صراط: حتما بارها شنیدهاید که ازدیاد جمعیت یکی از بزرگترین تهدیدات برای زمین است. اما آیا واقعا درست است که افزایش جمعیت را تنها علت مشکلات روی زمین بدانیم؟ آیا واقعا تعداد افراد روی سیارهی ما بیش از حد زیاد است؟
به گزارش بیتوته، ازدیاد جمعیت گرچه هنوز به یک بحران تبدیل نشده، اما یک خطر جدی به حساب میآید. اگر افزایش جمعیت جهان با همین سرعت پیش برود، منابع زمین برای پشتیبانی از این جمعیت کافی نخواهند بود. در محافلی که راجع به آیندهی این سیاره بحث میشود، گاهی اوقات این پدیده با عبارت «فیل در اتاق» توصیف میشود. یعنی زمین اتاق کوچکی است و جمعیت زیاد انسان ها مثل فیلی بزرگ باید در آن جا شود.
بدیهی است که زمین ما منبسط و بزرگتر نمیشود. روی زمین فضای بسیار زیادی وجود دارد. علاوه بر این، منابع طبیعی زیادی مثل غذا، آب و انرژی داریم که میتوانند نیاز جوامع انسانی را تامین کنند. با این اوصاف، آیا افزایش جمعیت انسان باید تهدیدی برای سیارهی زمین باشد؟ لزوما اینطور نیست.
«دیوید ساترویت»، از اعضای ارشد موسسهی بینالمللی محیط زیست و توسعه (IIED) میگوید: «مسئلهی اصلی تعداد انسانها روی سیارهی ما نیست، بلکه تعداد مصرفکنندگان و نوع مصرف آنها اهمیت دارد.» او از گاندی نقل قول میکند: «جهان برای تامین نیاز همه کافی است، اما نه برای طمع و حرص همه.»
تعداد انسانهای هوشمند یا مدرن روی زمین در گذشته بسیار کم بوده است. مثلا 10 هزار سال پیش شاید تنها چند میلیون نفر در این سیاره زندگی میکردند.
جمعیت جهان حدودا 200 سال پیش یعنی در اوایل قرن نوزدهم از یک میلیارد نفر رد شد. در سال 1920 هم جمعیت به دو میلیارد نفر رسید.
در حال حاضر، 7.3 میلیارد نفر روی زمین زندگی میکنند. براساس پیشبینیهای سازمان ملل، احتمالا تا سال 2050 جمعیت جهان به 9.7 میلیارد نفر میرسد و تا سال 2100 این عدد 11 میلیارد نفر خواهد بود.
سرعت رشد جمعیت در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است. این پدیده در تاریخ سابقه نداشته، به همین دلیل ما نمیتوانیم با مطالعهی تاریخ دربارهی عواقب احتمالی آن اطلاعاتی به دست بیاوریم. به عبارت دیگر، تا آخر این قرن سیارهی ما بیش از 11 میلیارد نفر جمعیت خواهد داشت و ما فعلا دانش کافی نداریم تا عواقب چنین جمعیت زیادی را پیشبینی کنیم. چون این اتفاق قبلا هرگز رخ نداده است.
البته انتظار میرود طی سالهای آینده در مناطق خاصی افزایش جمعیت بسیار بیشتر باشد. با بررسی این مناطق میتوانیم اطلاعاتی به دست بیارویم. ساترویت میگوید پیشبینی میشود که در دو دههی آینده تراکم رشد جمعیت در مناطق شهری کشورهای کم درآمد یا متوسط بیشتر باشد.
بر خلاف آنچه که تصور میشود، افزوده شدن چند میلیارد نفر به مراکز شهری شاید تاثیر کمی بر کل جهان داشته باشد. چون در طول تاریخ مراکز شهری کشورهای کم درآمد، کمتر از منابع طبیعی استفاده کردهاند.
انتشار گاز کربن دیاکسید و دیگر گازهای گلخانهای به خوبی نشان میدهد که میزان مصرف در یک شهر چقدر زیاد است. در کشورهای کم درآمد به ازای هر نفر در سال کمتر از یک تن گاز گلخانهای آزاد میشود. در حالی که در کشورهای پیشرفته و پردرآمد به ازای هر فرد بین 6 تا 30 تن گاز گلخانهای در سال تولید میشود.
