صراط: فارس نوشت: آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 183 تا 185 سوره مبارکه «بقره» در بخش نکتهها به جایگاه روزه در امتهاى پیشین اشاره کرده است که در ادامه متن آن را میخوانیم؛
از تورات و انجیل فعلى نیز بر مىآید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه، روزه مىگرفتهاند، در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «روزه به طور کلّى در تمام اوقات، در میان هر طائفه، هر ملت و مذهب، در موقع ورودِ اندوه و زحمتِ غیر مترقبه، معمول بوده است».
و نیز از «تورات» بر مىآید که: موسى(علیه السلام) چهل روز روزه داشته است چنان که میخوانیم: «هنگامى که من به کوه برآمدم تا لوحهاى سنگ یعنى لوحهاى عهدى را که خداوند با شما بست بگیرم، آنگاه چهل روز و چهل شب در کوه ماندم نه نان خوردم و نه آب نوشیدم».
و همچنین به هنگام توبه و طلبِ خشنودىِ خداوند، یهود روزه مىگرفتند: «قوم یهود غالباً در موقعى که فرصت یافته مىخواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند روزه مىداشتند تا به گناهان خود اعتراف نموده به واسطه روزه و توبه، رضاى حضرت اقدس الهى را تحصیل نمایند».
«روزه اعظم با کفاره، محتمل است که فقط روزه یک روز سالیانه مخصوص بود که در میان طائفه یهود مرسوم بود. البته روزههاى موقتى دیگر نیز از براى یادگارى خرابى اورشلیم و غیره مىداشتند».
حضرت مسیح(علیه السلام) نیز چنان که از «انجیل» استفاده مىشود چهل روز روزه داشته مىنویسد: «آنگاه عیسى به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید و چون چهل شبانهروز روزه داشت آخر گرسنه گردید».
و نیز از «انجیل لوقا» بر مىآید که «حواریون» مسیح در بعضى از اوقات مجاز به گرفتن روزه گردیدهاند.
باز در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «بنابراین حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمرى مملوّ از انکار لذات و زحمات بىشمار و روزه دارى بود».
به این ترتیب، اگر قرآن مىگوید «کما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم ؛همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد»(بقره/ 183) شواهد تاریخى فراوانى دارد که در منابع مذاهب دیگر ـ حتى بعد از تحریف ـ به چشم مىخورد.
از تورات و انجیل فعلى نیز بر مىآید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه، روزه مىگرفتهاند، در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «روزه به طور کلّى در تمام اوقات، در میان هر طائفه، هر ملت و مذهب، در موقع ورودِ اندوه و زحمتِ غیر مترقبه، معمول بوده است».
و نیز از «تورات» بر مىآید که: موسى(علیه السلام) چهل روز روزه داشته است چنان که میخوانیم: «هنگامى که من به کوه برآمدم تا لوحهاى سنگ یعنى لوحهاى عهدى را که خداوند با شما بست بگیرم، آنگاه چهل روز و چهل شب در کوه ماندم نه نان خوردم و نه آب نوشیدم».
و همچنین به هنگام توبه و طلبِ خشنودىِ خداوند، یهود روزه مىگرفتند: «قوم یهود غالباً در موقعى که فرصت یافته مىخواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند روزه مىداشتند تا به گناهان خود اعتراف نموده به واسطه روزه و توبه، رضاى حضرت اقدس الهى را تحصیل نمایند».
«روزه اعظم با کفاره، محتمل است که فقط روزه یک روز سالیانه مخصوص بود که در میان طائفه یهود مرسوم بود. البته روزههاى موقتى دیگر نیز از براى یادگارى خرابى اورشلیم و غیره مىداشتند».
حضرت مسیح(علیه السلام) نیز چنان که از «انجیل» استفاده مىشود چهل روز روزه داشته مىنویسد: «آنگاه عیسى به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید و چون چهل شبانهروز روزه داشت آخر گرسنه گردید».
و نیز از «انجیل لوقا» بر مىآید که «حواریون» مسیح در بعضى از اوقات مجاز به گرفتن روزه گردیدهاند.
باز در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «بنابراین حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمرى مملوّ از انکار لذات و زحمات بىشمار و روزه دارى بود».
به این ترتیب، اگر قرآن مىگوید «کما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم ؛همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد»(بقره/ 183) شواهد تاریخى فراوانى دارد که در منابع مذاهب دیگر ـ حتى بعد از تحریف ـ به چشم مىخورد.