صراط: دبیرکل مجمع جهانی تقریب گفت: امروز در دنیا اگر بگویم ناآگاهترین مردم دنیا مردم آمریکا هستند مبالغه نکردم؛ یعنی برخلاف آنچه انتظار میرود و با آن امپراطوری رسانهای که در اختیار دارند، مردم این کشور بسیار از این نظر عقبمانده هستند این یعنی مردم آمریکا که مستضعف فکری نگه داشته شدهاند برای جبهه حق فرصت هستند.
آیتالله محسن اراکی در کارنامه علمی خود عناوینی از جمله اجتهاد علوم اسلامی، دکترای فلسفه تطبیقی و استادی خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم را داراست، وی همچنین عضو مجلس خبرگان رهبری، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت، مؤسس مرکز اسلامی انگلیس و مجمع اندیشه اسلامی قم است، ایشان به مدت 10 سال نماینده مقام معظم رهبری در اروپا بوده و طی یک دهه فعالیت در لندن نسبت به تأسیس حوزه علمیه امام حسین(ع)، کالج اسلامی لندن «Islamic College for Advanced Studies»، مرکز بزرگ اسلامی، مسجد اسلامی کرولی لندن، مرکز اسلامی منچستر، مرکز اسلامی بیرمنگام، مرکز اسلامی نیوکاسل، مرکز اسلامی کاردیف، مرکز اسلامی اهل البیت گلاسکو، مجتمع آموزشی و فرهنگی ایرانیان در لندن، مؤسسه بهار (ویژه تازهمسلمانان)، بنیاد جوانان فجر و مؤسسه بانوان مسلمان اقدام کرده است.
آیتالله اراکی در سال 1384 از انگلستان به میهن اسلامی بازگشت و با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و نیز شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) منصوب شد و اکنون دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است، وی در یکی از سخنرانیهایش با نقد شیوه بانکداری کشور گفت: امروزه چرا خروجی بانکها یک خروجی عجیبی و غریبی است؟ این بانکها و این نظام بانکی به شورای نگهبان رفته است و شورای نگهبان هم گفته است که این نظام بانکی هیچ اشکال شرعی ندارد. اما این نظام بانکی که در عرصه اجرا آمده است تبدیل به بدترین نظام بانکی در سطح جهان شده است.
حضور وی بهانهای شد تا از نزدیک درباره انتقادش به نظام بانکداری پرسوجو کنیم، آیتالله اراکی در ابتدای سخنانش با اشاره به جایگاه رسانه در جنگ نرم، استفاده از قلم و خبر را خط مقدم مبارزه دانسته و در ادامه با تحلیل فقه خرد و کلان، خواستار ورود فقه نظام دراین عرصه شد و کمک دولت و حاکمیت را عامل تاثیرگذار تسریع در اصلاح نظام بانکداری کشور توصیف کرد.
آنچه میخوانید بخش اول گفتگوی مشروح با آیتالله محسن اراکی است.
شیوه منع رسیدن پیام در دوران انبیاء هم بوده است/ناآگاهترین مردم دنیا مردم آمریکا هستند
*جایگاه رسانه برای انتقال پیام انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
-یکی از شیوههای مبارزه دشمنان خدا در تاریخ با مکتبهای انبیاء جلوگیری از رسیدن خبر بوده تا خبر و پیام به گوش مردم نرسد، در قرآن در چند جا به این مطلب اشاره شده است، میفرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ» به این قرآن گوش ندهید بلکه وقتی قرآن خوانده میشود سروصدا ایجاد کنید که صدای قرآن به گوش کسی نرسد، شاید پیروز شویم، یعنی پیروزی راه باطل در گرو نرسیدن خبر حق است، در جای دیگر از زبان حضرت نوح(ع) میفرماید: «وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ»؛ هر چه من اینها را به خدا دعوت میکردم، انگشتها را داخل گوشها میگذاشتند که سخن من به گوش آنها نرسد یا سروگوششان را با پارچه میپوشاندند که پیام من، به گوش آنها نرسد.