شهروندان کشورهای ثروتمند در مقایسه با کشورهای فقیر تاثیر بیشتری روی سیارهی ما میگذارند. البته استثناهایی هم وجود دارد. کپنهاگ پایتخت کشور پردرآمدی مثل دانمارک و پورتوالگره شهری در کشور در حال توسعهی برزیل است. در هر دو شهر کیفیت زندگی مردم بالا بوده، اما میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر فرد نسبتا پایین است.
ساترویت میگوید اگر سبک زندگی یک فرد را در نظر بگیریم، میبینیم که تفاوت بین اقشار مرفه و غیرمرفه حتی بیشتر هم هست. بسیاری از ساکنین شهرهای کمدرآمد، مصرفشان آنقدر کم است، که تقریبا هیچ نقشی در تولید گاز گلخانهای ندارند.
بنابراین، جمعیت 11 میلیارد نفری شاید فشار کمی به منابع طبیعی زمین اضافه کند. اما جهان در حال تغییر است. شاید مناطق شهری کمدرآمد همیشه در همین مسیر باقی نمانند.
مشکل اصلی وقتی شروع میشود که ساکنین مناطق کم درآمد بخواهند سبک زندگیشان را تغییر دهند و میزان انتظاراتشان را بالا ببرند و مصرفشان هم به اندازهی میزان مصرف کشورهای پردرآمد بشود. بسیاری معتقدند که این موضوع عادلانه و منطقی است. اگر این اتفاق بیفتد تاثیر رشد جمعیت شهری میتواند بسیار بیشتر باشد. پس مشکل اصلی ارشد جمعیت نیست، بلکه افزایش مصرفگرایی جهانی است.
این موضوع میتواند تعابیر ناخوشایند داشته باشد. اگر جمعیت جهان بیشتر شود، مردم کشورهای پردرآمد باید نقش خود را در مقابله با بروز مشکلات ناشی از مصرفگرایی ایفا کنند. وقتی اقشار ثروتمند سبک زندگی سادهتری داشته باشند و انتظاراتشان را پایین بیاورند و از دولت برای تشویق چنین رفتاری حمایت کنند، میتوانیم امید داشته باشیم که فشار روی اقلیم جهانی و منابع طبیعی کم شود.
در سال 2015 پژوهشی انجام شد که تاثیر مصرف را بر محیط زیست بررسی کرده بود. این مطالعه نشان داد که مصرفکنندگان خانگی 60 درصد گازهای گلخانهای را تولید کرده و 80 درصد زمین، مواد خام و آبهای جهان را مصرف میکنند. علاوه بر این، محققان پی بردند که تاثیر خانوارها بر جهان یکسان و یکنواخت نیست. چرا که در کشورهای ثروتمند میزان تاثیر به ازای هر خانوار بسیار بیشتر است.
«دیانا ایوانووا» (Diana Ivanova) از دانشگاه علم و فناوری نروژ و نویسندهی این پژوهش میگوید ما با عوض کردن دیدگاهمان دربارهی مسوول اصلی انتشار گازهای گلخانهای و تولید لوازم مصرفی به این یافتهها رسیدیم. او میگوید: «همهی ما دوست داریم شخص دیگری را مقصر بدانیم، مثلا دولت یا شرکتهای تجاری.»
مثلا، مصرفکنندگان کشورهای غربی میگویند، مقصر اصلی کشورهایی هستند که تعداد زیادی کالای مصرفی تولید میکند، مثل چین. ایوانووا و همکارانش میگویند خود مصرفکنندهها هم به همان اندازه مسوول هستند. «اگر ما عادتهای مصرفیمان را تغییر دهیم، میتوانیم تاثیر شگرفی بر محیط زیستمان بگذاریم.»
کارخانههای جوامع صنعتی با تولید انبوه کالاهای مصرفی و ایجاد نیاز کاذب مسوول تولید بخش عمدهی گازهای گلخانهای هستند.
