صراط: گردش به راست، به مذاق چپنشینان سیاست ایران، خوش آمده است، آنقدر که دور از ذهن نباشد اگر که در آیندهای نزدیک همچون سال 92 و مجلس دهم، شاهد تلاش و اتحاد اصلاح طلبان برای به ریاست رساندن یک اصولگرای معتدل دیگر در راس ساختمان سفید پاستور باشیم.
به گزارش خبرآنلاین، هر چند نشست و برخاست های پشت صحنه اصلاح طلبان چندان پرسر و صدا نیست اما اگر خط صحبت های اخیر چهره های شناخته شده این اردوگاه را دنبال بگیریم، به یک سرنخ سیاسی دست خواهیم رسید، باز هم «یارگیری قرضی» اینبار برای پاستور 1400.
چپ نشینان سیاست ایران، که از حمایت از سیدمحمد خاتمی به حمایت از آیت الله هاشمی رفسنجانی رسیدند و حتی در سال 92 این گردش به راست آنها به حسن روحانی هم رسید همچنان خود را پایبند به این استراتژی نشان می دهند.
چه آنکه این روزها نداهایی زودتر از موعد از اردوگاه اصلاح طلبان برای چیدن مهرههای بالقوه برای شناسایی مرد آینده پاستور، به گوش میرسد. اصلاح طلبانی که در سال 92 با اما و اگر بسیار به گرفتن یارگیری قرضی از جریان رقیب تن داده بودند، این روزها راحت تر از پیش با این استراتژی کنار آمده اند.
«شما نگاه کنید و ببینید از یک ارزشها و آرمانهای صد در صدیتان، 10 درصد میتواند محقق شود و از یک آرمان 70 درصدی، 80 درصد میتواند در دو فرایند مجزا محقق شود طبیعی است که دومی را ترجیح میدهید البته تا وقتی که خلاف اصولی ارزشها و آرمانهایتان نباشد. سیاست این گونه نیست که افراد فقط یکسری ارزشها و آرمانهایی را داشته باشند بلکه مهم این است که این ارزشها و آرمانها را جلو هم ببرد و اگر نتوانید این کار را انجام دهید داشتن آن چه فایدهای دارد؟ البته برای یک دانشمند و یا روشنفکر این قضیه فرق میکند و آرمانها و ارزشها را تبلیغ میکند اما برای یک سیاستمدار این کفایت نمی کند و باید یک قدم جلو برود.»، این توصیف عباس عبدی از وضعیت اصلاح طلبان است، توصیفی که دلیل از «از دنده راست» بلند شدن اصلاح طلبان و استراتژی جدیدشان را شفاف تر می کند.
اصلاح طلبان در چند برهه سیاسی مهم یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم و انتخابات مجلس دهم، با تکیه بر این استراتژی که مردان کارگزارانی پرچمدارش بودند، توانستند روحی تازه به کالبد اصلاح طلبی بدمند.
گردش به راست اصلاح طلبانه؛ از روحانی تا لاریجانی
رفتن احمدی نژاد از پاستور برای اصلاح طلبان نقطه شروع بود. آنها بعد از دوره ای سکوت، بنا نداشتند که موقعیت خاص سال 92 را از دست بدهند و دوباره بازی را به رقیب واگذار کنند. هم نشینی سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی، نقطه شروع خوبی بود تا اصلاح طلبان از فضای انفعال بعد از سال های 88 خارج شده و طرحی نو در اندازند.
عارف از جانب اصلاح طلبان و روحانی به توصیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان دو گزینه اصلاح طلب وارد کارزار شدند. درهمان روزها بود که نخستین جرقه های تغییر استراتژی اصلاح طلبان زده شد.
