صراط: یک پژوهشگر حوزه ادبیات در گناباد گفت: موضوع مهمی که در مورد ناصرخسرو قبادیانی وجود دارد این است که او شغل دبیر داشته و دارای جایگاه ممتازی در جامعه خود بوده است.
ابوالفضل حسینی در گفتوگو با ایسنا، به مناسبت 11 مرداد زادروز شاعر نامدار، ناصرخسرو قبادیانی با بیان این مطلب اظهار کرد: ناصرخسرو بر اثر خوابی که می بیند تغییر رویه داده و به قول خودش به جست و جوی حقیقت رفته و می خواهد از یک دیدگاه تازه تری به دنیا نگاه کند.
وی ادامه داد: این خیلی مهم است که یک انسانی با اینکه پایگاه اجتماعی محکمی دارد و دارای اعتبار اجتماعی است همه اینها را رها و از آن پایگاه خودش جدا شده و به آن پشت پا بزند.
این شاعر گنابادی افزود: در سفرنامه ناصرخسرو آمده است « شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند، اگر به هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید. گفتم که من این را از کجا آرم. گفت جوینده یابنده باشد، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود برمن کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار گردم.»
حسینی تصریح کرد: در اینجاست که ناصرخسرو شروع می کند به یک سفری که حدودا 3 هزار فرسنگ طول می کشد و به هر منزلی که می رود سعی می کند که با نهایت دقت، تمام جزئیات مهم آن را وصف کرده و بدون هر گونه تعصب، اغراق و پیشداوری آنچه را که می شنود و می بیند ثبت و ضبط کند.
وی تأکید کرد: این نوع نگاه ناصرخسرو به لحاظ تاریخی ارزشمند است؛ چراکه قبل از آن به زبان فارسی سفرنامه ای به این شکل نداریم؛ حتی سفرنامه ابن بطوطه نیز با این دقت و رعایت همه توصیف ها نیست.
وی همچنین گفت: نکته دیگری که درباره ناصرخسرو می توان گفت این است که اتکای او به خرد و عقلانیت بوده این موجب می شود که او شخصیت معتدلی داشته باشد.
این پژوهشگر حوزه ادبیات خاطرنشان کرد: در روزگاری که تنگ نظری و تعصب در خراسان حاکم هست ناصرخسرو آن راهی که بهتر است را برمی گزیند و دیگران را نیز به این راه دعوت می کند؛ این باعث می شود که وی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و نهایتا مجبور می شود که جلای وطن کرده و در سرزمینی به نام «یمگان» با سختی و رنج زندگی گذرانده و در همانجا نیز از دنیا می رود.
حسینی با بیان اینکه سفرنامه ناصرخسرو می تواند به عنوان سندی برای گردشگری مورد توجه ایرانیان باشد ، عنوان کرد: وی همچنین سفری به گناباد داشته که در این باره می گوید « و چون از شهر تون برفتیم آن مرد گیلکی مرا حکایت کرد که وقتی ما از تون به گُنابَد می رفتیم، دزدان بیرون آمدند و بر ما غلبه کردند، چند نفر از بیم ، خود را در چاه کاریز افکندند. بعد از آن ، از آن جماعت یکی را پدری مُشفق بود، بیامد و یکی را به مزد گرفت و در آن چاه گذاشت تا پسر او را بیرون آورد . چندان ریسمان و رَسَن که آن جماعت داشتند حاضر کردند و مردم بسیار بیامدند. هفتصد گز رسن فرو رفت تا آن مرد به بُن چاه رسید. رسن در آن پسر بست و او را مرده برکشیدند. و آن مرد چون بیرون آمد گفت که آبی عظیم در این کاریز روان است و آن کاریز چهار فرسنگ می رود. و آن را گفتند کیخسرو فرموده است کردن.»
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو از شاعران بزرگ فارسیزبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی و از مبلغان مذهب اسماعیلی بود. وی در سال 394 هجری قمری در قبادیان از توابع بلخ متولد شد و در سال 481 هجری قمری در یمگان از توابع بدخشان درگذشت. ناصرخسرو بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه و حساب و طب و موسیقی و نجوم و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است.