بنابراین وقتی تاریخ انبیاء را خوب نگاه کنیم، عمده شیوهای که برای مبارزه با انبیاء در نظر گرفتند و به کار گرفتند، همین شیوه منع رسیدن پیام است، در حالی که این پیام حق هر جا برسد، دلها را تسخیر میکند، مگر اقلیتی از دلهای سخت و الا عامه دلهای بشر اگر حق و پیام درست و صحیح به آنها برسد پذیرا هستند.
لذا اصل کار خبرگزاری واقعاً کار مقدس و ارزشمندی است، هم کار رفع موانع است و یک نوع مبارزه است، یعنی اگر ما از خبرگزاریها بالاخص خبرگزاری فارس که خبرگزاری بسیار فعال، بسیار موفق، مفید، مؤثر و فنی است، در خط مقدم یک نوع مبازه هستند، چون مبارزه تنها مبارزه با سلاح و شمشیر نیست، اتفاقاً این مبارزه سخت است، شما در خط مقدم مبارزه نرم قرار دارید، مبارزه نرم هم مبارزهای است که دو کار را انجام می دهد، یکی شکستن مرزها و موانع و نفوذ از خلال موانع به گوش مردم است و دیگری تصحیح و تصفیه، چون گاهی خبر تحریف شده میرسد، کاری که در نبرد با مکتب انبیاء هم میشده، دو کار بوده است هم کار منع از رسیدن خبر و کار دیگر هم این بوده که اگر خبری میرسید تحریفشده میرسید، به طوری میرسید که نتواند جان پیام انبیاء را به مردم برساند.
لذا این دو رسالت بزرگ را خبرگزاریها دارند و من تا آنجایی که خبرگزاری فارس را پیگیری میکنم انصافاً موفق است؛ یعنی در نحوه پوشش خبر، هم در اصل خبر، هم در گستره خبررسانی و هم در حضور جدی و خوب در عرصه خبررسانی. به هر حال جای تشکر دارد و از خدا امید توفیق برای شما دارم.
در این رابطه دو سه پیشنهاد عرض میکنم، اولاً اینکه زمینهای برای کار برای خبرگزاری فارس فراهم شده است، شما موادی را در اختیار دارید که با این موارد خیلی کارها میشود انجام داد؛ یعنی فقط رساندن نیست، رساندن خبر، مرحله نخست و خام استفاده از خبر است، سادهترین نحوه بهرهگیری از خبر است که خیلی مهم و اثرگذار است، اما خیلی از این بیشتر، شما میتوانید از خبر، تحلیل ارائه دهید.
مردم آمریکا برای شما یک فرصت هستند/بهترین شیوه شکستن استخوانهای فرهنگ فاسد غرب
امروز در دنیا اگر بگویم ناآگاهترین مردم دنیا مردم آمریکا هستند مبالغه نکردم؛ یعنی کسی برود در متن مردم آنجا میگوید اینها چرا اینگونه هستند؟! یعنی برخلاف آنچه انتظار میرود که مملکت آزادی است با آن همه تکنولوژیهای پیشرفته و دستگاههای ارتباطی گسترده و آن هم امپراطوری رسانهای که در اختیار دارند، توقع میرود مردم آنجا از دنیا خبر داشته باشند، در حالی که مردم این کشور بسیار از این نظر عقبمانده هستند، این نشان میدهد مردم آمریکا برای شما یک فرصت هستند؛ یعنی برای کل جبهه حق یک فرصت است، همین مردمی که ناآگاه و مستضعف فکری نگه داشته شدهاند، یک فرصت برتر هستند نه تنها مردم آمریکا، بلکه مردم اروپا هم کم و بیش البته نه به اندازه مردم آمریکا.