این استدلال ایجاب میکند که ارزشهای کشورهای پیشرفته به طور اساسی تغییر کند: یعنی به جای اینکه افراد جامعه به دنبال اندوختن ثروت مادی بیشتر باشند، جامعه به سمتی پیش برود که سلامت و آسایش فردی و اجتماعی بیشترین اهمیت را داشته باشد.
حتی اگر این تغییرات صورت بگیرد، بعید به نظر میرسد که سیارهی ما بتواند 11 میلیارد نفر جمعیت را تحمل کند. بنابراین عدهای از کارشناسان معتقدند که باید بتوانیم جمعیت جهان را روی 9 میلیارد نفر ثابت نگه داریم. سپس، فرایند درازمدت و کند کاهش جمعیت را آغاز کنیم. این یعنی میزان زادآوری را کاهش دهیم.
البته علایمی وجود دارد که نشان میدهد این پروسه در حال حاضر شروع شده است؛ حتی علیرغم اینکه جمعیت به افزایش ادامه میدهد. سرعت رشد جمعیت از دههی 1960 کاهش یافته است. از طرف دیگر، واحد جمعیت سازمان ملل هم نشان میدهد که در سراسر جهان، میزان زادآوری به ازای هر زن از 4.7 فرزند در سالهای 1970 تا 1975 به 2.6 فرزند در سالهای 2005 تا 2010 کاهش یافته است.
هرچند «کوری بردشاو» از دانشگاه آدلاید در استرالیا میگوید قرنها طول میکشد تا جمعیت جهان به شکل قابل توجهی کم شود.
روند افزایش جمعیت چنان پایدار است که شاید حتی یک فاجعهی فراگیر و مهلک هم نتواند مسیر آن را تغییر دهد. بردشاو در تحقیقی که سال 2014 انجام داده بود، به این نتیجه رسید که اگر همین فردا دو میلیارد نفر بمیرند، یا اینکه دولتها سیاستهای سختگیرانهای در زمینهی زادآوری در پیش بگیرند، جمعیت جهان در سال 2100 اگر بیشتر نباشد، به اندازهی عصر حاضر خواهد بود.
بنابراین، به شدت لازم است که میزان زادآوری با سرعت بیشتری، کاهش یابد. یک راه نسبتا آسان برای این کار، این است که موقعیت اجتماعی زنان به خصوص در زمینهی تحصیلات و فرصتهای شغلی بالاتر برود.
براساس محاسبات سازمان ملل، 350 میلیون زن در کشورهای فقیر آخرین فرزندشان را نمیخواستند، اما امکانات پیشگیری از بارداری را در اختیار نداشتند. اگر نیاز این زنان برآورده میشد، تاثیر چشمگیری روی روند افزایش جمعیت جهان میگذاشت. بنابراین، با این استدلال، برای ایجاد جمعیت پایدار، حقوق زنان به اندازهی کاهش میزان مصرف اهمیت دارد.
اگر جمعیت 11 میلیارد نفری ناپایدار باشد و فشار وارد کند، پس زمین نیاز چند نفر را میتواند تامین کند؟ بردشاو میگوید تعیین این عدد تقریبا غیرممکن است چون این موضوع به عواملی مثل کشاورزی، تولید و انتقال برق و تعداد افراد فقیر بستگی دارد.
بسیاری از افراد معتقدند که با توجه به سبک زندگی بسیاری از افراد، همین حالا هم جمعیت جهان بیشتر از ظرفیت زمین و ناپایدار است. آنها برای دفاع از ادعایشان به مشکل تغییر اقلیم و مشکلات دیگری اشاره میکنند، مثل بحران انقراض گونههای زیستی مختلف، آلودگی اقیانوسها، اینکه یک میلیارد نفر قطحیزده هستند و از گرسنگی میمیرند و یک میلیارد دیگر هم دچار سوءتغذیه هستند.
در نهایت، تعیین حداکثر جمعیت پایدار و قابل تحمل برای زمین به نحوهی ادارهی جوامع وابستگی زیادی دارد. اگر بعضی از ما یا همه مصرف بالایی داشته باشیم، حداکثر جمعیت پایدار کمتر خواهد بود. اگر راهی برای مصرف کمتر پیدا کنیم، زمین میتواند نیاز تعداد بیشتری از انسانها را فراهم کند.
