حین کتابت، بنا به عرف و عادات خوشنویسان، بدون وضو مشق نمی‌کرد.
کد خبر : ۳۳۶۱۳۸

صراط: سرزمین ما ایران اندیشمندان و نام‌آوران زیادی در طول تاریخ به خود دیده است که باعث افتخار هر ایرانی و شاید بهتر بگوییم هر مسلمانی است اما متاسفانه امروز بیشتر ما حتی نام این بزرگان سرزمینمان را هم نشنیده‌ایم و اگر هم نامی شنیده باشیم چیز زیادی درباه آنها نمی‌دانیم.

در سلسله گزارش‌هایی قصد داریم شما را با این اندیشمندان و کتاب‌هایی آشنا کنیم که به شما در شناخت بهتر آنها کمک می‌کنند. 

معرفی اجمالی میر عماد

نامش محمد معروف به میرعماد، فرزند ابراهیم، بزرگ‌ترین، نام آورترین و زبردست‌ترین خوشنویس عهد صفوی است. میرعماد از سلسلهٔ سادات سیفی قزوینی به سال 961 ه. ق در شهر قزوین متولد شد. پدر و اجدادش در دستگاه پادشاهان صفوی شغل‌های مناسبی را بر عهده داشتند و همگی آنان اهل ذوق و هنر و اندیشه و کتاب و کتابخانه بودند و بعضی از آنها در سمت کتابدار سلطنتی ادای وظیفه می‌کردند؛ مخصوصاً جد اعلای میرعماد - میرحسنعلی - از نویسندگان خوشنویس و منشیان و کتاب شناسان طراز اول بود و دیگر میرجلال الدین محمد خوشنویس و پدر او و دیگر بزرگان فامیل سیفی قزوینی شغل‌ها و سمت‌های مختلف درباری در عهد پادشاهی شاه طهماسب صفوی داشتند.

پایه‌های اولیهٔ اندیشهٔ محمّد (میرعماد) در خانوادهٔ فرهنگی و اهل علم سیفی قزوینی در شهر قزوین که پایتخت صفویان بود شکل گرفت و آموختن و تحصیل مقدمات علوم رایج را در همان شهر شروع کرد. در امتداد تکامل علوم ابتدایی، ادبیات را آموخت و چون یکی از علوم رایج، آگاهی و شناخت و یافتن مهارت در خوشنویسی بود، میرعماد نیز باید به فراگیری آن اقدام می‌کرد و تلاش خود را در این وادی می‌آزمود. استعداد ذاتی او و عوامل ارثی و آشنایی ضمنی میرعماد با خوشنویسی، به خاطر شغل پدرانش همگی دست به دست هم داده، سبب شد، تا در قزوین خط او از آثار استادان آنجا فراتر رود و برای کسب معلومات و اطلاعات بیشتر مجبور به ترک آن دیار شود.

**فرمانروای مسلم ملک خط

نخستین استاد خط وی را عیسی رنگ کار و بعد مالک دیلمی دانسته‌اند. سپس با عشق و امید برای فراگیری خوشنویسی و علاقهٔ وافر برای تکمیل معلومات خویش بہ دنبال استادی برتر می‌گشت سرانجام راهی تبریز شد تا در محضر محمّد حسین تبریزی، بزرگ‌ترین خوشنویس خط نستعلیق را در نیمهٔ دوم قرن دهم درک کند؛ وی برای تمرین خوشنویسی تلاش وافر می‌کرد و روزها و ساعت‌ها از اوقات خود را صرف تمرین مشق می‌نمود و در این کار آنقدر مبالغه می‌ورزد که هر چند ماه یک بار فرصت اصلاح موی سر پیدا می‌کند؛ تا این که خط وی به ساختار دقیق و هندسهٔ عالی رسید. روزی قطعه‌ای، از خطوط خود را نزد استاد به شیوهٔ تمام شاگردان، ارائه می‌دهد و درخواست راهنمایی می‌کند، استادش با گفتن جملهٔ «امروز فرمانروایی مُلک خط مسلم توست و استاد خوشنویسانی» حکم و سند استادی میرعماد را به وی تفویض می‌کند.

پس از دریافت اجازهٔ استادی از محمدحسین تبریزی، عزم سیاحت می‌کند و با سیر در ممالک اسلامی به دیار عربستان و زیارت کعبهٔ معظمه مشرف می‌شود و جان و دیدهٔ خود را در دریای پاک و زلال آن مکان شریف شست‌وشو می‌دهد و غبار آلودگی دنیوی، از درون می‌زداید. پس از مراجعت به سرزمین خویش به تعلیم شاگردان پرداخت و در دستگاه فرهاد خان قرامانلو که یکی از بزرگان لشکری دستگاه شاه عباس بود مشغول کتابت شد. پس از قتل فرهادخان قرامانلو در سال 1007 ه. ق، عزم سفر اصفهان کرد و سرانجام در سال 1008 ه. ق به شهر اصفهان که در آن روزگار پایتخت دولت صفوی بود عزیمت می‌کند. از این تاریخ به بعد، میرعماد در شهر هنرپرور اصفهان به امر تدریس و تعلیم پرداخت و نیز آثار بی نظیر و بی بدیل خود را خلق نمود تا این که در سال 1024 ه. ق بنابر تعصبات افراطی و بی مورد برخی از درباریان به شهادت می‌رسد و در مسجد مقصودبیک (وزیر بیوتات) به خاک سپرده می‌شود.