کرباسچی در رابطه با آن روزها گفته بود:«استراتژی اصلاحطلبان و مجموعه معتدلین در انتخابات ٩٢ این بود که مصالح ملی را بر منافع گروهی و شخصی خود ترجیح دادند. هنرشان این بود که با وجود نامزدی آقای عارف اصلاحطلب و معاون رئیس دولت اصلاحات، از روحانی حمایت کردند. درحالیکه در آن مقطع زمانی، شاید بعضی از نیروهای افراطی جناح مقابل بودند که خیلی علاقه داشتند و حتی من شنیدم تلاشهای زیادی کرده بودند که بههیچوجه آقای عارف کنار نرود. چون میخواستند همان بلای سال ٨٤ دوباره در مجموعه اصلاحطلبان، تکرار شود و پخششدن آرا باعث شود که یک مجموعه که به نظر میآید اکثریت آرا را دارد، شکست بخورد.»
سرانجام تصمیم بر آن شد تا اصلاح طلبان ادامه رقابت را به حسن روحانی چهره اصولگرای سابق و اعتدالی فعلی بسپارند و با عارف خداحافظی کنند.
اما این خداحافظی اصلاح طلبان و البته بیشتر طیف کارگزارانی ها با عارف تنها معطوف به انتخابات سال 92 و ریاست جمهوری نشد، چه آنکه دو سال بعد و پس از فرونشستن گرد و خاک انتخابات مجلس دهم، در دوئل لاریجانی و عارف بر سر کرسی ریاست مجلس، باردیگر این خداحافظی را با صدایی بلندتر زمزمه شد.
«علی لاریجانی کسی است که منِ محمد عطریانفر از ریاست مجلس ایشان در برابر آقای عارف دفاع کردم. علی لاریجانی کسی است که در لیست اصلاح طلبان در قم مورد حمایت واقع شد.» وقتی این جملات عطریانفر چهره شناخته شده حزب کارگزاران در کنار صحبتهای کرباسچی دبیرکل حزب میگذاریم که گفته بود:« دکتر لاریجانی از شخصیتهایی است که در مساله برجام اثبات کرده که منافع ملی را بر منافع حزبی و گروهی ترجیح میدهند و امروز بسیاری از افراد میگویند ایشان صلاحیت چنین سمتی (ریاست مجلس) را دارد.»، به این واقعیت میرسیم که اصلاح طلبان در مجلس هم نقد یک اصولگرا را به نسیه عارف اولویت دادند.
سیاستمدار فیلسوف اسم رمز اصلاح طلبان برای 1400؟
هر چند در میان مردان اصلاح طلبان این مردان کارگزاران بودند که بیشتر بر استراتژی جدید خود یعنی استفاده از نیروهای معتدل راست برای رسیدن به قدرت تأکید داشتند، اما این روزها رد این موضوع در گفتههای اعضای اتحاد ملت هم به چشم میخورد.
وقتی که علی شکوریراد در قامت دبیرکل حزب اتحاد ملت سخن از حمایت علی لاریجانی در 1400 به میان می آورد و می گوید:« اصلا نگران نیستم که در انتخابات آینده مجبور بشویم از لاریجانی حمایت کنیم و لاریجانی ۱۴۰۰، لاریجانی ۸۴ نیست» و در سویی دیگر محمدرضا خاتمی نیز از فعالیتهای جالب توجه لاریجانی در رفع حصر پرده برمیدارد:« به عنوان مثال در حال حاضر در مسئله مهمی مانند رفع حصر ما می بینیم که آقای لاریجانی با اصلاح طلب ها همدلی و همراهی دارد. »یعنی در اردوگاه اصلاح طلبی معادلات جدیدی در حال نوشته شدن است.
گویا رابطه حسنه اصلاح طلبان با چهره های اصولگرایی همچون ناطق ،روحانی و لاریجانی قرار نیست تنها محدود به حزب کارگزاران شود و از شواهد امر پیداست که اصلاح طلبانی استخوان داری مانند اعضای حزب اتحاد ملت که ریشه در حزب مشارکت داشتند، از قدم برداشتن در این مسیر جدید چندان ناراضی نیستند.
به عبارت دیگر گردش به راست، به مذاق چپ نشینان سیاست ایران، خوش آمده است. پس چندان دور از ذهن نیست که در آیندهای نزدیک همچون سال 92 و مجلس دهم، شاهد تلاش و اتحاد اصلاح طلبان برای به ریاست رسیدن یک اصولگرای معتدل دیگر در راس ساختمان سفید پاستور باشیم؛ «اصولگرای معتدلی» که این روزها اصلاح طلبان بیشتر آن را در پس و پیش نام «علی لاریجانی» جای می دهند.