تغییرات در زمینهی تکنولوژی که اغلب بسیار قابل پیشبینی هستند، میتوانند بر حداکثر جمعیت تاثیر بگذارد.
در اوایل قرن بیستم، حاصلخیزی خاک هم به اندازهی باروری زنان برای مشکل افزایش جمعیت اهمیت داشت. تا اینکه در سال 1931 «کارل بوش» جایزهی صلح نوبل را برای ساخت کود شیمیایی دریافت کرد. تولید این محصول هم به نوبهی خود نقش زیادی در افزایش جمعیت در قرن بیستم داشت.
در آیندهی بسیار دور، شاید بتوانیم به کمک تکنولوژی جمعیت پایدار بسیار بزرگتری داشته باشیم. البته اگر بعضی از افراد بتوانند خارج از سیارهی زمین زندگی کنند.
تنها چند دهه پس از اینکه برای اولین بار به فضا قدم گذاشتیم، بلندپروازیهای ما از خیره شدن به ستارهها فراتر رفت و حالا بشر در تلاش است که بتواند در سیارههای دیگر زندگی کند. بسیاری از متفکران برجسته مثل استیون هاوکینگ میگویند مهاجرت به جهانهای دیگر برای بقای گونهی انسان حیاتی است.
اما با اینکه ناسا چند سیارهی بزرگ شبیه به زمین کشف کرده، ما چیز زیادی دربارهی آنها نمیدانیم و آنها بسیار دور از دسترس هستند. بنابراین مهاجرت به یک سیارهی دیگر نمیتواند یک پاسخ فوری به مشکلات ما باشد.
فعلا زمین تنها خانهی ما است و باید راهی برای زندگی پایدار روی آن پیدا کنیم. بدیهی است که برای این کار باید مصرفمان را کاهش دهیم و به سبک زندگی متعادل روی بیاوریم. همچنین موقعیت اجتماعی زنان در سراسر جهان باید بهتر شود. تنها زمانی که به این اهداف برسیم میتوانیم برآورد کنیم که زمین چند نفر جمعیت را میتواند تحمل کند.
به گزارش بیتوته، ازدیاد جمعیت گرچه هنوز به یک بحران تبدیل نشده، اما یک خطر جدی به حساب میآید. اگر افزایش جمعیت جهان با همین سرعت پیش برود، منابع زمین برای پشتیبانی از این جمعیت کافی نخواهند بود. در محافلی که راجع به آیندهی این سیاره بحث میشود، گاهی اوقات این پدیده با عبارت «فیل در اتاق» توصیف میشود. یعنی زمین اتاق کوچکی است و جمعیت زیاد انسان ها مثل فیلی بزرگ باید در آن جا شود.
بدیهی است که زمین ما منبسط و بزرگتر نمیشود. روی زمین فضای بسیار زیادی وجود دارد. علاوه بر این، منابع طبیعی زیادی مثل غذا، آب و انرژی داریم که میتوانند نیاز جوامع انسانی را تامین کنند. با این اوصاف، آیا افزایش جمعیت انسان باید تهدیدی برای سیارهی زمین باشد؟ لزوما اینطور نیست.
«دیوید ساترویت»، از اعضای ارشد موسسهی بینالمللی محیط زیست و توسعه (IIED) میگوید: «مسئلهی اصلی تعداد انسانها روی سیارهی ما نیست، بلکه تعداد مصرفکنندگان و نوع مصرف آنها اهمیت دارد.» او از گاندی نقل قول میکند: «جهان برای تامین نیاز همه کافی است، اما نه برای طمع و حرص همه.»
تعداد انسانهای هوشمند یا مدرن روی زمین در گذشته بسیار کم بوده است. مثلا 10 هزار سال پیش شاید تنها چند میلیون نفر در این سیاره زندگی میکردند.
جمعیت جهان حدودا 200 سال پیش یعنی در اوایل قرن نوزدهم از یک میلیارد نفر رد شد. در سال 1920 هم جمعیت به دو میلیارد نفر رسید.
