جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۲

سرلیست اصلاح طلبان رای مردم را به پُست دولتی فروخت

احمد مسجد جامعی هم از نمایندگی مردم در شورای شهر استعفا داد تا یک جایگاه دولتی را بدست بیاورد؛ استعفایی که برخی آنرا معامله رای مردم با قدرت می دانند.
کد خبر : ۳۴۴۱۴۶
صراط: احمد مسجدجامعی سرلیست اصلاح طلبان در شورای شهر چهارم عطای شورا را به لقایش بخشید و پس از نشان دادن چراغ سبز دولت برای نشستن بر کرسی ریاست کتابخانه ملی ایران، از شورای شهر استعفا داد. این برای اولین بار نیست که اصلاح طلبان به خاطر یک پست دولتی،‌ شورای شهر را رها و به سوی دولت غش می کنند.

شورای شهر تهران در بسیاری از دوره ها به سکویی برای پرتاب سیاسیون به سمت پست های دولتی تبدیل شده که با یک بررسی در 4 دوره اخیر مشخص می شود بیشترین پرش ها سهم اصلاح طلبان است.

در دوره اول شورای شهر که بیشترین کرسی ها نصیب دو حزب اصلاح طلب مشارکت و کارگزاران بود،‌ برخی از اعضای شورا از جمله عبدالله نوری و جمیله کدیور جهت کاندیداتوری وزارت و نیز دوره ششم انتخابات مجلس شورای اسلامی از عضویت شورا کناره گیری کردند.

شورای اول سیاسی ترین شورای شهر تهران بود که به پایان کار نیز نرسید و در نهایت منحل شد. در این دوره تهران شاهد 3 شهردار بود که با وجود هم طیف بودن با اصلاح طلبان هرگز نتوانستند به ثباتی در مدیریت شهری دست پیدا کنند و شهروندان تهرانی بیشترین ضربات را از درگیری درون گروهی اصلاح طلبان متحمل شدند.

این روند در شوراهای دیگر نیز ادامه پیدا کرد به عنوان مثال محمد علی نجفی به دنبال انتصاب به عنوان معاونت ریاست جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در روز 28 مرداد 1392، استعفانامه‌اش از عضویت در شورای شهر تهران را به مسئول بخش حقوقی شورا تقدیم کرده و راهی ساختمان میراث فرهنگی شد.

در شورای چهارم نیز سیر استعفاها از شورای شهر ادامه داشته که می توان به مسعود سلطانی فر و مهدی حجت اشاره کرد که به دولت کوچ کردند.

استعفای مسجدجامعی از شورای شهر چهارم تهران،‌ آخرین استعفای یکی از اصلاح طلبان از این شورا تنها 8 ماه مانده به پایان کار آن بود،‌ هرچند در ادامه نیز مشخص نیست از لیست اصلاح طلبان چه کسانی شورای شهر را به سمت دولت یا مناصب دیگر ترک کنند. عادت بدی که اهمیت شورای شهر را در نزد مدعیان دموکراسی نشان می دهد و این شکاف بزرگی در ادعاها و عملکردهای این طیف است که از یکسو شوراهای شهر و  روستا را مرکز اصلی دموکراسی می دانند و از سوی دیگر آن را به عنوان مکانی برای دست گرمی و در نهایت پرواز به سمت مناصب دولتی تبدیل کرده اند.

تجربه تشکیل شوراهای شهر و روستا به زمان دولت اصلاحات و سال 1377 بازمی‌گردد که در آن دوران مدعیان اصلاح طلب پیرامون آن تبلیغات  گسترده ای به راه انداختند و آن را یکی از وعده های دموکراسی خواهی دولت دانستند که محقق شده است. جریان حاکم اصلاح طلب اهمیت شوراهای شهر و روستا را به عنوان مبداء و نهاد اصلی دموکراسی معرفی کرد و در نخستین دوره شورای شهر تهران توانستند با این شعارها و وعده ها اکثریت شورا را به دست آورند.

اما در ادامه با درگیری ها و بازی های سیاسی درون گروهی اصلاح طلبان در شورا مشخص شد که این جایگاه اهمیت خود را برای آنها از دست داده و هیچ نشانه ای از دموکراسی ادعایی آنها در آن به چشم نمی خورد. همین عملکرد ضعیف بود که در انتخابات شورای شهر بعدی،‌ اصلاح طلبان توفیقی نداشتند ولی این داستان بازی با رای مردم در دوره های بعدی همچنان ادامه پیدا کرد، چنانچه در چند دوره اخیر زمانیکه اصلاح طلبان شورا فرصتی برای حضور در دولت پیدا کرده اند به سرعت از شورای شهر خداحافظی کرده و منصب دولتی را به جایگاه هایی که با رای مردم به دست آمده اند از جمله شورای شهر،  ترجیح داده اند.

