به گزارش صراط به نقل از شفاف، خصوصي سازي سرخابي هاي پايتخت كه سالانه بيش از 10 ميليارد تومان از هزينه هاي بيت المال را هدر مي دهند يكي از مسائلي است كه به نظر مي رسد تا سال هاي سال بلاتكليف مانده و هر از چندگاهي عده اي از سياسيون به منظور سوءاستفاده تبليغاتي، بحث واگذاري آن ها را بر سر زبان ها مي اندازند.
هنوز يادمان نرفته كه رئيس جمهور پيش از انتخابات سال 88 در شعاري انتخاباتي از واگذاري دو باشگاه استقلال و پرسپوليس به مردم تا پايان همان سال خبر داد و امروز كه بيش از 850 روز از آن وعده گذشته هيچ قدم مثبتي در اين زمينه برداشته نشده است.
در اين بين آنچه بيش از همه چيز مورد توجه است امكان واگذاري اين دو باشگاه و خصوصي كردن غير ممكن آنهاست چراكه اين دو تيم نه تنها درآمدزايي ندارند بلكه باشگاه هايي زيانده نيز به حساب مي آيند و بدين ترتيب ورود آنها به بورس و فرابورس غيرممكن خواهد بود. از همين رو بر تفاوت هايي كه در نحوه درآمدزايي در باشگاه هايي اروپايي و آنچه در فوتبال ايران به وقوع مي پيوندد پرداختيم.
مفهوم واقعي فوتبال مردمي
يكي از مهمترين تفاوت هاي موجود در فوتبال ايران و جهان خارج وجود دارد هواداران اين ورزش هستند. در دنياي امروز هواداران تنها تماشاگر و مشوق يك تيم نيستند و آنها به عنوان يكي از عناصر اصلي تصميم گيرنده در پست هاي مديريتي باشگاه هاي فوتبال به شمار مي روند. به عنوان مثال انتخاب مديران باشگاه هاي فوتبال در اكثر تيم هاي اروپايي بر عهده تماشاگران است. اين در حالي است كه در ايران تماشاگر طبق آنچه از نامش بر مي آيد فقط مشوق يك تيم محسوب شده و حق دخالت در ساير امور را ندارد.
تفاوت هاي نحوه درآمد زايي در ايران و اروپا
از بين 18 تيم ليگ برتري فوتبال ايران فقط يك تيم در حال حاضر به صورت خصوصي در حال فعاليت است و هزينه هاي جاري 17 تيم ديگر از جيب بيت المال تامين مي شود.
اين در حالي است كه در فوتبال روز اروپا باشگاهها به صورت حرفه اي به درآمد زايي مشغول بوده و نه تنها موجبات هدر رفت هزينههاي دولتي را فراهم نمي كنند بلكه به صورتهاي مختلف كسب درآمد نيز دارند.
يكي از مهمترين ويژگيهايي كه باشگاهها در كشورهاي اروپايي دارند كمك هاي شاياني است كه دولت در قبال آنها انجام مي دهد. اين كمك هاي صورت گرفته نه به صورت نقدي بلكه از طريق واگذاري زمين و پرداخت وام براي ساخت استاديوم و تامين ساير نيازها به صاحبان سرمايه صورت مي گيرد. اين دقيقا خلاف آن چيزي است كه امروز در فوتبال ايران شاهد آن هستيم.
از سوي ديگر مديران باشگاه ها نيز از طريق حق پخش تلويزيوني، بليط فروشي استاديوم، فروش پيراهن، واگذاري نام استاديوم به يك برند مطرح، تبليغات دور زمين و تبليغات روي لباس به تامين هزينه هاي جاري تيم هاي خود ميپردازند و در پايان به سوددهي هم دست پيدا ميكنند. به عنوان مثال يكي از باشگاههاي مطرح دنياي فوتبال در هنگام ساخت استاديوم خود، نام ورزشگاه را براي مدت 20 سال به يك برند مخصوص واگذار كرده و در طول اين مدت از اين طريق درآمد زايي مي كند.
در ايران از آنجايي كه اكثر باشگاه هاي ليگ برتري دولتي هستند، هيچ حقي، از فروش بليط گرفته تا حق پخش تلويزيوني و تبليغات دور زمين به باشگاه ها پرداخت نميشود.
بر همین اساس تا زماني كه تيم هاي ليگ برتري ايران در اختيار دولت و هزينه هاي جاري آنها از جيب بيت المال پرداخت شود، و تا وقتي كه سياسيون مديريت ورزش را بر عهده دارند، نه وعده انتخاباتي سال 88 آقاي احمدي نژاد محقق مي شود و نه اينكه قول اولين وزير ورزش و جوانان به جايي خواهد رسيد.