صراط: برادرم یک دختر زیبای کوچک دارد، من شرمنده دخترش هستم. واقعا نمیدانم به خانوادهاش چه جوابی بدهم، به مردم و رسانه ها التماس میکنم از شایعهپراکنی خودداری کنند.
به گزارش فارس، جهاد دیروز و امروز ندارد، جبهه و جنگ هم نمیشناسد. میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟
روزی جهاد بهانهای بود برای رسیدن به خدا، مثل سالهای گذشته پر افتخار کشورمان، مثل روزهای جنگ، فداکاری، حماسه و جهاد. مثل روزهایی که حسین فهمیدهها و شهید همتها برای نجات جان هموطنان کوشیدند. اما فداکاری مختص به دیروز نیست و جبهه و جنگ هم نمیشناسد، مثل امروز که آتش نشان های این مرز و بوم جان خود را کف دستشان گذاشته و برای نجات جان هموطنان خود ایثار و فداکاری میکنند، جهاد ادامه دارد...
صبح دیروز بود که خبری مبنی بر آتش سوزی ساختمان پلاسکو در رسانه ها منتشر شد، آتش سوزی که لحظه به لحظه بر شدت آن افزوده شد؛ اما با وجود تلاش های بی وقفه آتش نشانها، ساختمان پلاسکو ریزش کرد؛ حدود 25 نفر از آتش نشانها زیر آوار مفقود شده و تعدادی از آتشنشانها و مردم مصدوم شدند.
متاسفانه صبح امروز سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران خبر از به شهادت رسیدن یکی از آتش نشان هایی داد که برای نجات جان هموطنانش به محل آتش سوزی ساختمان پلاسکو اعزام شده بودند و داغ بر دلمان نهاد.
به بهانه حادثه تلخی که برای آتشنشانها رخ داده است به یکی از مراکز آتش نشانی تهران رفتیم و جویای حال و هوای این لحظات آتش نشان ها شدیم. لحظات تلخ انتظار و دعا.
فکر نمیکردم روزی بهنام در بین ما نباشد
یکی از آتش نشانان آتش نشانی منطقه 1 تهران با چهرهای گریان جلوی درب آتش نشانی منطقه نشسته است، وقتی از او در خصوص اتفاقاتی که در روز گذشته رخ داده است میپرسم دستانش را بر روی صورتش قرار میدهد. اشکانش را پاک میکند و با بغضی که در گلو دارد میگوید: با اعلام ستاد فرماندهی و به صدا درآمدن زنگ آتش سوزی در ساختمان پلاسکو همکاران من به سرعت خود را به محل حادثه در ساختمان پلاسکوی تهران رساندیم. با ساختمان 17 طبقه ای رو به رو شدیم که از طبقه یازدهم آن آتش و دود سیاهی به بیرون زبانه می کشید. تمام تلاش خود را برای خارج کردن مردم از ساختمان به کار گرفتیم. تیمهای آتش نشانی با تمام امکاناتی که در اختیار داشتند سعی کردند آتش را خاموش کنند و مردم را از ساختمان خارج کنند.
نمیتواند بغضش را نگه دارد، سرش را پایین میگیرد و در حالی که اشک هایش سرازیر میشود ادامه میدهد: ما همه تلاش خودمان را کردیم، ولی تصور نمیکردیم ساختمان ریزش کند، هیچوقت فکر نمیکردم همکاران من که همیشه تلاش میکنند مردم را از حوادث نجات میدهند زیر آوار گرفتار شوند. صدایش میلرزد و هقهق کنان میگوید: هیچوقت فکر نمیکردم روزی بهنام در بین ما نباشد، احساس من را فقط همکارانم درک میکنند، از مردم میخواهم برای نجات بقیه دوستانم دعا کنند دوستان من جانشان را برای نجات مردم به خطر انداختند.
برای نجات جان برادرم دعا کنید
مرد جوانی با چهرهای گریان در محوطه آتش نشانی در حال صحبت کردن با دوستانش است، با حالتی پریشان از مفقود شدن برادرش در حادثه ساختمان پلاسکو میگوید: دیروز حدود ساعت 11 بود که در منزلمان در حال استراحت و تماشای تلوزیون بودم، از اخبار متوجه شدم که در ساختمان پلاسکوی تهران آتش سوزی رخ داده است، مادرم که حسابی نگران شده بود به من گفت با برادرت تماس بگیر. وقتی شماره تماس برادرم را گرفتم فقط تلفن بوق میخورد و کسی جواب نمیداد، آن موقع بود که اضطراب و نگرانی به سراغم آمد. به سرعت شماره تماس محل کار برادرم و دوستانش را گرفتم، دوست برادرم محسن گفت محسن امروز شیف کاریاش بوده و در ساختمان پلاسکو مشغول کمک به مردم است. تلفنش زنگ میخورد. از طرز بیانش مشخص است که خانواده اش تماس گرفته اند. بغضش را نگه میدارد و میگوید هنوز از برادرم خبری نیست، همهاش شایعه است. تلفن را قطع میکند اشک هایش را پاک میکند، قرمزی چشمانش به وضوح میگوید که تا چه اندازه برای برادرش دلتنگ و نگران است.
با صدای لرزان ادامه میدهد: برادرم یک دختر زیبای کوچک دارد، من شرمنده دخترش هستم واقعا نمیدانم به خانوادهاش چه جوابی بدهم، به مردم و رسانه ها التماس میکنم از شایعه پراکنی خودداری کنند، برادر من و دو نفر از همکارانش هنوز مفقود هستند و خبری از آن ها ندارم. از مردم میخواهم برای پیدا شدن برادرم دعا کنند...
همه به کمک آتش نشان ها آمده اند
محوطه آتش نشانی مملو از رفت و آمد مردم شهر است، مردمی که برای ابراز احساسات، عرض تسلیت و تشکر و قدردانی از آتش نشان ها با به همراه داشتن دستههای گل، به سوی مرکز آتشنشانی روانه شدهاند. عده ای به تندیس آتش نشان ها ادای احترام میکنند و از چهره شان پیداست زیر لب برای سلامتی آتش نشان ها دعا میکنند. در میان رفت و آمدها مردمی از صنف های مختلف نیز مشاهده میشوند، مردمی که برای یاری رساندن به آتش نشان ها آمده اند و حاضرند به هر طریقی برای بهتر شدن اوضاع به آتش نشان ها و نیروهای امدادی کمک کنند.
رفت و آمد و جنب و جوش نیروهای اورژانس و امداد رسانی نیز در این پایگاه آتش نشانی قابل توجه است، امدادگرانی که لحظه به لحظه از ابتدای وقوع حادثه در محل حضور داشتهاند و از هیچگونه کمکی به افراد آسیب دیده و مصدومان دریغ نکردهاند.
برای سلامتی آتش نشانها دعا کنید...