صراط: اجرای تلویزیونی یکی از فعالیتهایی است که از قدیمالایام برای اقشار مختلف مردم جذاب بوده است. این حرفه یکی از کارهایی است که ممکن است به تبدیل شدن فرد به یک چهره یا اصطلاحاً سلبریتی منجر شود. شاید در اکثر موارد، یک مجری تلویزیون در حد و اندازه یک آرتیسیت سینما مشهور نباشد ولی همان که تصویر فرد از تلویزیون کشور پخش شود، باعث جذابیت زیادی میشود و احتمالاً آدمهای زیادی باشند که برای رسیدن به این جایگاه سرودست بشکنند.
ورود به جام جم
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با توجه به گستردگی و تعدد برنامهسازی به حضورمجریان مختلفی نیازمند است. برنامههای زیادی در حوزههای ورزشی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی، هنری و... تولید میشوند که باید توسط مجریانی آشنا به آن حوزه اجرا شوند؛ اما نحوه گزینش و بهکارگیری این مجریان چگونه است؟ استخدام یک مجری در سازمان صداوسیما در بیشتر موارد دارای ساز و کار مشخص و ثابتی نیست. یکی از دلایل این اشکال در این است که بسیاری از مجریان استخدام این سازمان نیستند و صرفاً ممکن است برنامهای را اجرا و سپس مدتها به روی آنتن نروند. خصوصاً درباره تلویزیون به این گونه نیست که فراخوانی اعلام شود تا تعداد زیادی از جوانان متقاضی اجرا، بتوانند شانس خود را برای این کار امتحان کنند. صرفاً روابط و تعاملات است که در این بازی نقشآفرینی میکند. برای مثال ممکن است شخصی بهدلیل برخی حواشیاش در فلان برنامه ورزشی، حتی مدتی را دراوین آب خنک خورده باشد ولی این روزها در تلویزیون برنامه زنده اجرا کند. البته آنطور که مشخص است یکی از مراجع اصلی گزینش مجریان رسمی تلویزیون شخص دکترپورحسین، رییس فعلی شبکه چهار سیماست.
مدیران گروه در شبکهها و همچنین تهیهکنندگان برنامهها عامل اصلی انتخاب شخصی برای اجرای یک برنامه هستند. پس طبیعتاً پروسه انتخاب یک مجری بیش از آن که تابع استانداردی ثابت باشد، ماحصل نظر و سلیقه شخصی مدیران است. هرچند این موضوع درباره برنامههای خاص و زنده کمی متفاوت است.
این روزها و با حضور دوباره آقای میرباقری در معاونت سیما، مرجع اصلی انتخاب مجری برای برنامههای مهمی مثل هفت با شخص معاون سیماست و حتی مدیر باسابقهای مثل آقای پورمحمدی که رییس شبکه سه سیماست هم در این بازی مهره مهمی به حساب نمیآید. حذف آقای مهدی کرمپور از اجرای برنامه هفت (که گزینه موردنظرشبکه بود) هم پیرو همین موضوع است؛ اما نقش مدیران گروههای اجتماعی شبکهها، در انتخاب و چهره شدن بسیاری از مجریان امروز تلویزیون اساسی بوده است. پورمحمدی، کریمان و شریعتپناهی سه ضلع مثلث این مدیران هستند.
جلویدوربین
اگر از پروسه غیرشفاف گزینش مجریان، که اکثراً ماحصل روابط است عبورکنیم، اجرای برنامه توسط این مجریان مطرح میشود. برخلاف تلویزیونهای حرفهای دنیا که مجریان آنها بهصورت تخصصی، با یک ژانر هویت مییابند و بعضاً حتی موضوع یک برنامه را با شخص مجری آن میتوان شناخت، مجریان تلویزیون ایران بعضاً بدون تخصص یا هویت حرفهای هستند. تحصیلات دانشگاهی غیرمرتبط، خلأ اطلاعات لازم و همچنین بیگانه بودن با اصول فنی اجرا، از کمبودهای مجریانی است که در سیمای جمهوری اسلامی مشغول هستند. گروه اجتماعی، حوزهای است که به دلیل گستردگی موضوعات، مجریان زیادی را به سمت خود جذب میکند و بهجز چندمورد خاص، بقیه مشاهیر این حرفه ترجیح میدهند که دراین ژانر مشغول باشند. همین گستردگی حوزه اجتماعی باعث شده تا مجریان، برنامههای مختلفی را برعهده بگیرند؛ گفتوگوبا مردم عادی، کارآفرینان، هنرمندان، سیاستمداران و اصولاً هر قشری دراین پکیج جا میگیرد. مگر مجری مورد نظر که با یک لیسانس مدیریت بازرگانی به جامجم راه یافته علامه دهر است؟ مهم نیست که چقدر باسواد باشید، کافی است که روی آنتن بروید و کمی شناخته شوید. پس از آن همه شما را بهعنوان مجری تلویزیون میشناسند و میتوانید برای اجرای برنامهها و همایشهای ارگانی، برای چند دقیقه برنامه چند میلیون تومان دریافت کنید.