من یک خاطرهای دارم چند وقت پیش که ما در لندن بودیم، آن روزها اسحاق رابین نخستوزیر اسبق اسرائیل مرد و به هلاکت رسید، بچهها میرفتند خرید میکردند، مغازهدار سر کوچه هم خوشحالی میکردند که اسحاق رابین مرده است و برای ما غیرمنتظره بود و این نشاندهنده این بود که عامه مردم و بدنه مردم دلشان با ماست، یعنی با حق است، اگر بفهمند و خبر به گوش آنها برسد، ما میتوانیم با خبررسانی درست و البته با سیاستهای اثرگذار و خوب و حسابشده جامعه آمریکا را منقلب کنیم، باید این جهتگیری تهاجمی در عرصه رسانه ما اتفاق بیفتد، در عرصه رسانه، ما اصلاً تهاجمی وارد نشدیم و اگر بخواهیم تهاجمی وارد شویم زمینه اثرگذاری، بلکه شکستن استخوانهای فرهنگ فاسدشان برای ما فراهم است.
ما هنوز نتوانستیم یک مستند درستی از وضعیت بدنه مردم مستضعف آمریکا تهیه کنیم، هنوز نتوانستیم یک مستندی از وضعیت سرخپوستان آمریکا که سکنه اصلی و صاحبان اصلی سرزمین آمریکا هستند تهیه کنیم، سیاهپوستان آمریکا، سرخپوستان از ناحیه جنایتی که در حق آنها میکنند یعنی اصلاً در تاریخ بشر چنین جنایتی نظیر ندارد که اینها با سرخپوستان چه کردند! واژه «مکتشف»، یک زمینی بوده آدم داشته است، شهروند داشته است، یعنی چه مکتشف؟ کشف علمی کردید؟ یعنی اینها زمین آمریکا را به عنوان یک چیز کشفشدهای که باید آن را تسخیر کنند و بر آن سلطه پیدا کنند و مالک آن شوند، میگویند مکتشف؛ چون میخواهند ادعای مالکیت کنند، شما از اینجا بروید در یک کشوری یک شهر را تسخیر کنید، بگویید آن را کشف کردم! چه کشفی؟! شهری است، شهروند دارد که در آن دارند زندگی میکنند.
هیچ جامعهای به اندازه آمریکای فعلی با رژیم صهیونیستی تشابه ندارد
بعد کریستف کلمب را مکتشف بزرگ نامیدند و از او به
عنوان شخصیت تاریخساز یاد کردند، چه کرده است؟ اصلاً باید با اجازه مردم
آن محل وارد آنجا میشدید! بعد رفتید گفتید آنجا را کشف کردیم و بعد حمله
کردید، سوزاندید و خراب کردید
در تاریخ بشر هیچ جامعهای به اندازه آمریکای فعلی با اسرائیل فعلی تشابه ندارد، زیرا در نحوه پیدایش به هم شبیه هستند و یک سنخ، یک نوع و جنس هستند. شکلگیری دولت آمریکا با شکلگیری رژیم صهیونیستی بسیار تشابه دارد. میخواهم بگویم ما هنوز موفق نشدیم یک مستندی را در این رابطه، مستندی در رابطه با خانواده در غرب تهیه کنیم که خانواده در غرب چه وضعیتی دارد؟ چون من آنجا زندگی کردم، من آنجا 10 سال مرجع مردم بودم و از اقشار مردم میآمدند، کاملاً برای من مشکلات و پیچیدگیهای عجیب خانوادههای آنجا برای من مشخص شده است، زن در اروپا و در آمریکا، یعنی اگر من بگویم بیچارهترین و بدبختترین موجود در روی کره زمین زنی است که در اروپا زندگی میکند و با چه وضعی زندگی میکند، این مبالغه نیست!
