ابداع نامأنوس عبارت «مسجد لیبرال»
سایتها و خبرگزاریهای آلمانی از ماهها قبل، از بازگشایی اولین مسجد لیبرال آلمان به نام «ابنرشد-گوته» در برلین پایتخت این کشور خبر داده بودند. اما صرف بازگشایی یک «مسجد لیبرال» به خودی خود، یادآور بخشی از تزهای دهگانۀ «توماس دمیزیر» وزیر کشور آلمان در آوریل امسال است که گفته بود «ما بههنگام سلام کردن دست میدهیم، صورتمان را نشان میدهیم، ما برقع نیستیم!»؛ یک جملهبندی ناپخته و سادهلوحانه، حاکی از فقدان فهم حداقلی نسبت به برقع به عنوان «پوشش» و نه هویت، وی را مضحکۀ کاربران فضای مجازی ساخت.
منظور از ترکیب نادرست ولی پرتکرار «مسجد لیبرال» با 435.000 یافتۀ گوگلی به زبان اصلی، این است که متصدّیان این مسجد دارای گرایشهای لیبرال هستند. آنان آمدهاند تا در جامعۀ آلمان دیده شوند، رسالت عظیمی برای زدودن افراط و افراطیگری از شاکلۀ دین اسلام بر دوش خود احساس میکنند و درصددند در آینده موعظههای نماز جمعه و سایر فعالیتهایشان را زمینهای برای ترویج مسلمانیِ لیبرال قرار دهند.
مراسم بازگشایی چنین مسجدی، ظاهراً چنان سوژۀ جالب و مهمی بود که روز جمعه 16 ژوئن، 21ام رمضان 11 صبح، نزدیک به 200 خبرنگار و عکاس و فیلمبردار داخل یک اتاق 90 مترمربعی در طبقۀ سوم ساختمان کلیسای «سنت یوهانس» متعلق به جمعیت پروتستانهای برلین واقع در منطقۀ Moabit حضور بهم رساندند؛ جمعیتی بیشتر از خبرنگاران یک کنفرانس مطبوعاتی.
سه صف نماز و زوج پیشنماز
مسجد لیبرال «ابنرشد-گوته» ، اهداف بزرگی مثل پراکندن عشق و صلح به جای نفرت و کشتار، وحدت میان همۀ مسلمانان، تغییر تصویر اسلام در اذهان عمومی جامعۀ آلمان، اهمیت به حقوق زنان و... را به عنوان پروژۀ آیندۀ خود تعریف کرده است. بنیانگذاران آن از مدتها قبل، به تدریج و به تفصیل از طریق کلیۀ منابع خبری اطلاعرسانی کرده بودند که آغوششان برای خوشآمدگویی، استقبال و پذیرش مسلمانان و غیرمسلمانان از هر مذهب و مکتب و مرامی باز است. از همجنسگرایان، سکولارها و آتئیستها (بیخدایان) دعوت اختصاصی به عمل آمده بود.
برلین با 8%، بعد از برمن، بیشترین جمعیت مسلمان را در بین شهرهای آلمان دارد. بسیاری از مساجد برلین در طول ماه رمضان شلوغترین زمانهای سال را به خود میبینند: به ویژه ظهرهای جمعه –که کارکرد عبادیِ صبح یکشنبه برای کلیسای مسیحیان را دارد- و به ویژه در شبهای قدر که جزء مشترکات همۀ مذاهب اسلامیست. البته روز جمعه 21 رمضان، مسجد لیبرالها هم مملو از جمعیت بود، ولی نه جمعیت نمازگزار! از ولولۀ دایرهای و چندلایۀ جمعیت، بلوندهای تماشاچی را که کنار میزدیم، سوژۀ مرکزی تمام چشمها و دوربینها نشان میداد که آن همه تبلیغات، تنها به سه صفِ کمبضاعت نماز مختلط با یک زوج پیشنماز (یکی زن و دیگری مرد) قد داده و :
«الهام مانع» یمنیتبارِ مقیم سوئیس، فارغالتحصیل رشتۀ علوم سیاسی از آمریکا و کویت، از شهر برن دعوت شده بود تا لیبرالها اولین نماز جمعۀ خود را به امامت وی اقامه کنند. برخی خبرگزاریها مانند دویچهوله قبل از روز افتتاح مسجد اعلام کرده بودند که پیشنماز مرد در مسجد لیبرالها، «میمون عزیزی» مراکشیتبار، روانپزشک، عصبشناس و کارشناس علوم سیاسی خواهد بود، کسی که به دلیل حمایتش از مردان همجنسگرای مبتلا به ایدز مشهور گردید. عزیزی، به دلایل نامعلومی در نهایت با «عبدالکریم عورقی» جایگزین شد. پیشنماز دوم، «عبدالکریم عورقی» اسلامشناس الجزایریتبار مقیم فرایبورگ آلمان شد. وی کسی است که با عناد نسبت به قوانین اجتماعی-سیاسی شریعت اسلام، پیشنهاد حذف آیات مدنی از قرآن کریم را مطرح کرد و به این بهانه، نامش بر سر زبانها افتاد، در حالی که پیشنهاد عجیبش حتی در میان هممسلکانش هم منزوی ماند. این اسلامشناس تندرو در کنار الهام مانع ایستاد تا صحنۀ ناآشنای قامت بستن همزمان این دو، هزاران عکس را از یک لحظۀ «اللهاکبر» در حافظۀ دوربینها ثبت کند. نظر تأملبرانگیز پیشنماز زن، پیش از نماز نیز از تیررس توجه خبرنگاران دور نماند:
وقتی قطبنمای یک نفر از بین جمعیت، اختلاف 90 درجهای سجادههای پهنشده روی زمین را با جهت مکّه (سمت جنوب شرقی شهر برلین) نشان میداد و پچپچها در این باره به الهام مانع رسید، تمایلی به بررسی اختلاف اپلیکیشن قبلهیاب تلفن همراهش با قطبنمای دیگری نداشت: «فرقی نمیکند، خدا همه جا هست!»