احمد مسجدجامعی که در دوره سوم نیز در شورای شهر حضور داشت یکی از کسانی بود که به عنوان سرلیست به شورای چهارم راه یافت و در این دوره توانست یکسال نیز در شورا ریاست کند. ژست ها و ادعاهای وی در تهرانگردی و اهمیت دادن به مسائل شهری به خصوص مسائل فرهنگی، با استعفای اخیرش از شورای شهر هیچ تناسخی نداشته و نشان می دهد وی هم همچون هم قطاری های اصلاح طلب خود، تنها به منافع حزبی و شخصی می اندیشد که در آن منافع عمومی و مسائل شهروندان تهرانی هیچ جایگاهی نداشته است.

کوچ پرمعنای مسجد جامعی از شورای شهر به کتابخانه ملی

تنها 4  ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، احمد مسجدجامعی به دولت کوچ کرد؛ پیش از این،‌ مسجدجامعی خود اعلام کرده بود که برخی از اعضای دولت و همچنین شخص رئیس جمهوری درخواستی را از وی مبنی بر قبول سمت ریاست کتابخانه ملی داشته اند.

خروج سرلیست اصلاح طلبان از شورای شهر تهران سوالات متعددی را به ذهن متبادر می کند که دلایل جدایی بدموقع مسجدجامعی از شورا چه هستند و چرا وی باید وارد فضای کاری دولتی شود که تنها چندماه به پایان کارش باقی مانده است.

البته استعفای اعضای شورای شهر در آستانه انتخاباتی مانند مجلس یا ریاست جمهوری برای نامزدی در آن انتخابات امری مرسوم است که هراز گاهی اتفاق می افتد ولی با وجود آنکه اصلاح طلبان به شدت به دنبال کسب کرسی های بیشتری در شورای شهر پنجم تهران هستند تا بتوانند یکی از هم طیفی های خود را راهی ساختمان شهرداری در خیابان بهشت کنند.

خروج مسجدجامعی از شورای شهر و ورود به دولت می تواند در برنامه انتخاباتی آینده آنها خلل هایی ایجاد کند. مسجد جامعی در شورای سوم نیز حضور داشت و در شورای چهارم برای یکسال یعنی سال 92 تا 93 توانسته بود ریاست آن را نیز به دست آورد. از این رو این عضو اصلاح طلب شورای، وزنه سنگینی در میان هم طیفی ها خود در شورا محسوب می شد.

این درحالیست که  باید این نکته را در نظر گرفت که حضور مسجدجامعی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و به طور کلی در دولت یازدهم در طرح کلی بده و بستان های میان دولت و اصلاح طلبان قرار می گیرد ولی نباید از ارزش جایگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی و پتانسیل های موجود در آن نیز غافل شد. پتانسیلی که با حضور یک فرد خبره و کارکشته که در حوزه فرهنگی و سیاسی فعالیت داشته، می تواند برای منافع دولت و اصلاح طلبان مزایایی را بهمراه داشته باشد.

از ابتدای شکل گیری دولت یازدهم تا به امروز اصلاح طلبان از عدم توجه دولت به این طیف در برخی از حوزه ها و مناسب ناراضی اند و حتی فعالین سیاسی این حزب آن را به صورت علنی بیان کرده اند. محمدرضا تاجیک یکی از فعالین و تئوریسین های اصلاح طلب در این زمینه گفته است:‌ "جریان اصلاحات«پطرس فداکار» آقای روحانی نیست که همه سرمایه‌های خود را برای حمایت از ایشان به میدان بیاورد، اما سهم اندکی از قدرت آینده کشور داشته باشد یا اینکه اصلا سهمی به آن تعلق نگیرد. قرار نیست جریان اصلاحات خود را خم کند تا آقای روحانی روی دوش آن قرار بگیرد و وارد پاستور شود و بعد دو طرف با هم خداحافظی کنند و ارتباط خود را قطع کنند. به همین دلیل چشم‌انداز همکاری جریان اصلاحات و آقای روحانی باید معطوف به آینده‌ای بهتر و لطیف‌تر برای جامعه باشد."

از این دست  انتقادات در طول دوره اول روحانی زیاد است؛‌ هرچند دولت تدبیر و امید نیز در سهم دادن به اصلاح طلبان تا توانسته منافع آنها را تامین کرده ولی بازهم اصلاح طلبان نارضایتی خود را ابراز می کنند. حضور مسجدجامعی در راس یکی از مراکز مهم اسنادی می تواند در راستای امتیازدادن دولت به اصلاح طلبان قرار گیرد. نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری این گزینه را بسیار قوت می بخشد.