پشت دوربین
دستمزد اجرای برنامههای تلویزیونی هم با ورود اسپانسرها به برنامهسازی از شفافیت خارج شده است. در سالهای گذشته ارقام بالایی درمورد مجریان خندوانه و ماه عسل مطرح شد که البته هیچوقت رسماً تأیید نشد. شاید همین اسپانسرهای ثروتمند باعث شدهاند که مجریان مشهور به سمت تهیهکنندگی برنامههای خود بروند. اینگونه ممکن است بخشهایی از قرارداد مالی اسپانسر وبرنامه، در دفتر کار شخصی دوطرف یا کافیشاپی دنج در غرب تهران بسته شود که ارقامش به گوش رسانهها هم نرسد. رقم اعلامی بابت دستمزد برخی از مجریان مشهور به قدری پایین به نظر میرسد که منطقاً یک جای کار میلنگد. آدمهایی که شاید در طول سال نهایتاً دو برنامه روی آنتن ببرند. مجریانی که مدعی دریافت دستمزدی ناچیز از تلویزیون هستند ولی دفاتر کاری چند طبقه در شهر دارند. برای حفظ ظاهر اتومبیل آنچنانی سوار نمیشوند ولی در پروژههای اقتصادی، سینمایی و... سرمایهگذاری میکنند. مجریانی که با این شغل به شهرتی رسیدهاند و آنتن تلویزیون را برای خود پلهای برای پیشرفت کردهاند. یکی پس از شهرتی که بعضاً از طریق برنامههای معارفی و پیراهنی با یقه بسته، رسانه زرد مجازی راه انداخته و برای خودش حکومتی ساخته، دیگری هم با آژانس هواپیماییاش خوش است. البته کاش که این چرخه معیوب گزینش مجری در تلویزیون محدود به این موارد بود. مجریان جوانی که با برخی رفتار اجتماعی خود تیشه به ریشه آبروی تلویزیون میزنند که خدا نکند این مسائل از گلایههای همسایگانشان فراتر برود.بازهم دم برخی گرم که نان تلویزیون میخورند و متلکشان را نیز در داخل کشور و از طریق تریبونهای خانه سینما به مدیران خود میاندازند؛ لااقل خیانت نمیکنند. این پروسه عقیم و دورو پرور، محصولاتی داشته که امروز به خارج ازکشور مهاجرت و از طریق رسانههای آن ور آب به جمهوری اسلامی توهین میکنند؛ بس نیست؟
منبع: صبح نو
مدیران گروه در شبکهها و همچنین تهیهکنندگان برنامهها عامل اصلی انتخاب شخصی برای اجرای یک برنامه هستند. پس طبیعتاً پروسه انتخاب یک مجری بیش از آن که تابع استانداردی ثابت باشد، ماحصل نظر و سلیقه شخصی مدیران است. هرچند این موضوع درباره برنامههای خاص و زنده کمی متفاوت است.
این روزها و با حضور دوباره آقای میرباقری در معاونت سیما، مرجع اصلی انتخاب مجری برای برنامههای مهمی مثل هفت با شخص معاون سیماست و حتی مدیر باسابقهای مثل آقای پورمحمدی که رییس شبکه سه سیماست هم در این بازی مهره مهمی به حساب نمیآید. حذف آقای مهدی کرمپور از اجرای برنامه هفت (که گزینه موردنظرشبکه بود) هم پیرو همین موضوع است؛ اما نقش مدیران گروههای اجتماعی شبکهها، در انتخاب و چهره شدن بسیاری از مجریان امروز تلویزیون اساسی بوده است. پورمحمدی، کریمان و شریعتپناهی سه ضلع مثلث این مدیران هستند.
