جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۷
فرمانده تیم غواصی حادثه ایرباس ۶۵۵

جنازه که نه، قطعات بدن بالا می آوردیم!

کد خبر : ۳۶۹۹۳۵
صراط: 29 سال از حمله ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیج فارس می‌گذرد و هنوز هم گفت‌وگو با شاهدان حادثه و بررسی زوایای این ماجرا، تلخ است و تکان‌دهنده است.

به گزارش جام جم آنلاین،سرهنگ منصور قاسمی فرمانده یکی از تیم‌های غواصی آن روزهای انقلاب است؛ اولین تیمی که سر صحنه سقوط هواپیما رسیده... تاریخ دوازدهم تیرماه برای همیشه در کنج ذهن این مرد با همه جزئیاتش ثبت شده ؛ همه لحظه‌های سخت عملیات جستجو و پیدا کردن اجساد و قطعات هواپیما... همه نگاه‌ها، حرف‌ها، اشک‌ها، غصه‌ها...همه آن چیزهایی که کنار هم قرار گرفتند و دوازدهم تیرماه 1367 را در تقویم کشورمان ماندگار کردند ؛ آن یکشنبه تلخی که سندی دیگر شد بر مظلومیت مردم بی‌دفاع کشور ما مقابل حریف تا دندان مسلح. آنچه در ادامه می‌خوانید بازخوانی عملیات جستجوی این حادثه، در گفت‌وگوی خبرنگار جام‌جم‌ آنلاین با سرهنگ منصورقاسمی است.

جناب سرهنگ آن روزها شما چه سمتی داشتید؟

من فرمانده تیم غواصی منطقه یکم نیروی دریایی سپاه بودم.

کی از ماجرای سقوط هواپیما مطلع شدید؟

مدت کوتاهی بعد از حادثه. فکر کنم نیم ساعت.

کجا بودید؟

من و بچه های تیم غواصی از ساعت هشت صبح همان روز یعنی دوازدهم تیر، به یک ماموریت نظامی در منطقه تنگه هرمز اعزام شده بودیم و درحال اجرای یک عملیات غواصی مجزا بودیم. یادم است که موقع اعلام حادثه من خودم در عمق 35 متری مشغول غواصی بودم که دیدم بچه‌ها دارند طناب مخابره من را تند تند می‌کشند، با خودم گفتم حتما اتفاقی افتاده، سریع خودم را رساندم بالای آب. پرسیدم چیزی شده؟ گفتند الان با بیسیم تماس گرفتند و گفتند که به سمت جنوب شرقی جزیره هنگام بروید. آنجا یک هواپیما مورد هدف قرار گرفته. ما هم سریع حرکت کردیم.

می‌دانستید که هواپیما مسافربری بوده؟

نه اصلا هیچ اطلاعی از جزئیات حادثه نداشتیم. فقط آن لحظه پیام اعزام به ما رسید و ماهم حرکت کردیم.

چقدر طول کشید که به محل اعلام شده برسید؟

با آن قایق‌های تندرویی که ما داشتیم،‌چیزی حدود ده تا پانزده دقیقه طول کشید که ما به موقعیت مورد نظر برسیم.

چند نفر بودید؟

5 نفر.

اولین چیزی که در محل حادثه دیدید چه بود؟

هیچ چیز روی آب نبود، هیچ نشانی از حادثه نبود...چون هواپیما در آسمان متلاشی شده‌بود، در محدوده وسیعی پراکنده شده بود و ما در لحظات نخست هیچ‌ نشانه‌ای از سقوط پیدا نکردیم. آن زمان جی‌پی‌اس هم نبود تا موقعیت دقیق جغرافیایی سقوط هواپیما را پیدا کنیم. هوا هم به شدت گرم بود و تا چشم کار می‌کرد روی سطح آب چیزی نبود. چیزی حدود 20 دقیقه روی آب چرخیدیم و هیچ خبری نبود. به‌خاطر همین با خودمان گفتیم که لابد پیام اشتباهی آمده، شاید کسی شوخی کرده یا شایعه ساخته اند، تصمیم گرفتیم که برگردیم سر ماموریت قبلی‌مان، اما همین که داشتیم با قایق دور می‌زدیم که برگردیم سر ماموریت قبلی‌مان، من احساس کردم که در فاصله ای دورتر یک شیء مشکی رنگی روی آب شناور است. به ناخدا گفتم که برو به آن سمت ببینیم چی روی آب است؟ آنجا که رسیدیم دیدم که آن شیءمشکی رنگ، یک چادر مشکی زنانه است که همه جایش سوراخ سوراخ شده و این چادر شد راهنمای ما که بدانیم حادثه سقوط هواپیما واقعیت دارد و همین جا هم اتفاق افتاده و ما اشتباه نیامده‌ایم.

بعد چکار کردید؟

ما همانجا روی آب نشان گذاشتیم و فهمیدیم که بقیه اجزای هواپیما هنوز زیر آب هستند و بالا نیامده‌اند. از آن ساعت به بعد بود که کم کم اشیای سبک تر هم بالا آمدند.

مثلا چه چیزهایی؟

مثلا سوغاتی‌هایی که مسافرها با خودشان داشتند، یادم است یک عالمه گردو روی آب شناور شده بود... یا چندتا عروسک روی آب آمده بود. جلیقه‌های نجات مسافرها که تکه پاره بودند ... اینها چون وزنی نداشتند کمی بعد از حادثه روی آب آمدند.

پس شما اولین تیمی بودید که سر صحنه رسیدید؟

بله بعد از ما ، شناورهای دیگرهم آمدند، نیروهای غواص ارتش، سپاه، بالگردهای نیروی دریای و ... نیروهایی از اداره بنادر، کشتی‌رانی ، شیلات حتی لنج‌ها و قایق‌های مردمی که ماجرا را شنیده بودند خودشان را رسانده بودند به منطقه حادثه.... طوری که منطقه یکدفعه شلوغ شد.