ابوالفضل حسینی در گفتوگو با ایسنا، به مناسبت 11 مرداد زادروز شاعر نامدار، ناصرخسرو قبادیانی با بیان این مطلب اظهار کرد: ناصرخسرو بر اثر خوابی که می بیند تغییر رویه داده و به قول خودش به جست و جوی حقیقت رفته و می خواهد از یک دیدگاه تازه تری به دنیا نگاه کند.
وی ادامه داد: این خیلی مهم است که یک انسانی با اینکه پایگاه اجتماعی محکمی دارد و دارای اعتبار اجتماعی است همه اینها را رها و از آن پایگاه خودش جدا شده و به آن پشت پا بزند.
این شاعر گنابادی افزود: در سفرنامه ناصرخسرو آمده است « شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند، اگر به هوش باشی بهتر. من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید. گفتم که من این را از کجا آرم. گفت جوینده یابنده باشد، و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت. چون از خواب بیدار شدم، آن حال تمام بر یادم بود برمن کار کرد و با خود گفتم که از خواب دوشین بیدار شدم باید که از خواب چهل ساله نیز بیدار گردم.»
حسینی تصریح کرد: در اینجاست که ناصرخسرو شروع می کند به یک سفری که حدودا 3 هزار فرسنگ طول می کشد و به هر منزلی که می رود سعی می کند که با نهایت دقت، تمام جزئیات مهم آن را وصف کرده و بدون هر گونه تعصب، اغراق و پیشداوری آنچه را که می شنود و می بیند ثبت و ضبط کند.
وی تأکید کرد: این نوع نگاه ناصرخسرو به لحاظ تاریخی ارزشمند است؛ چراکه قبل از آن به زبان فارسی سفرنامه ای به این شکل نداریم؛ حتی سفرنامه ابن بطوطه نیز با این دقت و رعایت همه توصیف ها نیست.
وی همچنین گفت: نکته دیگری که درباره ناصرخسرو می توان گفت این است که اتکای او به خرد و عقلانیت بوده این موجب می شود که او شخصیت معتدلی داشته باشد.
این پژوهشگر حوزه ادبیات خاطرنشان کرد: در روزگاری که تنگ نظری و تعصب در خراسان حاکم هست ناصرخسرو آن راهی که بهتر است را برمی گزیند و دیگران را نیز به این راه دعوت می کند؛ این باعث می شود که وی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و نهایتا مجبور می شود که جلای وطن کرده و در سرزمینی به نام «یمگان» با سختی و رنج زندگی گذرانده و در همانجا نیز از دنیا می رود.
حسینی با بیان اینکه سفرنامه ناصرخسرو می تواند به عنوان سندی برای گردشگری مورد توجه ایرانیان باشد ، عنوان کرد: وی همچنین سفری به گناباد داشته که در این باره می گوید « و چون از شهر تون برفتیم آن مرد گیلکی مرا حکایت کرد که وقتی ما از تون به گُنابَد می رفتیم، دزدان بیرون آمدند و بر ما غلبه کردند، چند نفر از بیم ، خود را در چاه کاریز افکندند. بعد از آن ، از آن جماعت یکی را پدری مُشفق بود، بیامد و یکی را به مزد گرفت و در آن چاه گذاشت تا پسر او را بیرون آورد . چندان ریسمان و رَسَن که آن جماعت داشتند حاضر کردند و مردم بسیار بیامدند. هفتصد گز رسن فرو رفت تا آن مرد به بُن چاه رسید. رسن در آن پسر بست و او را مرده برکشیدند. و آن مرد چون بیرون آمد گفت که آبی عظیم در این کاریز روان است و آن کاریز چهار فرسنگ می رود. و آن را گفتند کیخسرو فرموده است کردن.»
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو از شاعران بزرگ فارسیزبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی و از مبلغان مذهب اسماعیلی بود. وی در سال 394 هجری قمری در قبادیان از توابع بلخ متولد شد و در سال 481 هجری قمری در یمگان از توابع بدخشان درگذشت. ناصرخسرو بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه و حساب و طب و موسیقی و نجوم و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است.