صراط:هشت سال از 9 دی 88 میگذرد؛ روزی که با برگزاری راهپیمایی بزرگ مردمی در اعتراض به اهالی فتنه و اقداماتشان، این واقعه حداقل در عرصه میدانی به پایان رسید؛ هرچند برخی آثار سیاسی آن همچنان باقی است. از آن زمان تاکنون هرسال بهمناسبت ایام مرتبط با واقعه فتنه 88، برخی بحثهای مربوط به آن در کانون توجه قرار میگیرد؛ یکسال کشتهسازیهایی که انجام و برای آن تبلیغ شد در مرکز بحثهاست؛ سال دیگر موضوع قتل مشکوک ندا آقاسلطان، به بهانه مستندهایی که درباره نقش عوامل خارجی در این ماجرا ساخته شده، محل توجه میشود.
به گزارش فرهیخگان بعدها به بهانه تشدید تحریمها و نزاعهای سیاسی داخلی درباره ریشهها و عوامل آن، نقش مهم فتنه و فتنهگران در تشدید تحریمهای سابق و تاسیس تحریمهای جدید به مرکز تحلیل و بررسیها بدل میشود و امسال نیز موضوع ارتباط یا عدم ارتباط مستقیم شخصیتهای اصلی فتنه یعنی آقایان موسوی و کروبی با دولتهای بیگانه و سرویسهای اطلاعاتی آنها محل بحث شده است.
این موضوع بهویژه بعد از اظهارات اخیر محمدحسین صفارهرندی، فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام داغتر شده است؛ او در سخنان خود میگوید شواهدی مبنیبر ارتباط مستقیم این آقایان با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه وجود ندارد. برخی روزنامههای جناح دوم خرداد با تکیه به این اظهارات، «اعتراف صفار» را تیتر یک کردهاند. این تیتر بر این معنا دلالت میکند که پس از گذشت هشتسال یک ادعای بزرگ راجع به «سران فتنه» ابطال شده است؛ اما آیا مساله را میتوان به همین شکل تحلیل کرد یا موضوع چیز دیگری است؟
** ارتباط سرویسهای بیگانه با سران فتنه به چه نحوی بود؟
خبرنگار «فرهیختگان» دراینباره با حمیدرضا مقدمفر، کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی به گفتوگو نشسته است. او درباره اینکه آیا آقایان موسوی و کروبی با سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه ارتباط مستقیم داشتند یا خیر، میگوید اظهارات آقای صفارهرندی دراینباره درست است اما تفسیری را که برخی رسانهها و شخصیتهای طرفدار فتنه از آن کردهاند، باید کاملا از واقعیت بهدور دانست. در این باره چند مساله وجود دارد که در تحلیل و تفسیر درست موضوع باید به آن توجه شود:
اول «ارتباط» مستقیم موضوعی متفاوت با «هدایت» است؛ به این معنا که عدم ارتباط مستقیم نمیتواند موضوع هدایت شدن توسط عوامل و سرویسهای بیگانه را منتفی کند. در اینکه راس این فتنه بیرون از کشور بود و آقایان سران داخلی فتنه توسط بیگانگان هدایت شدند، تردیدی نیست. اساسا سادهاندیشی است که تصور کنیم فتنهای با این عظمت، بدون دخالت خارجی انجام شده باشد. بنده درباره ریشههای بیرونی فتنه چند سال پیش مطلبی در یک کنفرانس ارائه کردم که در آن 111 کد آشکار از نقش بیگانگان در فتنه 88 گردآوری شده بود.
دوم اتفاقا از جهاتی اگر آقایان وابسته مستقیم و به تعبیر لغویاش «مزدور» مستقیم بیگانگان بودند، شاید اولا کمتر انسان آه و افسوس میخورد و ثانیا اثرات و تبعات فتنه آنها و خسارتی که به کشور وارد کردند، تقلیل مییافت.
وقتی انسان میبیند دو فرد با سابقه قابل توجه در انقلاب اسلامی که یکی نخستوزیر این کشور و دیگری در روزگاری رئیس مجلس بود، بدون هیچ اجر و مزدی تمام اهداف و فعالیتهای خود را در راستای خواست و برنامههای دشمن قرار داده و ایران را به همان پرتگاهی میکشانند که آرزوی دیرینه دشمنان کشور است، از عمق جان افسوس میخورد. کار به جایی رسید که عبدالمالک ریگی، تروریست شناختهشده معدوم هم از آنان حمایت کرد.
همچنین مردم ایران و بهطور کلی اکثر ملتهای آزاده دنیا نسبت به دخالت عوامل بیگانه در امور داخلی خود از یک روحیه «مقاومت» بهصورت طبیعی برخوردارند. علت اینکه فتنه تا چندینماه طول کشید و شفافسازی فضا زمان برد همین بود که بخش عظیمی از فریبخوردگان تصور میکردند این آقایان خیرخواه کشورند و بهحق مظلوم واقع شدهاند؛ اگر مساله ارتباط مستقیم آنها با عوامل بیگانه مطرح بود، بسیاری از مسائل در همان ابتدای موضوع فتنه شفاف میشد.
