سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۸

ازدواج يا لقمه آماده؟/ كمي هم به جوانان حق بدهيم

از يك طرف مي‌گوييم به حداقل‌ها راضي باش و ازدواج كن و از سوي ديگر تصويري از زندگي مشترك موفق به فرد مي‌دهيم كه در تضاد كامل با شعارهاي موجود است.
کد خبر : ۳۸۰۷۸۰
صراط: اين روزها مسئله ازدواج و همچنين بالا رفتن سن ازدواج در جوانان را به عنوان معضل در جامعه مطرح مي‌كنند و رسانه‌هاي گروهي سعي در تشويق جوانان به ازدواج آسان دارند.

به گزارش روزنامه جوان در سال‌هاي اخير به كرات عبارت «ازدواج آسان» شنيده و حتي ستادهايي در اين خصوص تشكيل شد كه علاوه بر تبليغ ازدواج آسان، مقدمات آشنايي زوجين را فراهم كرده و حتي تسهيلات اندكي نيز در اختيار آنها قرار مي‌دادند. البته معناي اصلي «ازدواج آسان» اين است كه رسم و رسوم دست و پاگير و هزينه‌هاي گزاف را حذف كرده و كاهش دهند. براي مثال مهم‌ترين بخش همان مهريه و هزينه‌هاي برگزاري مراسم ازدواج بود. باز هم اين امر چندان مورد استقبال خانواده‌هاي سنتي واقع نشد كه علاوه بر مهريه به رسوم منسوخي چون شيربها نيز اعتقاد داشتند. نكته ديگر مسئله تهيه جهيزيه براي دختران بود كه باز هم خيريه‌هايي در اين خصوص تشكيل شد و تسهيلاتي فراهم شد اما چرا با تمام اين تمهيدات هنوز معضل ازدواج در كشورمان حل نشده و چرا بسياري از ازدواج‌ها ناموفق بوده و به طلاق منجر مي‌شود؟ اين روزها آنچه بيش از آمار پايين ازدواج نگران‌كننده است آمار بالاي طلاق است! اينكه كجاي كار اشكال دارد كه ازدواج‌ها به مسير درستي منتهي نمي‌شوند؟

  كاهش مسئوليت‌پذيري جوانان
آنچه امروز بيش از گذشته به چشم مي‌خورد، كاهش مسئوليت‌پذيري نسل جوان است. جوان امروز نمي‌خواهد بپذيرد كه با ازدواج مسئوليت بزرگي را بر عهده مي‌گيرد كه نمي‌تواند هر لحظه كه خواست از زير بارش شانه خالي كند. تا زماني كه اين حس در فرد تقويت نشود ازدواج موفق معنايي پيدا نمي‌كند.
 
  سياست يك بام و دو هوا
به‌رغم تبليغاتي كه در انواع و اقسام برنامه‌هاي تلويزيوني و ستادهاي مربوط به جوانان درباره ازدواج آسان صورت مي‌گيرد، آگهي‌هاي بازرگاني ميان‌برنامه‌اي، تصويري ديگر از خانواده خوشبخت را به جوان ايراني نشان مي‌دهد. تصويري پرطمطراق و سرشار از تجمل‌گرايي، زوجي جوان با لباس‌هاي فاخر و خانه‌ها و خودروهاي آنچناني و وسايل منزل لوكس. اين سياست يك بام و دو هوا هم به خودي خود در بالا بردن سطح توقع جوانان از ازدواج موفق بي‌تأثير نيست.

از يك طرف مي‌گوييم به حداقل‌ها راضي باش و ازدواج كن و از سوي ديگر تصويري از زندگي مشترك موفق به فرد مي‌دهيم كه در تضاد كامل با شعارهاي موجود است.
 
  ازدواج يا لقمه آماده؟
امروز بر خلاف ادوار گذشته بيشتر جوانان انتظار دارند كه ابتداي زندگي همه امكانات را با هم داشته باشند. درست بر خلاف نسل پدر و مادرها كه از يك خانه نقلي اجاره‌اي با حداقل امكانات زندگي شروع مي‌كردند و به مرور و طي سال‌ها با تلاش و پشتكار خود زندگي‌شان را به‌روز مي‌كردند.

نسل امروز مطابق فرهنگ فست‌فود به پديده ازدواج نگاه مي‌كند. اين ديدگاه كه ديگر كسي حوصله پختن غذاي سنتي و صبر كردن براي جا افتادن آن را ندارد و اغلب ترجيح مي‌دهند از غذاي آماده و نيم‌پز استفاده كنند در تمام ابعاد زندگي نسل جوان امروز رسوخ كرده است.

يعني حتي در فعل ازدواج هم به دنبال بستري آماده يا حداقل نيمه‌آماده است كه تلاشي براي ساختنش نكند كه البته او به تنهايي مقصر نيست بلكه ساختار فرهنگي- تبليغاتي جامعه اين نسل را به اين سمت و سو سوق داده و تصحيح چنين فرهنگي زمانبر است.
 