به گزارش خبرآنلاین، هر چند نشست و برخاست های پشت صحنه اصلاح طلبان چندان پرسر و صدا نیست اما اگر خط صحبت های اخیر چهره های شناخته شده این اردوگاه را دنبال بگیریم، به یک سرنخ سیاسی دست خواهیم رسید، باز هم «یارگیری قرضی» اینبار برای پاستور 1400.
چپ نشینان سیاست ایران، که از حمایت از سیدمحمد خاتمی به حمایت از آیت الله هاشمی رفسنجانی رسیدند و حتی در سال 92 این گردش به راست آنها به حسن روحانی هم رسید همچنان خود را پایبند به این استراتژی نشان می دهند.
چه آنکه این روزها نداهایی زودتر از موعد از اردوگاه اصلاح طلبان برای چیدن مهرههای بالقوه برای شناسایی مرد آینده پاستور، به گوش میرسد. اصلاح طلبانی که در سال 92 با اما و اگر بسیار به گرفتن یارگیری قرضی از جریان رقیب تن داده بودند، این روزها راحت تر از پیش با این استراتژی کنار آمده اند.
«شما نگاه کنید و ببینید از یک ارزشها و آرمانهای صد در صدیتان، 10 درصد میتواند محقق شود و از یک آرمان 70 درصدی، 80 درصد میتواند در دو فرایند مجزا محقق شود طبیعی است که دومی را ترجیح میدهید البته تا وقتی که خلاف اصولی ارزشها و آرمانهایتان نباشد. سیاست این گونه نیست که افراد فقط یکسری ارزشها و آرمانهایی را داشته باشند بلکه مهم این است که این ارزشها و آرمانها را جلو هم ببرد و اگر نتوانید این کار را انجام دهید داشتن آن چه فایدهای دارد؟ البته برای یک دانشمند و یا روشنفکر این قضیه فرق میکند و آرمانها و ارزشها را تبلیغ میکند اما برای یک سیاستمدار این کفایت نمی کند و باید یک قدم جلو برود.»، این توصیف عباس عبدی از وضعیت اصلاح طلبان است، توصیفی که دلیل از «از دنده راست» بلند شدن اصلاح طلبان و استراتژی جدیدشان را شفاف تر می کند.
اصلاح طلبان در چند برهه سیاسی مهم یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم و انتخابات مجلس دهم، با تکیه بر این استراتژی که مردان کارگزارانی پرچمدارش بودند، توانستند روحی تازه به کالبد اصلاح طلبی بدمند.
گردش به راست اصلاح طلبانه؛ از روحانی تا لاریجانی
رفتن احمدی نژاد از پاستور برای اصلاح طلبان نقطه شروع بود. آنها بعد از دوره ای سکوت، بنا نداشتند که موقعیت خاص سال 92 را از دست بدهند و دوباره بازی را به رقیب واگذار کنند. هم نشینی سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی، نقطه شروع خوبی بود تا اصلاح طلبان از فضای انفعال بعد از سال های 88 خارج شده و طرحی نو در اندازند.
عارف از جانب اصلاح طلبان و روحانی به توصیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان دو گزینه اصلاح طلب وارد کارزار شدند. درهمان روزها بود که نخستین جرقه های تغییر استراتژی اصلاح طلبان زده شد.
کرباسچی در رابطه با آن روزها گفته بود:«استراتژی اصلاحطلبان و مجموعه معتدلین در انتخابات ٩٢ این بود که مصالح ملی را بر منافع گروهی و شخصی خود ترجیح دادند. هنرشان این بود که با وجود نامزدی آقای عارف اصلاحطلب و معاون رئیس دولت اصلاحات، از روحانی حمایت کردند. درحالیکه در آن مقطع زمانی، شاید بعضی از نیروهای افراطی جناح مقابل بودند که خیلی علاقه داشتند و حتی من شنیدم تلاشهای زیادی کرده بودند که بههیچوجه آقای عارف کنار نرود. چون میخواستند همان بلای سال ٨٤ دوباره در مجموعه اصلاحطلبان، تکرار شود و پخششدن آرا باعث شود که یک مجموعه که به نظر میآید اکثریت آرا را دارد، شکست بخورد.»