در حال حاضر، 7.3 میلیارد نفر روی زمین زندگی میکنند. براساس پیشبینیهای سازمان ملل، احتمالا تا سال 2050 جمعیت جهان به 9.7 میلیارد نفر میرسد و تا سال 2100 این عدد 11 میلیارد نفر خواهد بود.
سرعت رشد جمعیت در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است. این پدیده در تاریخ سابقه نداشته، به همین دلیل ما نمیتوانیم با مطالعهی تاریخ دربارهی عواقب احتمالی آن اطلاعاتی به دست بیاوریم. به عبارت دیگر، تا آخر این قرن سیارهی ما بیش از 11 میلیارد نفر جمعیت خواهد داشت و ما فعلا دانش کافی نداریم تا عواقب چنین جمعیت زیادی را پیشبینی کنیم. چون این اتفاق قبلا هرگز رخ نداده است.
البته انتظار میرود طی سالهای آینده در مناطق خاصی افزایش جمعیت بسیار بیشتر باشد. با بررسی این مناطق میتوانیم اطلاعاتی به دست بیارویم. ساترویت میگوید پیشبینی میشود که در دو دههی آینده تراکم رشد جمعیت در مناطق شهری کشورهای کم درآمد یا متوسط بیشتر باشد.
بر خلاف آنچه که تصور میشود، افزوده شدن چند میلیارد نفر به مراکز شهری شاید تاثیر کمی بر کل جهان داشته باشد. چون در طول تاریخ مراکز شهری کشورهای کم درآمد، کمتر از منابع طبیعی استفاده کردهاند.
انتشار گاز کربن دیاکسید و دیگر گازهای گلخانهای به خوبی نشان میدهد که میزان مصرف در یک شهر چقدر زیاد است. در کشورهای کم درآمد به ازای هر نفر در سال کمتر از یک تن گاز گلخانهای آزاد میشود. در حالی که در کشورهای پیشرفته و پردرآمد به ازای هر فرد بین 6 تا 30 تن گاز گلخانهای در سال تولید میشود.
شهروندان کشورهای ثروتمند در مقایسه با کشورهای فقیر تاثیر بیشتری روی سیارهی ما میگذارند. البته استثناهایی هم وجود دارد. کپنهاگ پایتخت کشور پردرآمدی مثل دانمارک و پورتوالگره شهری در کشور در حال توسعهی برزیل است. در هر دو شهر کیفیت زندگی مردم بالا بوده، اما میزان انتشار گازهای گلخانهای به ازای هر فرد نسبتا پایین است.
ساترویت میگوید اگر سبک زندگی یک فرد را در نظر بگیریم، میبینیم که تفاوت بین اقشار مرفه و غیرمرفه حتی بیشتر هم هست. بسیاری از ساکنین شهرهای کمدرآمد، مصرفشان آنقدر کم است، که تقریبا هیچ نقشی در تولید گاز گلخانهای ندارند.
بنابراین، جمعیت 11 میلیارد نفری شاید فشار کمی به منابع طبیعی زمین اضافه کند. اما جهان در حال تغییر است. شاید مناطق شهری کمدرآمد همیشه در همین مسیر باقی نمانند.
مشکل اصلی وقتی شروع میشود که ساکنین مناطق کم درآمد بخواهند سبک زندگیشان را تغییر دهند و میزان انتظاراتشان را بالا ببرند و مصرفشان هم به اندازهی میزان مصرف کشورهای پردرآمد بشود. بسیاری معتقدند که این موضوع عادلانه و منطقی است. اگر این اتفاق بیفتد تاثیر رشد جمعیت شهری میتواند بسیار بیشتر باشد. پس مشکل اصلی ارشد جمعیت نیست، بلکه افزایش مصرفگرایی جهانی است.
این موضوع میتواند تعابیر ناخوشایند داشته باشد. اگر جمعیت جهان بیشتر شود، مردم کشورهای پردرآمد باید نقش خود را در مقابله با بروز مشکلات ناشی از مصرفگرایی ایفا کنند. وقتی اقشار ثروتمند سبک زندگی سادهتری داشته باشند و انتظاراتشان را پایین بیاورند و از دولت برای تشویق چنین رفتاری حمایت کنند، میتوانیم امید داشته باشیم که فشار روی اقلیم جهانی و منابع طبیعی کم شود.
