صراط: در روزهای گذشته یادداشتی اختصاصی از عباس عبدی تحلیلگر اصلاحطلب درباره اغتشاشات تهران و برخی شهرستانها در خبرگزاری ها منتشر شده بود. یکی از مخاطبان تسنیم در نقد بخشی از تحلیل عباس عبدی، یادداشتی ارسال کرده که بدون دخل و تصرف به شرح زیر منتشر میشود:
اغتشاشات هفتههای گذشته تهران و شهرستانها با حضور به موقع مردم پایان یافت و توهم برخی اپوزیسیون که به دنبال ماهی گرفتن از این آب گلآلود بودند، نقش بر آب شد.
در روزهایی که خیابانهای برخی شهرها شاهد اغتشاش و خسارت زدن به اموال عمومی بودند، تحلیلهای مختلفی از چهرههای شاخص دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا شاهد بودیم. اکثر تحلیلها و بیانیههای احزاب سیاسی بر لزوم عدم خسارت به شهر و لزوم برخود با آشوبگران بود.
با این حال برخی نیز درصدد بودند که به نحوی این آشوبها را ساماندهی از طرف جناح مقابل دولت ببینند. برای مثال مهندس عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی اختصاصی با طرح این پرسش که چرا در دولت گذشته شاهد طرح مطالبات اقتصادی نبودیم در کف خیابانها نبودیم، چنین ادعا کرد "چرا در سالهای گذشته بهویژه در سال 1391 و 1392 که رشد اقتصادی منفی و تورم تا حدود 35 درصد بود و حتی مسایلی چون هجوم به فروشگاههای مواد خوراکی و خرید همه برنجهای بازار را شاهد بودیم، شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم؟ آیا مردم آن زمان بیخیال وضع معیشت خود بودند، یا آنکه در حضور خیابانی محتاط بودند و آن را پرهزینه میدانستند؟ بهطور قطع حالت اول پذیرفتنی نیست، ولی کاهش هزینه حضور خیابانی کاملاً معقول است."
در پاسخ به این ادعای آقای عبدی میتوان چند گزاره را درنظر گرفت. اولا بعد از روی کارآمدن دولتهای نهم و دهم شاهد از بین رفتن حلقه بسته مدیریتی کشور در سطح کلان و روی کارآمدن چهرههای جوان و تازه در سطح حتی وزارت بودیم که موجب امیدوار شدن مردم و درک این مسئله بود که میتوان با پشتکار به سطوح بالایی رسید و این مسئولیتها ملک طلق افراد خاص نیست.
هرچند دولت دهم نیز در اواخر خود دچار حلقه بسته مدیریتی و دولت به یک طیف خاص محدود شد، اما در دولت یازدهم باز شاهد روی کارآمدن چهرههای قدیمی و سالخوردهای بودیم که یک بار حداقل در طول سالهای گذشته و یا حتی دهههای گذشته! وزارت را تجربه کرده بودند و کشور از روند جوانگرایی فاصلهای طولانی گرفت.
سال 91 مانند این روزها کشور شاهد رشد فزاینده قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها بود، اما در دولت گذشته از سال 84 تا حدود سال 90، روند اقتصادی مثبتی را شاهد بودیم. طبق آمار رسمی رشد اقتصادی بدون نفت در سال هشتاد و هشت 3.16، سال هشتاد و نه 6.38 و سال نود 3.2 بود. همچنین اقداماتی که در دو دولت اصلاحات و کارگزاران انجام نمیشد، مانند سفرهای استانی، دیدار چهره به چهره مردم با وزرا و رئیس جمهور، افتتاح کارخانهها و طرحهای عمرانی و سرکشی به دورافتاده ترین مناطق جوی از امید را در دلها زنده کرد.
مردم در 4 سال گذشته نه تنها کورسویی از رشد اقتصادی و روند مثبت را ندیدند بلکه عواملی همچون روی کارآمدن دوباره وزرای پیر و تکراری و همچنین تهدید هرروزه برجام توسط ترامپ مردم را بیش از پیش به سمت ناامیدی و اعتراض سوق میداد. در واقع تنها برگه برنده دولت یازدهم یعنی «برجام» که با تعابیری همچون «خورشید تابان» یا «برجام را خدا آورد» یاد میشد، کم کم رنگ باخث تا اینکه این روزها شاهد تحریمهای پیاپی از جانب آمریکا هستیم.
اگر در دو سال آخر دولت قبل، روند اقتصادی مطلوب نبود و روبه نزول بود، با اینحال مقاومت در برابر زورگوییهای 5+1 بر سر مسئله هستهای از عوامل تحریم و تحدید اقتصادی به شمار میرفت، امری که این دولت با برجام مدعی بود تحریمی نخواهد بود. همچنین در دو سال دولت قبل امیدها این بود که با انتخابات 92 و انتخاب روحانی روند مطلوبی شاهد خواهیم بود اما نه 92، که حتی اعتماد مجدد مردم به وی در 96 نیز کارساز نبود و هر روز وضع اقتصادی بدتر میشود.
در این شرایط است که مردم چاره دیگری جز اعتراض نمیبینند و به خیابانها میآیند و عدهای سودجو نیز از این فرصت استفاده کرده و اعتراضات را به اغتشاش تبدیل میکنند. به نظر می رسد تحلیلگران، فعالان سیاسی و مسئولان بهجای اینکه به دنبال این باشند تا به نحوی اعتراض مردم را وارونه نشان دهند دست در دست هم داده و فکری به حال اقتصاد بیمار این روزهای کشور کنند.