** "رضا خادمی"با نام مستعار حبیب؛ رابط منافقین در ستاد مهدی کروبی
سوم عدم ارتباط مستقیم آقایان موسوی و کروبی با سرویسهای بیگانه، حتی بهمعنای عدم حضور و نفوذ فیزیکی آنها در ستادهای انتخاباتی و بیخگوش آقایان نیست. بخشی از آن موضوع هدایت کلان فتنه 88 توسط بیگانگان و مشخصا آمریکا و انگلیس از طریق حضور افراد مرتبط مستقیم در ستادهای انتخاباتی آقایان موسوی و کروبی انجام شد. اردشیر امیرارجمند، برادر مسئول اطلاعات سازمان منافقین و مرتبط مستقیم با سرویسهای اطلاعاتی آمریکاست؛ او در ستاد انتخاباتی موسوی و بیخگوش او بود و در نگارش چهار بیانیه اول موسوی در فتنه نیز نقش مهمی داشت.
رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس نیز از جمله عناصر مرتبط با گروهک تروریستی منافقین بود که در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی حضور داشت. او که بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شد و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دورههای مختلف آموزشی نظامی و جمعآوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته بود، اعترافات مهم و روشنی درباره حضور میدانی بیگانگان در حوادث فتنه 88 دارد. حسین رسام، تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلیس و از بازداشتشدگان فتنه 88 به نکات بسیار مهمی در اینباره اشاره کرده است.
** ملاقات دبیر اول سیاسی سفارت انگلستان با نفرات وابسته به اعتماد ملی و دفتر تبلیغاتی موسوی
او ضمن اظهارات مشروح خود میگوید: «از دیگر برنامههای سفارت انگلستان در موضوع انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، ملاقات الکس پینفیلد دبیر اول سیاسی سفارت انگلستان با برخی نفرات وابسته به حزب اعتماد ملی و دفاتر تبلیغاتی آقای میرحسین موسوی بود. همینطور ما با یکی از مشاوران ستاد انتخاباتی آقای موسوی پیرو مسائل مرتبط با انتخابات و همینطور اتفاقات مربوط به بعد از انتخابات و اغتشاشات تماسهای مستمری داشتیم و از طریق من بعد از انتخابات این تماسها ادامه پیدا کرده بود که در یکی از این ملاقاتهایی هم که ما داشتیم بههمراه آقای الکس پینفیلد، با ایشان قبل از انتخابات راجع به مساله انتخابات و گرایشها و این مسائل صحبت کردیم.»
وی (حسین رسام) همچنین میگوید: «من در طول مدت زمانی که برای سفارت انگلیس کار میکردم و از نزدیک با خلقیات و روحیات و نیات آنها شناخت پیدا کردم، عملا میتوانم بگویم به این نتیجه رسیدم که دولت انگلیس درصدد بود به مرتبطان خودش القا کند که این انتخابات نقطهعطفی است برای کسانی که با نظام زاویه دارند تا آنها به این باور برسند که با اقدام موثر در این دوره انتخابات میتوانند کشور را دچار تغییر ساختار یا حداقل تغییر رفتار بکنند و به آنها امید بدهند که در صورت بروز مشکل از حمایتهای اروپاییها و اتحادیه اروپا برخوردار خواهند بود.»
بنابراین بهعنوان جمعبندی پاسخ این سوال میتوانم بگویم هرچند شواهدی مبنیبر ارتباط مستقیم آگاهانه خود آقایان موسوی و کروبی با عوامل سرویسهای اطلاعاتی بیگانه وجود ندارد؛ اما اولا این آقایان بهطور کامل ذیل برنامه همین دولتها و سرویسهای بیگانه برای به پرتگاه کشاندن ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی حرکت کرده و همچون مزدور بیجیره و مواجب عمل کردند؛ ثانیا حضور میدانی برخی عوامل سرویسهای غربی در حلقه نزدیک این آقایان کاملا روشن و اثباتشده است و این عناصر مرتبط ستادها و مواضع آقایان را جهتدهی میکردند.
** ریشههای فتنه 88 چیست؟
خبرنگار «فرهیختگان» در ادامه این گفتوگو از حمیدرضا مقدمفر درباره عوامل و ریشههای فتنه 88 پرسید.
مقدمفر با اشاره به این نکته که جریان معاند جبهه حق دو مدل کلی را در طول تاریخ امتحان کرده است، خاطرنشان کرد: «یک مدل، همان مدل سنتی و تاریخی مقابله با جبهه حق است اما مدل جدید این پروژه همانی است که به «انقلابهای رنگین» یا مخملین معروف است.»
این کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی میگوید: «مدلهای یادشده تفاوتهایی در روش دارند اما در یک مساله دارای اشتراک راهبردی هستند و آن متمرکز کردن حملات و هجمهها علیه یک رهبری معنوی و الهی است. این موضوع در طول تاریخ در مواجهه سامری با حضرتموسی(ع) و سایر مقابلههای دیگر مانند حملاتی که به پیامبر گرامی اسلام و ائمهاطهار انجام شد، قابل مشاهده است.»