در سال 2015 پژوهشی انجام شد که تاثیر مصرف را بر محیط زیست بررسی کرده بود. این مطالعه نشان داد که مصرفکنندگان خانگی 60 درصد گازهای گلخانهای را تولید کرده و 80 درصد زمین، مواد خام و آبهای جهان را مصرف میکنند. علاوه بر این، محققان پی بردند که تاثیر خانوارها بر جهان یکسان و یکنواخت نیست. چرا که در کشورهای ثروتمند میزان تاثیر به ازای هر خانوار بسیار بیشتر است.
«دیانا ایوانووا» (Diana Ivanova) از دانشگاه علم و فناوری نروژ و نویسندهی این پژوهش میگوید ما با عوض کردن دیدگاهمان دربارهی مسوول اصلی انتشار گازهای گلخانهای و تولید لوازم مصرفی به این یافتهها رسیدیم. او میگوید: «همهی ما دوست داریم شخص دیگری را مقصر بدانیم، مثلا دولت یا شرکتهای تجاری.»
مثلا، مصرفکنندگان کشورهای غربی میگویند، مقصر اصلی کشورهایی هستند که تعداد زیادی کالای مصرفی تولید میکند، مثل چین. ایوانووا و همکارانش میگویند خود مصرفکنندهها هم به همان اندازه مسوول هستند. «اگر ما عادتهای مصرفیمان را تغییر دهیم، میتوانیم تاثیر شگرفی بر محیط زیستمان بگذاریم.»
کارخانههای جوامع صنعتی با تولید انبوه کالاهای مصرفی و ایجاد نیاز کاذب مسوول تولید بخش عمدهی گازهای گلخانهای هستند.
این استدلال ایجاب میکند که ارزشهای کشورهای پیشرفته به طور اساسی تغییر کند: یعنی به جای اینکه افراد جامعه به دنبال اندوختن ثروت مادی بیشتر باشند، جامعه به سمتی پیش برود که سلامت و آسایش فردی و اجتماعی بیشترین اهمیت را داشته باشد.
حتی اگر این تغییرات صورت بگیرد، بعید به نظر میرسد که سیارهی ما بتواند 11 میلیارد نفر جمعیت را تحمل کند. بنابراین عدهای از کارشناسان معتقدند که باید بتوانیم جمعیت جهان را روی 9 میلیارد نفر ثابت نگه داریم. سپس، فرایند درازمدت و کند کاهش جمعیت را آغاز کنیم. این یعنی میزان زادآوری را کاهش دهیم.
البته علایمی وجود دارد که نشان میدهد این پروسه در حال حاضر شروع شده است؛ حتی علیرغم اینکه جمعیت به افزایش ادامه میدهد. سرعت رشد جمعیت از دههی 1960 کاهش یافته است. از طرف دیگر، واحد جمعیت سازمان ملل هم نشان میدهد که در سراسر جهان، میزان زادآوری به ازای هر زن از 4.7 فرزند در سالهای 1970 تا 1975 به 2.6 فرزند در سالهای 2005 تا 2010 کاهش یافته است.
هرچند «کوری بردشاو» از دانشگاه آدلاید در استرالیا میگوید قرنها طول میکشد تا جمعیت جهان به شکل قابل توجهی کم شود.
روند افزایش جمعیت چنان پایدار است که شاید حتی یک فاجعهی فراگیر و مهلک هم نتواند مسیر آن را تغییر دهد. بردشاو در تحقیقی که سال 2014 انجام داده بود، به این نتیجه رسید که اگر همین فردا دو میلیارد نفر بمیرند، یا اینکه دولتها سیاستهای سختگیرانهای در زمینهی زادآوری در پیش بگیرند، جمعیت جهان در سال 2100 اگر بیشتر نباشد، به اندازهی عصر حاضر خواهد بود.
