دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۷

آرزوهای بزرگ سارا عبدالملکی ۲ سال بعد از اتفاق تلخ +عکس

ملی پوش سابق راگبی بانوان که دچار سانحه رانندگی شده بود، این روزها عضو تیم ملی پاراقایقرانی است.
کد خبر : ۳۸۷۹۳۳
صراط: ملی پوش سابق راگبی بانوان که دچار سانحه رانندگی شده بود، این روزها عضو تیم ملی پاراقایقرانی است.

به گزارش ورزش سه، دختر ۲۳ ساله ای که در زمان حضورش در تیم ملی راگبی دچار سانحه تصادف شد، بعد از ۲ سال در بخش ورزش معلولان پیشرفت زیادی داشته و حالا اهداف بزرگی را در سر می پروراند.


سارا عبدالملکی زمستان سال ۹۴ در یک سانحه رانندگی با مصدومیت شدیدی روبرو شد و بعد از آن روز هنوز نتوانسته روی پاهای خودش بایستند. این دختر جوان با وجود معلولیت به وجود آمده، ورزش را رها نکرده و در رشته های مختلف فعالیت می کند. مدتی بود که عضو سابق تیم ملی راگبی ایران در پرتاب با نیزه فعالیت می کرد و حالا چند ماهی است که در قایقرانی یک چالش جدید را تجربه می کند.

در شرایطی که سارا عبدالملکی این روزها خودش را برای حضور در مسابقات قهرمانی پاراقایقرانی آسیا آماده می کند، با او همکلام شدیم. در ادامه گفت و گوی "ورزش سه" را با عضو فعلی تیم پاراقایقرانی ایران می خوانید.

* سال گذشته در رشته دوومیدانی فعالیت می کردی؛ اما به یک باره به قایقرانی رفتی؟

بله، من پرتاب نیزه کار می کردم؛ اما بارها گفته بودم که علاقه دارم در قایقرانی فعالیت کنم. متاسفانه سال گذشته که به شرایط ورزش های جانبازان و معلولین آشنا نبودم، وقتی با فدراسیون مشورت کردم، به من گفتند که در پرتاب نیزه موفق می شوی. البته آن رشته را هم خیلی دوست داشتم و مدتی با آقای صادقی به عنوان مربی فعالیت کردم؛ اما قسمت این بود که به قایقرانی بیایم.

* و چگونه وارد رشته پاراقایقرانی شدی؟

به برخی از دوستان و آشنایان سپرده بودم که شرایط حضورم در رشته قایقرانی را فراهم کنند. وقتی به اینجا آمدم و با مهدوی که الان مربی ام است، صحبت کردم؛ بعد از چند جلسه تمرین به من گفت که در قایقرانی هم می توانی موفق شوی.

* الان عضو تیم ملی هستی؟

بله، من در رشته کایاک وارد تیم ملی شدم. کارتی هم برایم صادر کردند که نشان می دهد عضو تیم ملی پاراقایقرانی هستم. اواخر ماه جاری مسابقات آسیایی برگزار می شود که امیدوارم بتوانم به آن رقابت ها اعزام شوم.

* هنوز وضعیت اعزام ملی پوشان به این رقابت ها مشخص نیست؟

خیر، وضعیت اعزام من مشخص نیست. من ۲ ماه و نیم است که در این رشته فعالیت می کنم و خیلی دیرتر از سایر اعضای تیم تمریناتم را شروع کردم. از نظر فنی که هفته گذشته مسابقات قهرمانی کشور بود و من توانستم در ماده کایاک انفرادی ۲۰۰ متر مدال طلا را کسب کنم. فقط بحث دیگر بودجه ای است که باید شرایطش فراهم شود تا به مسابقات بروم. اگر نشد هم خودم را برای مسابقات بعدی آماده می کنم.

آرزوهای بزرگ سارا عبدالملکی ۲ سال بعد از اتفاق تلخ +عکس


* اگر به مسابقات اعزام شوی، می توانی به مدال طلای آسیا برسی؟

قطعا همینطور است. من به جز کسب عنوان قهرمانی در هر مسابقه ای به چیز دیگری فکر نمی کنم.

* با این وضعیت پرتاب نیزه را کاملا کنار گذاشتی؟

هنوز به صورت کامل این رشته را کنار نگذاشتم؛ اما فعلا وقتی برای اینکه تمریناتم را در آن رشته هم دنبال کنم، ندارم. اولویت اصلی ام را روی قایقرانی گذاشتم و به این رشته خیلی علاقه دارم.

* هدف نهایی ات در رشته پاراقایقرانی چیست؟

از وقتی که ورزش را دوباره استارت زدم، گفتم که هدف من رسیدن به بازی های المپیک است. آخرین حد آرزوی یک ورزشکار می تواند حضور در المپیک باشد و من هم هدفم را روی همین رقابت ها گذاشتم.

 * هفته گذشته با سفیر آلمان ملاقاتی داشتی؟

بله، ما برای تماشای دیدار راگبی ایران و آلمان رفته بودیم که آنجا سفیر آلمان را ملاقات کردیم. او وقتی مرا دید، بابت موفقیت هایی که به دست آوردم، به من تبریک گفت.

آرزوهای بزرگ سارا عبدالملکی ۲ سال بعد از اتفاق تلخ +عکس

* در راگبی، قایقرانی و دوومیدانی فعالیت کردی. از نظرت کدام سخت تر است؟

برای هر انسانی در هر شرایط سختی هایی وجود دارد تا بتواند به موفقیت برسد. با این حال اگر هدف بزرگ باشد و آن فرد با علاقه جلو برود، همه کارهای سخت هم آسان می شود. اگر راگبی را کنار بگذاریم، باید بگویم که ورزش برای معلولین سخت است. با این حال از بین قایقرانی و دوومیدانی هم من می گویم قایقرانی برای معلولین سخت تر است؛ به ویژه در این کلاس که من کار می کنم، برای افرادی است که هر ۲ پا کار نمی کند. با این حال همانطور که گفتم برای رسیدن به هدفم با علاقه کار می کنم و فشار تمرینات و سختی ها کار را سپری خواهم کرد.

* هنوز روند درمانی ات را طی می کنی؟

بیش از ۲ ماه است که قایقرانی کار می کنم و این کار بیشتر وقت مرا گرفته است. همین باعث شده تا روند درمانی ام کمی عقب بیفتد. من هنوز هم قبول نکردم که دیگر هیچ وقت نمی توانم روی پاهایم راه  بروم. هر چه خدا بخواهد، رخ می دهد. من نخواستم تمام تمرکزم را روی درمان بگذارم چون در آن صورت هیچ کار دیگری نمی توانم بکنم. هر فردی هم که باشد، با این شکل زندگی افسردگی می گیرد.

* به عنوان سوال آخر بعد از گذشت ۲ سال از آن اتفاق تلخ، هنوز هم توجه و حمایتی را که اوایل از سوی مسئولان، ورزشکاران و آشنایان می دیدی، حس می کنی؟

متاسفانه باید بگویم،‌ خیر. دیگر خبری از آن توجهات چند وقت قبل نیست. البته من چون قبل از این اتفاق هم در ورزش بودم، تمام این مسائل را می شناختم و با آنها آشنا بودم. وقتی خیلی ها در آن دوره بالای سرم می آمدند، می دانستم که بعد از یک مدت دیگر خبری از آنها نخواهد شد. به همین خاطر در یک سال اخیر هم از کاهش توجهات ناراحت نشدم.