صراط: رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا با انتقاد از امضای سند 2030 نوشت: کدام عقل سلیم اجازه میدهد که حکمت راستین سعادتساز اسلامی و قرآنی را به کناری بگذارند و بیخردی و بدبختی و سقوط و انحطاط اخلاقی غربی را ترویج کنند.
به گزارش فارس، هشتاد و ششمین شماره از فصلنامه علمی پژوهشی «خردنامه صدرا» منتشر شد. در این شماره مقالاتی «مبانی فلسفی تربیت انسان در حکمت متعالیه» سیدمهدی میرهادی، حسنعلی بختیار نصرآبادی، محمد نجفی، «تأملی در قواعد و روششناسی تأویل در منظومه عرفانی ابنعربی» نفیسه اهلسرمدی و «الهیات تنزیهی از دیدگاه قاضی سعید قمی» انشاءالله رحمتی به چشم میخورد.
همچنین «اضلاع تربیت در هندسه صدرایی؛ با تأکید بر چهارگانه مراحل، اهداف، اصول و روشها» محمدرضا شمشیری، «خلاقیت نفس و مبانی انسانشناختی آن در حکمت متعالیه» فاطمه استثنایی، سیدمرتضی حسینیشاهرودی، جهانگیر مسعودی، «ملاصدرا؛ از تشکیک عامی تا توحید خاصی» عبدالعلی شکر، مرتضی حامدی و «تبیین عرفانی ملاصدرا از نظریه وحدت شخصی وجود» منیره سیدمظهری، علیرضا اسودی مقالات دیگر این شماره جدید خردنامه صدرا به خود اختصاص میدهند.
علاقهمندان برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانند به سامانه مجله به نشانی kherad.mullasadra.org مراجعه کنند.
در سرمقاله شماره 86 خردنامه صدرا به قلم آیتالله سیدمحمد خامنهای رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا میخوانیم:
این بیگانهانگاری و دور از ماجرا نگه داشتن مراکز قانونی و مسئولین امور فرهنگی از سوی برخی کارگزاران دولتی، پدیده باورنکردنی و عجیبی است که متأسفانه در پیش و پس قراردادهایی همانند آن، اندک اندک در این کشور به عادت تبدیل میشود و صورت نهادینگی به خود میگیرد و نوعی یاغیگری در روابط خارجی، در جای اطاعت از قانون و پیروی از سیاستها و سیاستگذاران مسئول مینشیند و سر به ناکجا آباد خواهد زد.
یکی از وقایع گزارش شده سیاسی ـ و به ظاهر فرهنگی ـ کشور ما و تردستیهای مسئولین امضای سندی به نام سند 2030 میباشد؛ به منظور تعریف وضع آموزشی آینده کشور، این سند در کمسیونی در یونسکو به امضای نمایندگان ایران رسیده و به موجب آن، همرنگ شدن ایران با جهان در زمینه آموزش و پرورش جوانان، زمینه اصلی بوده است. حسب شنیدهها، هیچ یک از مراکز بالادستی و رسمی و قانونی مرتبط با امور فرهنگی، مجلس شورای اسلامی یا مرجع قانونگذاری دیگری از این قرارداد حساس و پر زیان، یا اطلاعی نداشته یا رسماً مورد مشورت قرار نگرفته و دعوت به مشارکت در تصمیمگیری نشدهاند.
عجیب بودن این قرارداد سستبنیاد از نظر حقوقی و اسلامی، هنگامی بیشتر میشود که به محتوای آن توجه شود؛ محتوایی که مضمون پروتکلهای صهیونیسم و فتاوی و اهداف تلمود یهود است که اصرار به فساد کشیدن جامعه بشری و ویرانسازی بنیان خانواده و نشر فساد و فسق و اصول غیراخلاقی و مانند اینها دارد و دولتهای تابعه خود را در غرب، در ظاهر و قالب مسلک لیبرالی به ویرانسازی اصول اخلاق و تمدن و تهذیب وادار میکند و سازمانی بینالمللی و به ظاهر خوشنام نیز گهگاه عامل و ابزار دست آنها میشود.