جلویدوربین
اگر از پروسه غیرشفاف گزینش مجریان، که اکثراً ماحصل روابط است عبورکنیم، اجرای برنامه توسط این مجریان مطرح میشود. برخلاف تلویزیونهای حرفهای دنیا که مجریان آنها بهصورت تخصصی، با یک ژانر هویت مییابند و بعضاً حتی موضوع یک برنامه را با شخص مجری آن میتوان شناخت، مجریان تلویزیون ایران بعضاً بدون تخصص یا هویت حرفهای هستند. تحصیلات دانشگاهی غیرمرتبط، خلأ اطلاعات لازم و همچنین بیگانه بودن با اصول فنی اجرا، از کمبودهای مجریانی است که در سیمای جمهوری اسلامی مشغول هستند. گروه اجتماعی، حوزهای است که به دلیل گستردگی موضوعات، مجریان زیادی را به سمت خود جذب میکند و بهجز چندمورد خاص، بقیه مشاهیر این حرفه ترجیح میدهند که دراین ژانر مشغول باشند. همین گستردگی حوزه اجتماعی باعث شده تا مجریان، برنامههای مختلفی را برعهده بگیرند؛ گفتوگوبا مردم عادی، کارآفرینان، هنرمندان، سیاستمداران و اصولاً هر قشری دراین پکیج جا میگیرد. مگر مجری مورد نظر که با یک لیسانس مدیریت بازرگانی به جامجم راه یافته علامه دهر است؟ مهم نیست که چقدر باسواد باشید، کافی است که روی آنتن بروید و کمی شناخته شوید. پس از آن همه شما را بهعنوان مجری تلویزیون میشناسند و میتوانید برای اجرای برنامهها و همایشهای ارگانی، برای چند دقیقه برنامه چند میلیون تومان دریافت کنید.
پشت دوربین
دستمزد اجرای برنامههای تلویزیونی هم با ورود اسپانسرها به برنامهسازی از شفافیت خارج شده است. در سالهای گذشته ارقام بالایی درمورد مجریان خندوانه و ماه عسل مطرح شد که البته هیچوقت رسماً تأیید نشد. شاید همین اسپانسرهای ثروتمند باعث شدهاند که مجریان مشهور به سمت تهیهکنندگی برنامههای خود بروند. اینگونه ممکن است بخشهایی از قرارداد مالی اسپانسر وبرنامه، در دفتر کار شخصی دوطرف یا کافیشاپی دنج در غرب تهران بسته شود که ارقامش به گوش رسانهها هم نرسد. رقم اعلامی بابت دستمزد برخی از مجریان مشهور به قدری پایین به نظر میرسد که منطقاً یک جای کار میلنگد. آدمهایی که شاید در طول سال نهایتاً دو برنامه روی آنتن ببرند. مجریانی که مدعی دریافت دستمزدی ناچیز از تلویزیون هستند ولی دفاتر کاری چند طبقه در شهر دارند. برای حفظ ظاهر اتومبیل آنچنانی سوار نمیشوند ولی در پروژههای اقتصادی، سینمایی و... سرمایهگذاری میکنند. مجریانی که با این شغل به شهرتی رسیدهاند و آنتن تلویزیون را برای خود پلهای برای پیشرفت کردهاند. یکی پس از شهرتی که بعضاً از طریق برنامههای معارفی و پیراهنی با یقه بسته، رسانه زرد مجازی راه انداخته و برای خودش حکومتی ساخته، دیگری هم با آژانس هواپیماییاش خوش است. البته کاش که این چرخه معیوب گزینش مجری در تلویزیون محدود به این موارد بود. مجریان جوانی که با برخی رفتار اجتماعی خود تیشه به ریشه آبروی تلویزیون میزنند که خدا نکند این مسائل از گلایههای همسایگانشان فراتر برود.بازهم دم برخی گرم که نان تلویزیون میخورند و متلکشان را نیز در داخل کشور و از طریق تریبونهای خانه سینما به مدیران خود میاندازند؛ لااقل خیانت نمیکنند. این پروسه عقیم و دورو پرور، محصولاتی داشته که امروز به خارج ازکشور مهاجرت و از طریق رسانههای آن ور آب به جمهوری اسلامی توهین میکنند؛ بس نیست؟
منبع: صبح نو