سرانجام تصمیم بر آن شد تا اصلاح طلبان ادامه رقابت را به حسن روحانی چهره اصولگرای سابق و اعتدالی فعلی بسپارند و با عارف خداحافظی کنند.
اما این خداحافظی اصلاح طلبان و البته بیشتر طیف کارگزارانی ها با عارف تنها معطوف به انتخابات سال 92 و ریاست جمهوری نشد، چه آنکه دو سال بعد و پس از فرونشستن گرد و خاک انتخابات مجلس دهم، در دوئل لاریجانی و عارف بر سر کرسی ریاست مجلس، باردیگر این خداحافظی را با صدایی بلندتر زمزمه شد.
«علی لاریجانی کسی است که منِ محمد عطریانفر از ریاست مجلس ایشان در برابر آقای عارف دفاع کردم. علی لاریجانی کسی است که در لیست اصلاح طلبان در قم مورد حمایت واقع شد.» وقتی این جملات عطریانفر چهره شناخته شده حزب کارگزاران در کنار صحبتهای کرباسچی دبیرکل حزب میگذاریم که گفته بود:« دکتر لاریجانی از شخصیتهایی است که در مساله برجام اثبات کرده که منافع ملی را بر منافع حزبی و گروهی ترجیح میدهند و امروز بسیاری از افراد میگویند ایشان صلاحیت چنین سمتی (ریاست مجلس) را دارد.»، به این واقعیت میرسیم که اصلاح طلبان در مجلس هم نقد یک اصولگرا را به نسیه عارف اولویت دادند.
سیاستمدار فیلسوف اسم رمز اصلاح طلبان برای 1400؟
هر چند در میان مردان اصلاح طلبان این مردان کارگزاران بودند که بیشتر بر استراتژی جدید خود یعنی استفاده از نیروهای معتدل راست برای رسیدن به قدرت تأکید داشتند، اما این روزها رد این موضوع در گفتههای اعضای اتحاد ملت هم به چشم میخورد.
وقتی که علی شکوریراد در قامت دبیرکل حزب اتحاد ملت سخن از حمایت علی لاریجانی در 1400 به میان می آورد و می گوید:« اصلا نگران نیستم که در انتخابات آینده مجبور بشویم از لاریجانی حمایت کنیم و لاریجانی ۱۴۰۰، لاریجانی ۸۴ نیست» و در سویی دیگر محمدرضا خاتمی نیز از فعالیتهای جالب توجه لاریجانی در رفع حصر پرده برمیدارد:« به عنوان مثال در حال حاضر در مسئله مهمی مانند رفع حصر ما می بینیم که آقای لاریجانی با اصلاح طلب ها همدلی و همراهی دارد. »یعنی در اردوگاه اصلاح طلبی معادلات جدیدی در حال نوشته شدن است.
گویا رابطه حسنه اصلاح طلبان با چهره های اصولگرایی همچون ناطق ،روحانی و لاریجانی قرار نیست تنها محدود به حزب کارگزاران شود و از شواهد امر پیداست که اصلاح طلبانی استخوان داری مانند اعضای حزب اتحاد ملت که ریشه در حزب مشارکت داشتند، از قدم برداشتن در این مسیر جدید چندان ناراضی نیستند.
به عبارت دیگر گردش به راست، به مذاق چپ نشینان سیاست ایران، خوش آمده است. پس چندان دور از ذهن نیست که در آیندهای نزدیک همچون سال 92 و مجلس دهم، شاهد تلاش و اتحاد اصلاح طلبان برای به ریاست رسیدن یک اصولگرای معتدل دیگر در راس ساختمان سفید پاستور باشیم؛ «اصولگرای معتدلی» که این روزها اصلاح طلبان بیشتر آن را در پس و پیش نام «علی لاریجانی» جای می دهند.