در کنار این باید به اهمیت سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز اشاره کرد. در سازمان اسناد، کلیه اوراق، مراسلات، دفاتر، پرونده‌ها، عکس ها، نقشه ‌ها، کلیشه ‌ها، نمودارها، فیلم ‌ها، نوارهای ضبط صوت و سایر اسنادی که در دستگاه دولت تهیه شده و یا به دستگاه دولت رسیده‌است و بطور مداوم در تصرف دولت بوده از لحاظ اداری، مالی، اقتصادی، قضایی، سیاسی، فرهنگی، علمی، فنی و تاریخی به تشخیص سازمان اسناد ملی ایران ارزش نگهداری داشته باشد؛ موجود اند. همچنین در کتابخانه ملی دهها هزار جلد کتاب و نسخ خطی مهم نگهداری می شود که دسترسی به آنها اطلاعات ذی قیمتی در اختیار روسای سازمان اسناد و کتابخانه ملی قرار می دهد.

حضور یک اصلاح طلب در راس یکی از مهمترین مراکز اسنادی کشور این فرصت را برای شروع و پیگیری پروژه های تاریخی،‌ سیاسی و فرهنگی در راستای منافع حزبی فراهم می آورد که می توانند از طریق آن بر افکار عمومی در آستانه انتخابات یا در بزنگاه های سیاسی تاثیر بسزایی بگذارند.

بنابراین آنچه در کوچ مسجدجامعی از شورا به کتابخانه ملی به چشم می آید یک بازی دو سر برد برای اصلاح طلبان و دولت است؛ از یکسو دولت در ادامه امتیازدهی به اصلاح طلبان، یک مسند دیگر به یکی از  شخصیت های اصلاح طلب اعطا کرده و از سوی دیگر اصلاح طلبان به اسناد و مدارک مهمی دسترسی خواهند داشت که می توانند به راحتی از آن بهره برداری سیاسی کنند

گندمی که اصلاح طلبان را از «بهشت» خارج کرد

کارشناسان براین باورند که بازی های سرگرم کننده برای کودکان تا سن 12 سالگی نقش موثری در رشد ذهنی و خلاقیت آن ها خواهد داشت. در این میان بزرگسالان نیز در فراغت کاری نیاز به بازی دارند تا ذهن خود را برای ساعتی هم که شده از ناملایمت های زندگی دور کنند، البته بازی هایی که در آن حقی از کسی تضییع نشود و مزاحمتی نیز برای افراد به وجود نیاورد.

متاسفانه سپهر سیاسی کشور چهره هایی را به خود دیده که سبک بازی سیاسی کاری را دوست دارند، سبکی بدیع که قطع به یقین هدفی فراتر از سرگرمی و فراموشی دلمشغولیت های زندگی برای بازیگرانش دارد. کرسی های شورای شهر پایتخت افرادی را به خود دیده که فوت و فن این گونه بازی ها را به خوبی بلد هستند، البته نقش کارگردان های زبردست را نیز نباید از یاد برد که از این پتانسیل به نحو بهینه بهره برداری کرده اند و با پیشنهاد نقش به آن ها، افراد را از وظایف اصلی شان باز می دارند و آن ها را به ورطه کسب قدرت می اندازند.

نمونه آخر این موضوع را دولت یازدهم کارگردانی کرد و پست دولتی جدیدی را به مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران پیشنهاد داد. موضوعی که اتفاقا با استقبال وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات نیز روبرو شد تا کرسی پست دولتی را به منصبی که با رای مستقیم مردم بدان دست یافت ترجیح دهد.

البته مسجدجامعی اولین شخصی نیست که عطای عضویت در شورای شهر را به لقایش می سپرد و سودای قدرت، او را از وظیفه اصلی باز می دارد.

به نظر می رسد نصفه و نیمه گذاشتن خدمت رسانی به مردم در شورای شهر به یک اپیدمی در بین اصلاح طلبان شوراهای پایتخت مبدل شده است.

مردم به نامزدهای شوراهای شهر رای می دهند تا افرادی را رهسپار بهشت کنند که جز به خدمت رسانی به چیز دیگری نیاندیشند، اما به نظر می رسد سودای قدرت در سر داشتن و بازی با رای مردم و افکارعمومی را در دستور کار قرار دادن، به یک پیمان نانوشته بین اردونشینان اصلاح طلب تبدیل شده است.

تاریخ چهره هایی که با خروج از بهشت در مسیر مکتب ماکیاول و ارضای حس مادی طلبی خود گام برداشته اند را هرگز از یاد نخواهد برد؛ کسانی که بدون کوچکترین عذرخواهی از مردم و حتی کسانی که به آن ها رای داده اند بی تعهدی را در حد اعلای خود به منصه ظهور رسانده اند.