اجساد کی بالا آمدند؟

تقریبا یک ساعت بعد از حضورما در منطقه بود. چون اجساد وقتی در آب می‌افتند تا آن جمود نعشی در آنها رخ ندهد بالا نمی‌آیند، به‌خاطر همین کمی طول کشید تا خودشان را نشان بدهند.

عملیات غواصی را کی شروع کردید؟

ازهمان زمانی که اجسام سبک آرام آرام روی آب آمدند، به این نتیجه رسیدیم که سقوط دقیقا در همین منطقه بوده و از بعدازظهر همان روز عملیات های غواصی در عمق 35 و 40 متری آب شروع شد.

چقدر طول کشید؟

حدود دو هفته...آخرین جنازه دو هفته بعد از سقوط پیدا شد؛ ‌جنازه که می‌گویم شما فکر نکنید یک بدن کامل بود، نه...تکه‌ای بود از بدن یک انسان...یکی از مسافرهای هواپیما...

فقط اجساد را بالا می‌آوردید؟

نه ...ما هم دنبال پیدا کردن اجساد بودیم؛ هم دنبال قطعات هواپیما .. مخصوصا جعبه سیاه...اما عملیات خیلی سخت و متاثرکننده بود... چون اجساد قطعه قطعه شده بودند... یکسری خودشان بالا می‌آمدند اما خیلی‌ها را بچه‌های غواص از دل آب بیرون کشیدند. یادم است که مثلا بارها پیش آمد که ما یک تکه از یک جسد را از عمق دریا بالا بیاوریم، مثلا یک پای قطع شده دستمان بود و می‌آمدیم بالا....نصفه‌ای از تنه یک کودک را می‌کشیدیم بالا...

چقدر جسد پیدا شد؟

در مجموع درآن دو هفته‌ای که مشغول عملیات بودیم، با اینکه هواپیما 290 سرنشین داشت اما قطعاتی از پیکر 190 مسافر پیدا شد، که ما احتمال می‌دادیم که بقیه مسافرها حتما درکانون انفجار بوده‌اند که اثری از آنها نیست، چون دوتا موشک به هواپیما خورده بود.

بعد عملیات غواصی متوقف شد؟

بله در این مدت از اجزای هواپیما و اجساد هرچه پیدا شد به ساحل منتقل شد، البته هنوز هم خیلی ازقطعات هواپیما زیرآب مانده و اگر از آب خارج شود می‌تواند به عنوان یک سند جنگی در موزه نگهداری شود.

دردناکترین صحنه‌ای که درآن چند روز دیدید و همیشه یادتان مانده ؟

تمامی صحنه‌ها ، متاثر کننده‌بودند و واقعا هنوز هم خیلی وقت‌ها جلوی چشمم می‌آیند و اصلا نمی‌شود آنها را فراموش کرد، چون خیلی تکان‌دهنده بودند... اما یادم است که موقعی که داشتیم قطعات بزرگتر هواپیما را بالا می‌کشیدیم، به یک قطعه‌ای برخوردیم که هنوز سه تا صندلی به آن وصل بود. وزن زیادی هم داشت. من و یکی از همکارانم این را بالا می‌کشیدیم. همین‌طور که داشتیم در عمق آب بالا می‌آمدیم من به همکارم گفتم که من می چرخم به سمت داخلی این قطعه هواپیما ، تو از آن طرف هوای من را داشته باش. اما همین که سمت صندلی‌ها چرخیدم، دیدم یک مادری هنوز روی صندلی نشسته و دختر بچه‌ای حدودا سه ساله را درآغوش گرفته .. صحنه شدیدا متاثرکننده‌ای بود. این زن تا آخرین لحظه ، بچه‌اش را ول نکرده بود، و طوری شده‌بود که بعد از مرگ شان هم، دست‌هایش دور این بچه قفل شده بودند و حتی داخل آب هم بچه از مادرش جدا نشده بود. بعد چون کمربندش را هم باز نکرده‌بود، از صندلی هواپیما جدا نشده بود و با همان صندلی رفته بود زیرآب. که من اینها را آوردم بالا و تحویل دادم و فکرمی‌کنم این تلخ‌ترین صحنه‌ای بود که دیدم.

احساس خودتان به این حادثه چه بود؟ شما داشتید اجساد قربانیان حمله به یک هواپیمای مسافربری را از اعماق آب بیرون می‌کشیدید؟

این حادثه از نظر من یک جنایت بشری بود. هیچ چیز دیگری نمی‌شد اسمش را گذاشت؛ یک جنایت به تمام معنا...آمریکایی‌ها علاوه براین که این هواپیما را زدند،چند تخلف حقوقی هم در این ماجرا داشتند . اینها اولا به آب‌های سرزمینی ما تجاوز کرده بودند. دوما با علم وآگاهی هواپیمای مسافربری را زده بودند،آنها می دانستند که ایرباس 655 مسافربری است و با این حال آن را زده بودند. ایرباس 655 در یک کوردیور دائمی و شناخته شده حرکت می‌کرد.این کوریدور، از بندر عباس به دوبی کشیده‌شده بود و خود40 سال قدمت داشت و اینها می‌دانستند که در این کریدور هواپیمای نظامی حرکت نمی‌کند. بعد هم که آمدند به ناخدای ناو وینسنس، مدال شجاعت و افتخار دادند که این حرکت نشان از خباثت و تجاوزگری آمریکایی‌ها بود ..به‌خاطر همین‌ می‌گویم که به این حادثه لقبی جز جنایت بشری نمی‌توان داد.