  كمي هم به جوانان حق بدهيم
اما تمام اين‌ها فقط يك روي سكه هستند. اينكه فقط جوانان را مقصر بدانيم يا فرهنگ حاكم بر جامعه را مورد نقد قرار دهيم كمي بي‌انصافي است. در حالي كه مي‌دانيم هزينه‌هاي حداقل يك زندگي مشترك در ساده‌ترين حد ممكن نيست تناسبي با درآمد جوانان ندارد.

به عنوان مثال فرض كنيم يك زوج به ساده‌ترين وجه ازدواج كردند و حتي مراسم خاصي برگزار نكردند و مهريه هم مبلغ قابل توجهي نبود، حال اجاره بهاي يك آلونك ۵۰ متري در يك محله متوسط را چه كنند؟ اجاره بهاي سرسام‌آور كه تابع هيچ قانون و قاعده‌اي نيست و هر سال هم اضافه مي‌شود و طبعاً زوج مورد نظر مجبورند همانند خانه به دوش‌ها هر سال يك جا سفره زندگي‌شان را پهن كنند.

از سوي ديگر با معضل بيكاري و عدم امنيت شغلي روبه‌رو هستيم. دستمزدها براي يك جوان تحصيلكرده حتي اندازه حداقل حقوق نيست و خيلي از مكان‌ها به‌رغم سختگيري‌هاي موجود حتي بيمه هم ندارند. به طبع درآمد كفاف مخارج را نمي‌دهد و كم‌كم اين معضلات مالي زمينه‌ساز بحران‌هاي روحي‌- رواني و بروز مشكل بين زوجين مي‌شود و از اين رو بسياري از ازدواج‌ها به طلاق منجر مي‌شود.

جدا از مسئله اجاره‌بها، هزينه‌هاي زندگي به ويژه در كلانشهرها هيچ تناسبي با درآمد‌هاي حاصله ندارد. هزينه مصرف انرژي و حتي قيمت مرغ و گوشت و برنج با دستمزد حداقل حقوقي و طبق قانون كار نيز مغايرت اساسي دارد. در واقع خرج حتي در حداقل‌ترين حالت ممكن نيز از دخل بسيار بيشتر است.
 
  يك مثلث حياتي در نگاه به ازدواج
بنابراين در امر ازدواج يك مثلث حياتي را بايد در نظر داشت؛

اول: تبليغات و فرهنگ‌سازي درست و يكسان و يكدست از سوي رسانه‌ها و جامعه و تشويق به مسئوليت‌پذيري و البته ساده‌زيستي در همه ابعاد و پرهيز از سياست‌هاي يك بام و دو هوايي كه عمدتاً در بخش پيام‌هاي بازرگاني و حتي سريال‌هاي تلويزيوني به بيننده القا مي‌شود.

دوم: تربيت درست و صحيح افراد از بدو كودكي در خانواده و آماده كردن آنها براي مواجهه با مشكلات زندگي. ياد دادن روحيه تطابق با شرايط موجود و تقويت روحيه تلاش و كوشش و سازندگي در كودكي، نوجواني و جواني.

سوم: تدبير براي حل معضل بيكاري و دستمزدهاي اندك و نظارت بر مؤسسات و شركت‌ها براي جلوگيري از دادن حقوق و مزايايي كمتر از قانون كار. همچنين نظارت قوي بر سيستم اقتصادي كشور كه اجازه ندهد افراد صرفاً با داشتن يك ملك هر مبلغي را به عنوان اجاره‌بها در نظر بگيرند و تابع هيچ قانوني هم نباشند. جدا از اين مسئله نظارت دولتي نيز بايد بر قيمت مايحتاج اوليه زندگي حاكم باشد و اين امر نيز مستلزم برنامه‌ريزي‌هاي كلان در زمينه اقتصاد و رشد اقتصادي است و تدابيري را مي‌طلبد كه متأسفانه اين روزها چندان شاهد آنها نيستيم.

انبوه كارخانه‌هاي نيمه‌تعطيل و شركت‌هاي ورشكسته و كارگران و كارمندان بيكار و مشاهده وضعيت معيشتي آنان تصويري ترسناك از ازدواج براي جوان امروز ترسيم مي‌كند كه طبعاً تصميم مي‌گيرد تن به اين امر نداده و تا جاي ممكن از تشكيل زندگي مشترك خودداري كند.

در واقع براي ازدواج درست و صحيح كه در نهايت منجر به طلاق نشود فاكتورهاي بسيار مهمي بايد در نظر گرفته شود كه فراتر از تعريف ازدواج آسان است چراكه مي‌شود هزينه حداقل براي مراسم ازدواج در نظر گرفت اما با هزينه‌هاي زندگي مشترك چطور بايد كنار آمد به ويژه اگر پاي يك فرزند به ميان آيد كه مخارج را چند برابر مي‌كند.

در نهايت آنچه اهميت دارد رسيدگي به وضعيت هر سه ضلع مثلث ازدواج است كه بيشترين بار آن بر دوش دولت و بخش‌هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي آن است كه بايد به طور جدي به آنها پرداخته شود و در حد شعار و وعده باقي نماند. براي داشتن جامعه‌اي سالم، اولين و كوچك‌ترين ركن آن يعني خانواده بايد سالم باشد و اين امر مستلزم برنامه‌ريزي‌هاي كلان و درازمدت در هر دولت است و با حرف، شرايط تغيير نمي‌كند.