اسلام لیبرالی دیده شد ولی استقبال نشد
تنها تماشاچیان این سه صف نماز هنجارشکنانه، خبرنگاران آلمانی نبودند؛ منجمله به هنگام نماز، پیرمرد ریشوی کوتاهقدی به دیوار اتاق تکیه داده یا دختر محجبهای لبۀ شوفاژ نشسته بودند و نگاه میکردند. پیرمرد، ترجمۀ ترکزبان قرآن را به جای متن عربی آن میخواند و در توجیه عدم شرکتش در این نماز جماعت با خنده گفت: «نتوانستم اعتماد کنم! کنار هم ایستادن زنان و مردان در نماز، به نظر من مشکل بزرگی نیست ولی مهم، بیپایه بودنِ این اسلام است.»
به نوشتۀ خبرگزاری «فرانکفورترروندشاو»، «اسلام لیبرال» به جای مرزبندی با افراطگرایان، خودش را از اکثریت مسلمانان مقیم آلمان جدا کرده است. زبان و ادبیات گروه موسوم به «مسلمانان لیبرال»، مملو از تکنیکهای تداعیست که استفاده از آنها، نه تنها به جبههبندیِ گفتمانها در درون جامعۀ اقلیت مسلمان منجر میشود بلکه اتفاقاً میکوشد با استفاده از برچسبهای مشخص، هر مسلمانی که به جرگهشان نپیوندد را از صحنۀ دیالوگ اجتماعی به حاشیه براند.
به گزارش اشپیگل، در عرض سه روز 1.7 میلیون کاربر از خبر افتتاح مسجد لیبرالها در دویچهولۀ عربی بازید و هزاران کامنت اعتراضی درج کردند. اما تمرکز یکصدای رسانهها بر این مطلب که هر روزه کامنتهای فحاشی و توهین و تهدید به قتل در صفحۀ شبکههای مجازیِ مؤسسان این مسجد درج میشود، القاگر آن است که هر فرد، نهاد یا تفکّری که از این مسجد و این چند مسلمان لیبرال یا چند لیبرالیست مسلمان فاصله بگیرد و از رویکردهای آن انتقاد کند، «محافظهکار»، «سنّتی»، «متعصب»، «عقبمانده» و «خشونتطلب» است، پس جایش در آلمان نیست. در حالی که تنها یک هفته پس از بازگشایی این مسجد، نهاد دولتی اسلامی در ترکیه «دیانت»، دانشگاه الأزهر مصر، مرکز فتاوای اهل تسنن «دارُالإفتاء»، اتحادیه اروپایی اسلامی علما و روحانیون شیعه و بسیاری دیگر از مراکز ترک و کرد و عرب و عجم نیز مسجد لیبرالها را محکوم و با سبک و سیاقِ آنچه که آنان «اسلام لیبرالی» میخوانند، مخالفت نمودهاند.
تجربه نشان داده سوارکردن قالبهای غربی بر محتواهای غیرغربی، به دلیل تصنّعی و تحمیلی بودن، از سوی جریانهای درون اسلام پس زده میشود و عمر چندانی نمییابد. باید دید آیا مسلمانان متن جامعه، خواهان و طرفدار این سبک دینداری هستند یا خیر؟ تا چه اندازه و چرا؟ تلاش برای اعمال تغییر از بالا و از بیرون، تاکنون به ندرت پاسخگوی اصلاحات پایدار در جریانهای فکری و عقیدتی تاریخ بودهاند، به ویژه آنکه این گروه از مبلّغین اسلام لیبرالی، منشعب از خوانش اهل تسنن از دین هستند و سنّت، «متنمحور» است و نه «تفسیرمحور».