شما میتوانید یک مستند از مستندهای خود اروپاییها بسازید، چون آنها گاهی از این کارها میکنند که در رابطه با مشکلات خانواده و بانوان کار کنند. یعنی کشتوکشتار میان مادر و فرزند، بین پدر و فرزند، بین پدر و مادر در جامعه اروپا پدیده کثیرالوقوعی است، البته این چیزها در همه جا است، البته استثناء است که مثلاً بچه مادرش را بکشد یا مادر بچهاش را بکشد، جنگ بین پدر و مادر از یک سو و یا جنگ پدر و مادر با فرزند، مخصوصاً خانوادههای تک سرپرست یعنی زن یا مرد تنها زندگی میکنند، چه اتفاقاتی رخ میدهد! البته سیستم حاکم بر اروپا و آمریکا اجازه پخش شدن این اخبار را نمیدهند، بستهترین جامعه دنیا از لحاظ نشر خبر جامعه اروپا و آمریکا است، چون خودم این را تجربه کردم.
به یک عده گفتم از مناطق فقیرنشین لندن یک گزارشی برای من تهیه کنید، یک فیلمی تهیه کنند تا اینها مشغول کار شدند، پلیس آنها را دستگیر کرد و همه چیزی هم که تهیه کردند بودند از آنها گرفت، یعنی اینطوری است، اگر کسی بخواهد برود یک مستندی در این عرصهها تهیه کند باید به طور مخفیانه و خاص برود، مانند کشور ما نیست که آزادترین کشور است، هر کسی از هر جایی میآید میرود فیلمبرداری میکند، عکاسی میکند، در مجلس شورای ما میروند عکاسی و فیلمبرداری میکنند، حتی از نهادهای حساس ما گزارش تهیه میکنند با شخصیتهای ما تماس میگیرند و درها باز است، آنجا اینطور نیست، من از این نوع کارها خاطرات بسیار زیادی دارم.
ماجرای خبری شدن یک نشست بایکوت شده/تهاجم فرهنگی جمهوری اسلامی علیه انگلیس!
اینکه میگویم جامعه بسته است یک خاطره بگویم ما یک زمانی به مناسب صدمین سالگرد ولادت امام، حدود سال 2000 یا 2001 میلادی بود، با دانشگاه لندن هماهنگ کردیم البته با کمک دانشجویان چون مدیریت آنجا اجازه چنین کاری را نمیداد، بعضی از اساتیدی که با ما ارتباط داشتند با بعضی دانشجویان را وادار کردیم، گفتم میخواهیم یک نشست علمی درباره «نوآوری در اندیشه امام» برگزار کنیم، ما آن زمان گلهمند بودیم اروپاییها یا انگلیسیها نمیگذارند این خبر منتشر شود، خیلی کم شاید بعضی روزنامهها خبرهای کوتاهی منتشر میکردند. ما این نشست را برگزار کردیم، اولاً هرگونه انعکاس رسانهای آن را ممنوع کردند، مدیریت دانشگاه گفت با این شروط میگذاریم شما این نشست را برگزار کنید، هیچ خبرنگاری وارد جلسه نشود، حتی ضبط صوت را اجازه ندادند، یعنی بایکوت خبری مطلق، بخش دیگر کاری آقای روژه گارودی- خدا رحمتش کند یک شخصیت ارزشمندی است که من پیشنهاد میکنم از این شخصیت تجلیل شود، او یک متفکر کمنظیر یا بینظیری است که شخصیت اول جهان کمونیسم از لحاظ اندیشه و فکر بود، رهبر ایدئولوگ اول جهان کمونیسم بود، یعنی بعد از مارکس، هگل و لنین، وی شخصیت چهارم بود. این شخصیت به برکت انقلاب و با اثرپذیری از امام و انقلاب ما مسلمان شد و مسلمان بسیار ناب و انقلابی- درباره حضرت امام چند نوشته خوب و ارزشمند دارد و یکی از آنها را زمانی که ما آنجا بودیم به عربی منتشر کردیم و یک موضع ارزشمندی درباره هولوکاست دارد و یک کتابی به نام «افسانههای اسرائیلی» نوشته است.
