صراط: جامجم آنلاین نوشت: با هرمز شجاعیمهر همصحبت شدیم تا برایمان از تاثیر حمایت خانواده در روزهای سخت زندگی بگوید.
خانوادهتان در زمان بیماری، دوره نقاهت و بعد از آن چگونه از شما حمایت کردند؟
راستش را بخواهید، بیماری برای من برکت بود. اولین شبی که از بیمارستان به خانه برگشتم، اذان صبح را که شنیدم از خداوند برای بیماریای که به من داد، تشکر کردم. چون بعد از بیماری بود که متوجه شدم مردم چقدر مرا دوست دارند و بعد از این بیماری بود که فهمیدم خانوادهام علاوه بر اینکه مرا دوست دارند، عاشقم هستند، عشق همسر و فرزندانم باعث شد بیماری را با موفقیت سپری کنم و دوباره سلامتی خود را بهدست آورم. هر انسانی در هر قشر و طبقهای از نظر اجتماعی، تحصیلات و... که باشد فقط با عشق و محبت میتواند به حیات خود ادامه دهد.
برخی افراد خانواده ندارند و بنا به هر شرایطی در انزوا قرار گرفتهاند؛ برای این گروه از مردم چه باید کرد تا آنها هم محبت دریافت کرده و بتوانند زخمهای خود را التیام دهند؟
به نظرم باید به آدمهایی که پیرامونمان هستند با دقت بیشتری نگاه کنیم و اگر کسی به کمک نیاز دارد و تنهاست تا جایی که در توانمان است از او دلجویی کرده و شرایطی را فراهم کنیم که او کمتر احساس تنهایی کند چون آدمیزاد با همه تواناییهایی که دارد زمانیکه تنها میماند خیلی ضعیف و آسیبپذیر میشود،آدمها وقتی بیمارمیشوند، تحمل و توانشان کم میشود و بیشتر از هر زمانی به توجه و کمک نیازمندند.
چند روزی است ویدئویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که پسربچهای را نشان میدهد که زباله جمع می کند و آنقدر محروم بوده و آسیب دیده که حتی نمیداند «آرزو» چیست! به نظرتان چگونه از این بچهها میتوان حمایت کرد؟
ویدئوی تکاندهندهای بود! باید هر کسی در حد و توان خود از این بچه حمایت کند. به نظرم در اولین گام باید او به مدرسه برود و سواد یاد بگیرد تا بتواند آیندهای بهتر داشته باشد. برای یاری کردن این بچهها که تعدادشان هم کم نیست باید به کمک دولت و مردم مجتمعهای حمایتی دایر شود و این کودکان از سطح خیابان به این خانههای امن آورده شوند و امکانات زندگی و رشد در اختیارشان قرار گیرد.
خانوادهتان در زمان بیماری، دوره نقاهت و بعد از آن چگونه از شما حمایت کردند؟
راستش را بخواهید، بیماری برای من برکت بود. اولین شبی که از بیمارستان به خانه برگشتم، اذان صبح را که شنیدم از خداوند برای بیماریای که به من داد، تشکر کردم. چون بعد از بیماری بود که متوجه شدم مردم چقدر مرا دوست دارند و بعد از این بیماری بود که فهمیدم خانوادهام علاوه بر اینکه مرا دوست دارند، عاشقم هستند، عشق همسر و فرزندانم باعث شد بیماری را با موفقیت سپری کنم و دوباره سلامتی خود را بهدست آورم. هر انسانی در هر قشر و طبقهای از نظر اجتماعی، تحصیلات و... که باشد فقط با عشق و محبت میتواند به حیات خود ادامه دهد.
برخی افراد خانواده ندارند و بنا به هر شرایطی در انزوا قرار گرفتهاند؛ برای این گروه از مردم چه باید کرد تا آنها هم محبت دریافت کرده و بتوانند زخمهای خود را التیام دهند؟
به نظرم باید به آدمهایی که پیرامونمان هستند با دقت بیشتری نگاه کنیم و اگر کسی به کمک نیاز دارد و تنهاست تا جایی که در توانمان است از او دلجویی کرده و شرایطی را فراهم کنیم که او کمتر احساس تنهایی کند چون آدمیزاد با همه تواناییهایی که دارد زمانیکه تنها میماند خیلی ضعیف و آسیبپذیر میشود،آدمها وقتی بیمارمیشوند، تحمل و توانشان کم میشود و بیشتر از هر زمانی به توجه و کمک نیازمندند.
چند روزی است ویدئویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که پسربچهای را نشان میدهد که زباله جمع می کند و آنقدر محروم بوده و آسیب دیده که حتی نمیداند «آرزو» چیست! به نظرتان چگونه از این بچهها میتوان حمایت کرد؟
ویدئوی تکاندهندهای بود! باید هر کسی در حد و توان خود از این بچه حمایت کند. به نظرم در اولین گام باید او به مدرسه برود و سواد یاد بگیرد تا بتواند آیندهای بهتر داشته باشد. برای یاری کردن این بچهها که تعدادشان هم کم نیست باید به کمک دولت و مردم مجتمعهای حمایتی دایر شود و این کودکان از سطح خیابان به این خانههای امن آورده شوند و امکانات زندگی و رشد در اختیارشان قرار گیرد.