صراط: در مورد فوران آتشفشانها، آنقدر فیلمهای سینمایی
پرشور ساخته شده که اغلب مردم بهمحض شنیدن فعالیت کوه آتشفشانی، تصویری از
یک شهر دودگرفته در ذهنشان شکل میگیرد که در خیابانهایش رودهای بزرگی از
مواد مذاب جریان دارند؛ همین تصویر باعث میشود که هرگونه خبری در این
مورد برای مردم شهرهایی که یک آتشفشان نزدیکیشان دارند، حساسیتبرانگیز
باشد؛ دقیقاً اتفاقی که چند روز پیش در مورد مردم تهران افتاد.
به گزارش روزنامه «وقایع اتفاقیه» : ماجرا از این قرار بود که دو کوهنورد، تصاویری منتشر کردند که در آن از قله دماوند، بخار غلیظی بیرون میزد. این تصاویر کافی بود که موجی از حرفوحدیثهای مربوط به فعالیت دیو سپید پای در بند تهران در شبکههای مجازی و افکار عمومی بهراه بیفتد اما کارشناسان تا حد زیادی خیال مردم را درباره این اتفاق، راحت کردند.
اصلاً دماوند نیست
اولین واکنش را فرماندار شهرستان دماوند نشان داد و گفت: «فیلم پخششده در فضای مجازی در مورد فعالشدن آتشفشان دماوند حقیقت ندارد.» ناصر محمودیفر ادامه داد: «تا جایی که ما میدانیم، چنینچیزی در مورد دماوند اتفاق نیفتاده و بعید است این تصاویر مربوط به قله دماوند باشند.» او به مردم اطمینانخاطر داد و گفت: «تمام فعلوانفعالات این آتشفشان در حوزه شهرستان آمل و استان مازندران رصد میشود و هیچ دلیلی برای نگرانی مردم وجود ندارد. سالهاست که این قله رصد میشود و نتیجه این رصدها نشان میدهند که هیچ اتفاقی در کار نیست و مردم نباید تحتتأثیر شایعات قرار بگیرند.»
طبیعی است
با وجود اینکه فرماندار دماوند، تصاویری که خروج بخارها را نشان میدهند، مربوط به این قله نمیداند، کارشناسان، این اتفاق را کاملا طبیعی میدانند و البته بیخطر. محمود فاطمیعقدا، رئیس سابق مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن و پژوهشگر زلزله در رابطه با وضعیت حال حاضر آتشفشان دماوند میگوید: «دماوند یک آتشفشان است و خروج بخار از دهانه آن اصلا چیز عجیبی نیست اما این کوه از نوع آتشفشانهایی نیست که در لایههای رویی، مواد مذاب داشته باشد یا این مواد از دهانهاش خارج شوند بلکه فقط شاهد خروج بخارات از دهانه آن هستیم.»
او ادامه میدهد: «همانطور که در تصاویر منتشرشده از کوهنوردان مشخص است، هیچ مواد مذابی در کار نیست و فقط بخارات دیده میشوند.»
مهدی زارع، معاون پژوهشی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله هم در یادداشتی درباره استفاده دولتها از ظرفیتهای آتشنشانی، پرداخته و نوشته: «معروفترین سامانههای آتشفشانهای ایران که عبارتند از دماوند (در ناحیه البرز)، سبلان، سهند (در آذربایجان)، تفتان و بزمان (در سیستانوبلوچستان) عمدتا از نوع چینهای (استراتوولکان) هستند. این آتشفشانها با تظاهراتی از نوع آب گرم و خروج گازهای فومرولی و چشمههای سولفوری و همچنین وجود چشمههای تراورتنی از نوع آتشفشان فعال (بدون تظاهرات انفجاری در حال حاضر) هستند. آخرین انفجار مهم در دماوند به حدود هفت هزار و 300 سال قبل و رویداد ماقبل آن به حدود 25 هزار سال قبل مرتبط شده است. دماوند، دو مخروط بزرگ دارد؛ یکی مخروط قدیمیتر که حدود یک میلیون و 780 هزار سال قدمت دارد و دیگری مخروطی جوانتر که سنش به 600 هزار سال قبل میرسد.»