ما از دولتها و ملتهایی در جهان که از آئین و فرهنگ اصیل دینی پیروی نمیکنند ـ یا اصولاً چنین آئین و فرهنگی ندارندـ انتظاری نداریم اما از دولتی که نماینده ملت مسلمان میباشد و از اصل ولایت وابسته به امامان به حق شیعه پیروی میکند و مشروعیت خود را از آن گرفته و رهبرانی چون امام خمینی(ره) داشتهاند و دارند، در حیرتیم که چگونه این تناقض عجیب بین قانون کشور و کردار سیاسی خود را در نمییابند!
بدیهی است که سیاست و نظام حکیمانه، الهی و اسلامی ایرانی و اصول و قواعد آن هرگز اجازه چنین پیوندی را با دشمن صهیونیستی نمیدهد و امروزه که ملتهای آزاده و نواندیش به حکمت و آئین فطری نظام جمهوری اسلامی ما روی آوردهاند و فوج فوج به حمایت ما و مخالفت با نظامهای دولتی و اجتماعی خود برخاستهاند، بسیار دور از خردمندی است که به سیاست اقلیتی مستکبر و مرتجع صهیونیستی تسلیم شود. ملت رشید ایران، هرگز تسلیم این فضیحت و ننگ نخواهد شد چرا که «هیهات منا الذّله» شعار همیشه این نظام بوده و هست.ملت و جامعه ایرانی که در طول قرنهای گذشته ـ به ویژه پس از اسلام و به طور اخص پس از انقلاب اسلامی ایرانـ همواره علمدار فرهنگ و اخلاق و تمدن و تربیت نسلهای بشر بوده و امروز نیز میتوان ادعا کرد که تنها پایگاه این اصول و خصایص انسانی و مسئول گسترش و تبلیغ آن در جهان میباشد، چرا باید از فرهنگ صهیونیستی و تلمودی و سیاستهای شیطانی برخی از دول غربی و سازمانهای وابسته به آنها پیروی کند و کدام عقل سلیم اجازه میدهد که حکمت راستین سعادتساز اسلامی و قرآنی را به کناری بگذارند و بیخردی و بدبختی و سقوط و انحطاط اخلاقی غربی را ترویج کنند و کدام انسان عاقل و رشید (غیرسفیه) به جای ترجیح راجح ـ که اصل فطری بشر استـ «مرجوح» و ضدفطرت را ترجیح و اولویت میدهد و اصولی قرآنی همچون «نفی سبیل» و ردّ سلطه دشمن کافر کیش را پشت گوش میاندازد؟
به گزارش فارس، هشتاد و ششمین شماره از فصلنامه علمی پژوهشی «خردنامه صدرا» منتشر شد. در این شماره مقالاتی «مبانی فلسفی تربیت انسان در حکمت متعالیه» سیدمهدی میرهادی، حسنعلی بختیار نصرآبادی، محمد نجفی، «تأملی در قواعد و روششناسی تأویل در منظومه عرفانی ابنعربی» نفیسه اهلسرمدی و «الهیات تنزیهی از دیدگاه قاضی سعید قمی» انشاءالله رحمتی به چشم میخورد.
همچنین «اضلاع تربیت در هندسه صدرایی؛ با تأکید بر چهارگانه مراحل، اهداف، اصول و روشها» محمدرضا شمشیری، «خلاقیت نفس و مبانی انسانشناختی آن در حکمت متعالیه» فاطمه استثنایی، سیدمرتضی حسینیشاهرودی، جهانگیر مسعودی، «ملاصدرا؛ از تشکیک عامی تا توحید خاصی» عبدالعلی شکر، مرتضی حامدی و «تبیین عرفانی ملاصدرا از نظریه وحدت شخصی وجود» منیره سیدمظهری، علیرضا اسودی مقالات دیگر این شماره جدید خردنامه صدرا به خود اختصاص میدهند.
علاقهمندان برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانند به سامانه مجله به نشانی kherad.mullasadra.org مراجعه کنند.
در سرمقاله شماره 86 خردنامه صدرا به قلم آیتالله سیدمحمد خامنهای رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا میخوانیم:
این بیگانهانگاری و دور از ماجرا نگه داشتن مراکز قانونی و مسئولین امور فرهنگی از سوی برخی کارگزاران دولتی، پدیده باورنکردنی و عجیبی است که متأسفانه در پیش و پس قراردادهایی همانند آن، اندک اندک در این کشور به عادت تبدیل میشود و صورت نهادینگی به خود میگیرد و نوعی یاغیگری در روابط خارجی، در جای اطاعت از قانون و پیروی از سیاستها و سیاستگذاران مسئول مینشیند و سر به ناکجا آباد خواهد زد.
