رونوشت: سارا مسعودی در کانال تلگرامی ستون آزاد نوشت:
ساعت نه شب است و من، یک زن، با احساس امنیت تمام به تنهایی در خیابانهای شهر قدم میزنم. این احساسِ امنیت را بارها و بارها تجربه کردهایم؛ در خیابانهای این شهر و آن شهر؛ در این ساعت و آن ساعت. این حقیقت کشور ماست. اما آنچه رسانهها برای جذب مخاطب، بر سر این احساس امنیت میآورند، نابخشودنی است؛ بچهات در خطر است! فرزندت در پادگان در خطر است! تو در خطری!
مقایسه کنید با برخی کشورها که ناامنی بیداد میکند؛ در ایالتهای آمریکا منتظر باشی یکهو یک تفنگ از جیب طرف مقابلت بیرون بیاید. یا در انگلستان با یک حادثهی تروریستی بروی هوا. کشورهای منطقه نیز که هر هفته خبری از کشته شدن آدمها نیاید، باید خدا را شکر بکنی. اما ما عادت کردهایم سرخوش از امنیت کشورمان، خبرها را با اغراق بیان کنیم و از یک اتفاق بحران بسازیم.
دمیدن در احساس عدم امنیت روانی و جانی، مانند زهری است که تدریجا جامعه را از پای در خواهد آورد.
ساعت نه شب است و من، یک زن، با احساس امنیت تمام به تنهایی در خیابانهای شهر قدم میزنم. این احساسِ امنیت را بارها و بارها تجربه کردهایم؛ در خیابانهای این شهر و آن شهر؛ در این ساعت و آن ساعت. این حقیقت کشور ماست. اما آنچه رسانهها برای جذب مخاطب، بر سر این احساس امنیت میآورند، نابخشودنی است؛ بچهات در خطر است! فرزندت در پادگان در خطر است! تو در خطری!
مقایسه کنید با برخی کشورها که ناامنی بیداد میکند؛ در ایالتهای آمریکا منتظر باشی یکهو یک تفنگ از جیب طرف مقابلت بیرون بیاید. یا در انگلستان با یک حادثهی تروریستی بروی هوا. کشورهای منطقه نیز که هر هفته خبری از کشته شدن آدمها نیاید، باید خدا را شکر بکنی. اما ما عادت کردهایم سرخوش از امنیت کشورمان، خبرها را با اغراق بیان کنیم و از یک اتفاق بحران بسازیم.
دمیدن در احساس عدم امنیت روانی و جانی، مانند زهری است که تدریجا جامعه را از پای در خواهد آورد.