خلاصه ایشان را ما دعوت کردیم که ایشان هم یکی از سخنرانان این نشست باشند، دانشگاه که خبردار شد گفت: نه، ایشان نباید بیاید، اگر بیاید ما اصلاً اجازه نمیدهیم این نشست برگزار شود، فقط به جرم اینکه ایشان یک کتابی به نام افسانههای اسرائیلی نوشته است! تمام دانشگاه علیه او بسیج شده بودند گفتند: اگر او بیاید ما اجازه برگزاری این نشست را نخواهیم داد، حالا ما هم از او دعوت کرده بودیم و در رودربایستی قرار گرفته بودیم ولی خودش تماس گرفت گفت من دیشب زمین خوردم پایم شکسته است نمیتوانم بیایم.
از قضا اعلامیه نصب کردند که چنین نشستی برگزار میشوند، همه باخبر شدند، منافقین و کمونیستها و ضدانقلاب هم باخبر شدند و آمدند جلوی سالن این نشست هنگام برگزاری این نشست تظاهرات کردند. یکی از شاهزادگان انگلیس در همان روز دیداری از دانشگاه داشت و خبرنگاران هم آمده بودند با او مصاحبه کردند، گفتند: نظر شما چیست، شنیدیم کنفرانسی درباره امام خمینی(ره) اینجا برگزار شده است؟ اتفاقاً این وارد خبرها شد که در دانشگاه انگلیس نشستی درباره نوآوری در اندیشه امام برگزار شده است که انعکاسی داشت، در اثر این کنفرانس یکی از نمایندگان مجلس عوام آنها در یک مصاحبه گفت: عجب! مشخص شد که جمهوری اسلامی علیه ما دارد تهاجم فرهنگی راه میاندازد و داخل دانشگاه ما آمدند و درباره اندیشههای امام خمینی(ره) بحث میکنند، بنابراین برگزاری چنین نشستی برای آنها نگرانکننده شد.
این یک نمونه عینی است از آنچه اتفاق افتاد و امثال این نمونهها زیاد داریم، آنها برخوردی دارند که پیام نرسد یعنی اصل روش کار آن جبهه، جبهه ضدانبیاء و ضدحق، مانع شدن از رسیدن پیام به گوش مردم است. جامعه آنجا برخلاف آنچه تبلیغ و ترویج میشود یک جامعه بسته است، خبرها کاملاً سازماندهی شده است، رسانههای آنجا کنترلشده، جهتدار و بسیار بسیار سیاستزده و در مسیر سیاستهای کلان کشورهای اروپایی است.
در آمریکا همین طور است، اصلاً قابل قیاس نیست آزادیای که ما در کشورمان داریم با آزادی خبری که در کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارد. شما یا هر رسانه یا مؤسسه خبری دیگری بیاید یک رپورتاژ حسابی از همین مقوله تهیه کند که وضع آزادی خبر و آزادی رسانه در کشورهای اروپایی و آمریکایی چگونه است، در مقایسه با آنچه که ما در کشورمان داریم، نمیخواهیم بگوییم ما در کشورمان آزادی رسانه صددرصد است، ولی همین نسبت آزادی که ما در رابطه با رسانه در کشورمان داریم اگر بخواهد با آمریکا و اروپا مقایسه شود، کاملاً برتر است.
مبنای دلار آمریکا چیست؟
میخواستم این پیشنهاد را بکنم که در این عرصهها با توجه به اینکه ارتباط خبری شما با همه جای دنیا در رسانههای آنجا خبرهای مربوط به اینگونه سوژهها فراهم است، شما میتوانید مستند درست کنید، میتوانید تحلیل کنید که این مستندها و تحلیلها برای آگاهیسازی مردم دنیا مفید است، دنیا هم نمیداند در آنجا چه خبر است، هم تهیه و تدوین مجموعههای خبری ویژه مثلاً در یک عرصه مثل آزادی خبر، خبرهایی که آنجا درباره وضع کودک، درباره وضع اقتصادی، عمده توان اقتصادی اروپا و آمریکا نشات گرفته از سلطه است نه نشات گرفته از یک کار اقتصادی حقیقی و جدی در درون این کشورها، یعنی کار سلطه است، چون قدرت دارند.