بنابراین، به شدت لازم است که میزان زادآوری با سرعت بیشتری، کاهش یابد. یک راه نسبتا آسان برای این کار، این است که موقعیت اجتماعی زنان به خصوص در زمینهی تحصیلات و فرصتهای شغلی بالاتر برود.
براساس محاسبات سازمان ملل، 350 میلیون زن در کشورهای فقیر آخرین فرزندشان را نمیخواستند، اما امکانات پیشگیری از بارداری را در اختیار نداشتند. اگر نیاز این زنان برآورده میشد، تاثیر چشمگیری روی روند افزایش جمعیت جهان میگذاشت. بنابراین، با این استدلال، برای ایجاد جمعیت پایدار، حقوق زنان به اندازهی کاهش میزان مصرف اهمیت دارد.
اگر جمعیت 11 میلیارد نفری ناپایدار باشد و فشار وارد کند، پس زمین نیاز چند نفر را میتواند تامین کند؟ بردشاو میگوید تعیین این عدد تقریبا غیرممکن است چون این موضوع به عواملی مثل کشاورزی، تولید و انتقال برق و تعداد افراد فقیر بستگی دارد.
بسیاری از افراد معتقدند که با توجه به سبک زندگی بسیاری از افراد، همین حالا هم جمعیت جهان بیشتر از ظرفیت زمین و ناپایدار است. آنها برای دفاع از ادعایشان به مشکل تغییر اقلیم و مشکلات دیگری اشاره میکنند، مثل بحران انقراض گونههای زیستی مختلف، آلودگی اقیانوسها، اینکه یک میلیارد نفر قطحیزده هستند و از گرسنگی میمیرند و یک میلیارد دیگر هم دچار سوءتغذیه هستند.
در نهایت، تعیین حداکثر جمعیت پایدار و قابل تحمل برای زمین به نحوهی ادارهی جوامع وابستگی زیادی دارد. اگر بعضی از ما یا همه مصرف بالایی داشته باشیم، حداکثر جمعیت پایدار کمتر خواهد بود. اگر راهی برای مصرف کمتر پیدا کنیم، زمین میتواند نیاز تعداد بیشتری از انسانها را فراهم کند.
تغییرات در زمینهی تکنولوژی که اغلب بسیار قابل پیشبینی هستند، میتوانند بر حداکثر جمعیت تاثیر بگذارد.
در اوایل قرن بیستم، حاصلخیزی خاک هم به اندازهی باروری زنان برای مشکل افزایش جمعیت اهمیت داشت. تا اینکه در سال 1931 «کارل بوش» جایزهی صلح نوبل را برای ساخت کود شیمیایی دریافت کرد. تولید این محصول هم به نوبهی خود نقش زیادی در افزایش جمعیت در قرن بیستم داشت.
در آیندهی بسیار دور، شاید بتوانیم به کمک تکنولوژی جمعیت پایدار بسیار بزرگتری داشته باشیم. البته اگر بعضی از افراد بتوانند خارج از سیارهی زمین زندگی کنند.
تنها چند دهه پس از اینکه برای اولین بار به فضا قدم گذاشتیم، بلندپروازیهای ما از خیره شدن به ستارهها فراتر رفت و حالا بشر در تلاش است که بتواند در سیارههای دیگر زندگی کند. بسیاری از متفکران برجسته مثل استیون هاوکینگ میگویند مهاجرت به جهانهای دیگر برای بقای گونهی انسان حیاتی است.
اما با اینکه ناسا چند سیارهی بزرگ شبیه به زمین کشف کرده، ما چیز زیادی دربارهی آنها نمیدانیم و آنها بسیار دور از دسترس هستند. بنابراین مهاجرت به یک سیارهی دیگر نمیتواند یک پاسخ فوری به مشکلات ما باشد.
فعلا زمین تنها خانهی ما است و باید راهی برای زندگی پایدار روی آن پیدا کنیم. بدیهی است که برای این کار باید مصرفمان را کاهش دهیم و به سبک زندگی متعادل روی بیاوریم. همچنین موقعیت اجتماعی زنان در سراسر جهان باید بهتر شود. تنها زمانی که به این اهداف برسیم میتوانیم برآورد کنیم که زمین چند نفر جمعیت را میتواند تحمل کند.