یکی از وقایع گزارش شده سیاسی ـ و به ظاهر فرهنگی ـ کشور ما و تردستیهای مسئولین امضای سندی به نام سند 2030 میباشد؛ به منظور تعریف وضع آموزشی آینده کشور، این سند در کمسیونی در یونسکو به امضای نمایندگان ایران رسیده و به موجب آن، همرنگ شدن ایران با جهان در زمینه آموزش و پرورش جوانان، زمینه اصلی بوده است. حسب شنیدهها، هیچ یک از مراکز بالادستی و رسمی و قانونی مرتبط با امور فرهنگی، مجلس شورای اسلامی یا مرجع قانونگذاری دیگری از این قرارداد حساس و پر زیان، یا اطلاعی نداشته یا رسماً مورد مشورت قرار نگرفته و دعوت به مشارکت در تصمیمگیری نشدهاند.
عجیب بودن این قرارداد سستبنیاد از نظر حقوقی و اسلامی، هنگامی بیشتر میشود که به محتوای آن توجه شود؛ محتوایی که مضمون پروتکلهای صهیونیسم و فتاوی و اهداف تلمود یهود است که اصرار به فساد کشیدن جامعه بشری و ویرانسازی بنیان خانواده و نشر فساد و فسق و اصول غیراخلاقی و مانند اینها دارد و دولتهای تابعه خود را در غرب، در ظاهر و قالب مسلک لیبرالی به ویرانسازی اصول اخلاق و تمدن و تهذیب وادار میکند و سازمانی بینالمللی و به ظاهر خوشنام نیز گهگاه عامل و ابزار دست آنها میشود.
ما از دولتها و ملتهایی در جهان که از آئین و فرهنگ اصیل دینی پیروی نمیکنند ـ یا اصولاً چنین آئین و فرهنگی ندارندـ انتظاری نداریم اما از دولتی که نماینده ملت مسلمان میباشد و از اصل ولایت وابسته به امامان به حق شیعه پیروی میکند و مشروعیت خود را از آن گرفته و رهبرانی چون امام خمینی(ره) داشتهاند و دارند، در حیرتیم که چگونه این تناقض عجیب بین قانون کشور و کردار سیاسی خود را در نمییابند!
بدیهی است که سیاست و نظام حکیمانه، الهی و اسلامی ایرانی و اصول و قواعد آن هرگز اجازه چنین پیوندی را با دشمن صهیونیستی نمیدهد و امروزه که ملتهای آزاده و نواندیش به حکمت و آئین فطری نظام جمهوری اسلامی ما روی آوردهاند و فوج فوج به حمایت ما و مخالفت با نظامهای دولتی و اجتماعی خود برخاستهاند، بسیار دور از خردمندی است که به سیاست اقلیتی مستکبر و مرتجع صهیونیستی تسلیم شود. ملت رشید ایران، هرگز تسلیم این فضیحت و ننگ نخواهد شد چرا که «هیهات منا الذّله» شعار همیشه این نظام بوده و هست.ملت و جامعه ایرانی که در طول قرنهای گذشته ـ به ویژه پس از اسلام و به طور اخص پس از انقلاب اسلامی ایرانـ همواره علمدار فرهنگ و اخلاق و تمدن و تربیت نسلهای بشر بوده و امروز نیز میتوان ادعا کرد که تنها پایگاه این اصول و خصایص انسانی و مسئول گسترش و تبلیغ آن در جهان میباشد، چرا باید از فرهنگ صهیونیستی و تلمودی و سیاستهای شیطانی برخی از دول غربی و سازمانهای وابسته به آنها پیروی کند و کدام عقل سلیم اجازه میدهد که حکمت راستین سعادتساز اسلامی و قرآنی را به کناری بگذارند و بیخردی و بدبختی و سقوط و انحطاط اخلاقی غربی را ترویج کنند و کدام انسان عاقل و رشید (غیرسفیه) به جای ترجیح راجح ـ که اصل فطری بشر استـ «مرجوح» و ضدفطرت را ترجیح و اولویت میدهد و اصولی قرآنی همچون «نفی سبیل» و ردّ سلطه دشمن کافر کیش را پشت گوش میاندازد؟