**بدون وضو مشق نمی‌کرد

میرعماد مردی شیعی مذهب و علاقه‌مند به خاندان اهل بیت با تفکرات صوفیانه و علاقه‌مند به سیر و سلوک به شیوهٔ عرفا بود و در این راه آنقدر پیشرفت کرد که می‌گویند صاحب کرامات و صفای باطن بوده است. وی مردی آزاده و بلند همت و نسبت به دیگران با احترام بود و از تملق و چاپلوسی احتراز می‌کرد. در مقابل تنگدستان و محرومان و شاگردان پدرانه برخورد می‌کرد.

میرعماد در خوشنویسی به حد اعلای مرتبت رسید و تا آن روزگار خوشنویسی همپا و همتای وی ظهور نکرد و پس از وی نیز هیچ کس به مقام او دست نیافت. آثار به جای مانده از این استاد بی نظیر در موزه‌های سراسر جهان و مجموعه‌های خصوصی جزو نفیس‌ترین و گرانبهاترین آثار قلمداد می‌شود و این خود گواه استادی و عیار بالای نوشته‌های وی به شمار می‌آید.

او به دین اسلام و شیعهٔ دوازده امامی پایبند بود و در حین کتابت، بنا به عرف و عادات خوشنویسان، بدون وضو مشق نمی‌کرد و نماز و روزه‌اش ترک نمی‌شد و به خدای لایزال ایمان محکمی داشت.

کتاب «بی نظیر خطه خط» مروری بر زندگی و آثار میرعماد حسنی دارد که به قلم محمدرضا عموزاده مهدیرجی نوشته شده است. این کتاب شامل 8 فصل است. اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی، معرفی اجمالی میرعماد، شخصیت‌ها و دیگر افراد، مکتب میرعماد، سفرهای میرعماد، میرعماد و دربار، آثار میرعماد و کتابشناسی  عنوان فصل‌های این کتاب هستند.

**ماجرای ابیاتی که یک تومان فروخته شد

یکی از ماجراهای معروف درباره این خوشنویس درگیری او با دربار و شعرهای هجوش درباره شخص شاه عباس بود که سرانجام به کشته شدنش انجامید. در قسمتی از کتاب چند نمونه از این شعرها و یک ماجرا آمده که می‌خوانیم:

«جواهری که به مدح تو نظم می‌کردم

بدل شد از خنکی تو سرد چون ژاله

چه سودم از ید بیضا چو تو نمی‌دانی

بیان صحبت موسی ز بانگ گوساله

یکی از این حرکتهات این بود که همی

 فرو بری به زمین نام و ننگ صد ساله

کم کم گله گزاری و شکوهٔ میرعماد، به سرزنش و ستیزه و سرکشی انجامید که با کلام زهرآگین خطاب به شاه عباس بیان شده است:

هنر چه عرض کنم بر جماعتی که ز جهل

ز بانگ خر نشناسند نطق عیسی را

مرا اگر ز هنر نیست راحتی چه عجب

ز رنگ خویش نباشد نصیب حنّی را

کمال خط من از حد شرع مستغنی است

به ماهتاب چه حاجت، شب تجلی را

این مطالب را دشمنان میرعماد، به سمع شاه می‌رساندند و قطعا خوشایند طبع شاه عباس قرار نمی‌گرفت تا وقتی که شاه هفتاد تومان برای میرعماد فرستاد و درخواست کتابت شاهنامه‌ای کرد و پس از یک سال کسی را فرستاد تا آن چه از کتابت شاهنامه تمام شده است به خدمت شاه بیاورد.

میرعماد که هفتاد بیت از اول شاهنامه را نوشته بود، به آن شخصی داد و گفت: «وجه سرکاری زیاده بر این کفاف نکرد» چون پیغام به شاه عباس رسید، ناراحت شد و ابیات را پس فرستاد و خواست تا مبلغ پرداخت شده را پس گرفته، به خزانه داری برگردانند. میرعماد در همان مجلس ابیات را با قیچی جدا ساخت و میان شاگردانش توزیع کرد و در مقابل هر بیت یک تومان دریافت نمود و هفتاد تومان فراهم آمد و این مبلغ به فرستادهٔ شاه تحویل شد. چون شاه ماجرا را شنید بیش از پیش رنجیده خاطر گشت...»

انتشارات همشهری کتاب «بی نظیر خطه خط» را در 180 صفحه منتشر کرده است.