او ادامه داد: «از حدود سه دهه قبل، مسأله استفاده از انرژی زمین گرمایی در قله دماوند در ایران مطرح شده است. انواع نیروگاههای زمینگرمایی به اختصار در سه رده «بخار خشک»، «بخار سیال» و «سیکل دوگانه» تقسیمبندی میشوند. در اروپای مرکزی و غربی، سرمایهگذاری وسیعی برای مطالعه و بهرهبرداری از انرژیهای نو (بهویژه انرژی زمینگرمایی) آغاز کردهاند. جالب است که نیروگاه زمینگرمایی شولتز سو فوره (Soultz-sous-Forêts) در شمال استان آلزاس فرانسه (نزدیک مرز آلمان)، پس از یک سرمایهگذاری 23 ساله در ژوئیه 2010 به بهرهبرداری رسید و از پاییز 2010 (1389) با تولید 1,5 مگاوات برق برای استفاده در شهر در شبکه تولید برق فرانسه قرار گرفته است. نگارنده در مرداد 1382 (2003) در تیمی پژوهشی از سوی دانشگاه استراسبورگ فرانسه از این نیروگاه و برنامه وسیع پژوهشی و عملیاتی برای تولید انرژی زمینگرمایی، در عمق پنج کیلومتری زمین با حفر سه چاه، بازدید کرد. این نیروگاه با خاصیت تولید برق از انرژی زمینگرمایی در عمق زمین در نوع خود، اولین و از نظر تولید الکتریسیته بهصورت تجاری، تنها مورد در دنیا محسوب میشود. این پروژه در آلزاس فرانسه از سال1987 با سرمایهگذاری 80 میلیون یورویی ایجاد شده است.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «در مرز نواحی آتشفشانی مانند دماوند، یخچالهای مهم طبیعی مانند مرزهای طبیعی عمل کردهاند. یخچالهای طبیعی موجود در دره هراز در زمان آخرین عصر یخ، مانع اصلی از انتقال گدازههای آتشفشانی دماوند از غرب دره هراز به شرق آن بوده است (شواهد این وجود و نبود گدازهها و منشورهای بازالتی را میتوان در دوسوی این مرز طبیعی یخچالی در دره هراز در حدفاصل بین آباسک تا رینه لاریجان مشاهده کرد). نگارنده شواهد مزبور یخچالی را در آن ناحیه در بازدیدهایی بههمراه زندهیاد مهندس پدرامی در اسفند 1367 دنبال کرده است.»
او میافزاید: «یخچالهای ایران به در منطقه غربی البرز (علمکوه) و مرکز آن (دماوند و توچال) و در کوههای زاگرس (بهویژه زردکوه بختیاری و دنا)، سبلان و همچنین در کوههای جوپار و لالهزار کرمان (در ابعاد کوچکتر) وجود داشتهاند که با پایانیافتن آخرین عصر یخ (که در رشته کوههای آلپ بهنام عصر یخچالی ورم- Wurm- نامیده میشود) و از حدود صد هزار قبل تا ده هزار سال قبل طول کشیده، بیشتر این یخچالهای طبیعی ایران از بین رفتهاند و فقط بخشهای محدودی از آنها بهصورت سیرکهای یخچالی در منطقه علمکوه، توچال، دماوند و زردکوه بختیاری باقی ماندهاند. یک مسأله مهم در مورد رخداد زمینلرزهها در نواحی گسله که در پهنه یخچالی واقع هستند، بررسی ذوبشدن یخچالها و در نتیجه وقوع زمینلرزهها بهدلیل باربرداری یخ از روی گسلها و رهاشدن تنش جمعشده در گسلهاست.»
تحریک گسلها با فعالیت در سامانه آتشفشانی
زارع در ادامه به ارتباط زلزلهها با فعالیت آتشفشانها پرداخته و نوشته: «نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، احتمال تحریک گسلهای پیرامون سامانههای آتشفشانی بزرگ است. در کشور ژاپن در پی یکسری فعالیتهای ولکانیک از فوریه 1998، پیرامون سامانه آتشفشانی ایواته، در سوم سپتامبر 1998، زمینلرزهای با بزرگای 6,1 ریشتر در جنوب غرب سامانه آتشفشانی رخ داد. در شرایط خاص، وقوع زمینلرزههای مهم میتواند به انفجار در قله آتشفشانی هم بینجامد؛ مثلا بر پایه پژوهشهای دیوید هیل از سازمان زمینشناسی ایالاتمتحده، دو روز بعد از زلزله معروف 22 می 1960 با بزرگای 9,5ریشتر در والدیویای شیلی (که با حدود هزار کیلومتر طول گسلش در مرز فرورانش در ساحل شیلی همراه بود)، آتشفشان کوردونکاله در مرکز شیلی فعال شد. یا آتشفشان کیلالوای هاوایی، فقط نیمساعت بعد از زلزله 29 نوامبر 1975 با بزرگای 7,5 ریشتر رخ داد (که حدود 30 کیلومتر گسلش سطحی شد).»
او ادامه میدهد: «تحریک وقوع زمینلرزه روی گسلهای فعال ممکن است با انبساط یا افزایش حجم و همچنین انقباض یا فشردهشدن اتاقک ماگمایی در پوسته رخ دهد. مشاهدات نشان میدهد که وقتی آزادشدن تنش در اثر فعالیتهای ولکانیک به حد پنج تا هفتدرصد افت تنش در هنگام گسیختگی گسلش برسد، احتمال تحریک گسلهای پیرامون سامانه آتشفشانی و وقوع زمینلرزه وجود دارد. از این دیدگاه لازم است تا تحریک احتمالی گسلهای پیرامون سامانه آتشفشانی دماوند (گسلهای مشا، لار، فیروزکوه، شمال تهران، کندوان، بلده و شمال البرز) براساس فعالیت دائمی چنین سامانهای با دقت سنجیده شود. به باور نگارنده، این خطر (تحریک وقوع زمینلرزه در اثر فعالیتهای سامانه آتشفشانی) از خطر انفجار در قله آتشفشانی دماوند مهمتر است زیرا ممکن است خطر انفجار در مخروط دماوند و خروج گدازه بهعنوان خطری فوری مطرح نباشد ولی خطر زمینلرزه شدید (بهدلیل وجود گسلهای فعال و تغییر شکلی که در پوسته بهطور دائم در این ناحیه رخ میدهد) خطری دائمی است که ممکن است با فعالیتهای سامانه دماوند تحریک شود.»