رهایی معادل بیاصولی؟
تیتر روزنامه «برلینرمورگن پست» روز قبل از مراسم افتتاحیه مسجد ابنرشد-گوته این بود:
زنان با پوشیه، برقع یا نقاب، حقّ ورود به مسجد لیبرال را ندارند، هم به دلایل امنیتی و هم به این دلیل که خانم «سیران آتش» اساساً پوشیه را پوشش اسلامی نمیداند! آتش 54 ساله، بنیانگذار اصلی این مسجد که روز افتتاحیه نیز از کتاب خود با عنوان «سلام خانم پیشنماز» رونمایی کرد، از مخالفان سرسخت حجاب است و بنابراین طبیعیست اگر یک زن محجبه، از قبل خودش را آماده کند که بازرسی دقیق و کنترل امنیتیِ طولانیتر از معمول دم در، مانع ورودش به مسجد شوند.
جالب اینکه دو نفر از خبرنگاران گمان میکنند همان زن محجبه، پیشنماز مسجد است و وقتی پاسخ منفی میگیرند، تعجب میکنند. این سوءتفاهم و حدس نادرست، علامت مهمی است: در شهری بزرگ و رنگارنگ به لحاظ دین و ملّیت و فرهنگ و پوشش مانند برلین، اسلام برای شهروندان بیگانه نیست. جامعه به دلیل همزیستی با مسلمانان، اسلام را با ویژگیهایش میشناسد و حداقل دربارۀ آن چیزهایی شنیده است. هرچند این شناخت به پیشداوریهای متعددی آلوده شده، اما یک استنباط عمومی از اسلام وجود دارد. خبرنگار به عنوان قشر فرهیختۀ جامعۀ سکولار، احتمال قریب به یقین میدهد که حتماً یکی از چند زن محجبۀ جمع، پیشنماز خواهد ایستاد. این بدین معنی است که اولاً مخاطب آلمانی، به موجب زمینۀ ذهنیاش از مسیحیت و هر دین دیگری، ظواهر و آداب رسوم خاصی را برای اسلام قائل است. ثانیا اسلام را با همین مختصات فعلی –که البته گردانندگان مسجد لیبرالها، نمایندۀ آن نیستند- دارای شاخصههای به رسمیت شناختن آزادیهای فردی و توجه به حقوق زنان میداند و لزوماً رهایی را معادل بیاصولی نمیبیند.
جهان موازی رسانهها
خبرنگاران به درستی فهمیدند که کنار هم دیدن دو واژۀ «مسجد» و «لیبرال» کنجکاویبرانگیز است، اما کمتر رسانهای بدین مسئله پرداخت که گفتمان «لیبرالیسم»، «مدرنیزه کردن اسلام» و حتی «اینتگراسیون» (ادغام) لزوماً بار معنایی مشابهی در فرهنگ سیاسی-مذهبی غرب و شرق ندارند. توجه پررنگ رسانهها به «مسجد لیبرال برلین»، رویکرد تمجیدیِ رسانه نسبت به جریانی است که قاطبۀ مسلمانان جامعه آلمان برای همراهی با آن تردیدهای اساسی دارد، چون هنجارشکنیهای موجود در آن را قطع ریشۀ خود تلقّی و لذا در برابر آن مقاومت میکند. رسانههای آلمان، طی هفتۀ گذشته کوشیدند کسانی را به عنوان «مسلمانان مدرن» به جامعه بشناسانند که ازجمله خانم آتش در کتابش صراحتاً افتخار میکند «تاکنون در هیچ نماز جماعتی شرکت نکرده، چون تمام نمازهای مسلمانان را نقض حقوق زنان میداند [...] همچنین برای اینکه یک مرد همجنسگرا را در پروژۀ مسجدش شریک کند، به مراکش سفر کرده و البته مرد مراکشی راضی به همکاری با وی نشده است.
پر و بال دادن رسانهها به این قیبل جریانهایی که طبق اعلام خودشان، «آمدهاند تا دیده شوند [...] تا کارهایی کنند که کسی پیش از این نکرده»، در نهایت به شکلگیری یک جهان موازی منجر میشود که از متن و بطن زندگی واقعی مسلمانان بسیار دور است؛ ژورنالیسمی که در خبررسانی، مسلمانان را همانگونه که هستند، با عرفی که لباس میپوشند، به سبکی که به نماز جماعت میایستند و بالاخره با همان روشهای نرم و طبیعی که تحوّل و تکامل مییابند، نپذیرفته و هنوز به دنبال شابلن گذاشتن روی آنهاست.