اصلاً مبنای دلار آمریکا چیست؟ مبنای آن، سلطه و زور است. حتی در عرصه اقتصاد یک تحلیل روشن و خبررسانی حسابی ار وضعیت اقتصادی آمریکا تهیه شود، اینکه الان میگویند آمریکا بدهکارترین کشور جهان است این یعنی چه؟ این را تحلیل کنید. یعنی اینکه آمریکا با استفاده از قدرت استعماری یا استکباریاش ثروت را جذب میکند ولی در مقابلش چیزی نمیدهد نوعی سرقت در عرصه کلان در کل اقتصاد آمریکا پنهان است واِلا معنا ندارد یک کشوری چند برابر توان اقتصادی فعلیاش بدهکار باشد این را همه اقتصاددانان میگویند، یعنی بدهی این کشور از داراییاش بیشتر است، یعنی اقتصاد این کشور مبتنی بر مکیدن است و در مقابل این ثروت چیزی ندادند، یعنی تا این عدم تناسب داد و ستد وجود نداشته باشد، ثروت آنجا جمع نمیشود و این وضعیت آنجا اتفاق نمیافتد.
اختلاف ما با روش اقتصادی و روش سیاسی اقتصادی آمریکا و کشورهای سرمایهداری یک اختلاف بنیادین است، اختلاف در روش نیست، این را باید اقتصاددانان ما خوب بفهمند و متوجه شوند، متفکرین ما باید بدانند اختلاف ما با شیوه کار اقتصاد جهان سرمایهداری یک اختلاف صددرصد بنیادی و ریشهای است یعنی هیچ جا با آنها تلاقی نداریم، اصلاً دلیل اینکه ما یک مقدار در عرصه اقتصاد با دشواری مواجه هستیم، این است که ما دنبال یک سیستم نویی هستیم، ما دنبال یک جریان جدید اقتصادی هستیم که اصلاً تناسبی با آنچه در جهان حاکم است ندارد و به نظر من تحمل سختیها و دشواریهایی که ما در عرصه اقتصاد با آن روبرو هستیم، ارزش دارد، در برابر آن دستاوردی که میتوانیم به دست بیاوریم، البته بشرطها و شروطها، اگر واقعاً خوب کار کنیم و واقعاً اقتصاد اسلامی را خوب بفهمیم، اقتصاددانان ما باید به اقتصاد اسلامی به نگاه جدی بنگرند نه با نگاه دسته دوم و سوم و رفع تکلیفی.
الان نگاه اقتصاددانان به اقتصاد اسلامی نگاه رفع تکلیفی است که حالا یک چیزی درست کنیم و بگویند اسلامی. اقتصاد اسلامی این چیزی نیست که امروز در قانون عملیات بانکی ما منعکس شده است، این چیزی نیست که امروز در بعضی از قوانین اقتصادی ما منعکس شده است. اقتصاد اسلامی نیاز به یک کار مرکب از مجتهدین کارکشته آشنا به اقتصاد و اقتصاددانان فنی مخلص و آماده برای شنیدن حرف درست، نه اقتصاددانی که بیاید بگوید من هستم و دیگری نیست و دانش اقتصاد را فقط من دارم و حرف خودش را بر دیگری تحمیل کند، بلکه دانشمندانی که «یستعمون القول فیتبعون احسنه» باشند بتوانند از دانش اقتصادیشان برای برپایی یک اقتصاد نو اسلامی مبتنی بر بینش اقتصاد کلان اسلامی استفاده کنند.