او میگوید: هدف اصلی این حملات، ایجاد یک شکاف میان امام و امت است تا از این طریق شالوده یک نظام و مدل معنوی حکومتی فرو بریزد.
مقدمفر تاکید میکند که در هر دوی این مدلها اولا نخبگان و مسئولان و خواص باید به عرصه فتنه کشانده شوند و ثانیا نتیجهگیری کار در کف میدان و توسط مردمی که فریب خورده و مفتون شدهاند، رقم بخورد.
** استفاده از گسل فعال برخی خواص در فتنه 88
او درباره این موضوع که طراحان این فتنهها از چه روشهایی برای به میدان کشاندن مردم علیه یک سیستم و نظام معنوی بهره میگیرند، گفت: «راه اصلی، فعال کردن گسلها و شکافهاست. دشمنان نظام اسلامی 10 سال پیش از فتنه 88، یعنی در سال 78 این مساله را آزمودند اما از آنجاکه این گسلها آماده بهرهبرداری نبود این کار بینتیجه و ناکام ماند اما در سال 88 مهمترین گسلی که از آن بهرهبرداری شد، گسل فعال برخی خواص و نخبگان بود.»
این کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی میافزاید: «برخی حسادتها و قدرتطلبیها، کینهها و زخمها، اشرافیگریها و نفسانیتهای بعضی از خواص، شکافی میان آنان و جمهوری اسلامی ایجاد کرد و به همین دلیل درصدد آن برآمدند که به هر قیمتی، حتی به یغما بردن آبروی نظام جمهوری اسلامی و اقامه اتهامات بیسابقه و عجیب و غریب به این نظام و ظلم عظیم به آن، کار خود را در مسیر نیل به قدرت پیش ببرند.»
مقدمفر تاکید میکند: «همانطور که در بخش اول عرض کردم، هیچ نیازی به وابستگی مستقیم آنها به سرویسهای بیگانه نبود؛ مگر طلحه و زبیر با آن سابقه عظیم مسالهشان ارتباط با بیگانه بود؟ یا مگر برخی دیگر از این سقوطکردگان در تاریخ همگی مزدور سرویسهای بیگانه بودهاند؟ گاهی نفس شیطانی کاری میکند که هزاران سرویس بیگانه نمیتوانند انجام بدهند. در ماجرای فتنه 88 نیز نفس شیطانی آنان کاری کرد که همه وجود و هم و غمشان در راستای برنامهها و خواست شیطان اکبر قرار گرفت.»
به گزارش فرهیخگان بعدها به بهانه تشدید تحریمها و نزاعهای سیاسی داخلی درباره ریشهها و عوامل آن، نقش مهم فتنه و فتنهگران در تشدید تحریمهای سابق و تاسیس تحریمهای جدید به مرکز تحلیل و بررسیها بدل میشود و امسال نیز موضوع ارتباط یا عدم ارتباط مستقیم شخصیتهای اصلی فتنه یعنی آقایان موسوی و کروبی با دولتهای بیگانه و سرویسهای اطلاعاتی آنها محل بحث شده است.
این موضوع بهویژه بعد از اظهارات اخیر محمدحسین صفارهرندی، فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام داغتر شده است؛ او در سخنان خود میگوید شواهدی مبنیبر ارتباط مستقیم این آقایان با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه وجود ندارد. برخی روزنامههای جناح دوم خرداد با تکیه به این اظهارات، «اعتراف صفار» را تیتر یک کردهاند. این تیتر بر این معنا دلالت میکند که پس از گذشت هشتسال یک ادعای بزرگ راجع به «سران فتنه» ابطال شده است؛ اما آیا مساله را میتوان به همین شکل تحلیل کرد یا موضوع چیز دیگری است؟
** ارتباط سرویسهای بیگانه با سران فتنه به چه نحوی بود؟
خبرنگار «فرهیختگان» دراینباره با حمیدرضا مقدمفر، کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی به گفتوگو نشسته است. او درباره اینکه آیا آقایان موسوی و کروبی با سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه ارتباط مستقیم داشتند یا خیر، میگوید اظهارات آقای صفارهرندی دراینباره درست است اما تفسیری را که برخی رسانهها و شخصیتهای طرفدار فتنه از آن کردهاند، باید کاملا از واقعیت بهدور دانست. در این باره چند مساله وجود دارد که در تحلیل و تفسیر درست موضوع باید به آن توجه شود:
اول «ارتباط» مستقیم موضوعی متفاوت با «هدایت» است؛ به این معنا که عدم ارتباط مستقیم نمیتواند موضوع هدایت شدن توسط عوامل و سرویسهای بیگانه را منتفی کند. در اینکه راس این فتنه بیرون از کشور بود و آقایان سران داخلی فتنه توسط بیگانگان هدایت شدند، تردیدی نیست. اساسا سادهاندیشی است که تصور کنیم فتنهای با این عظمت، بدون دخالت خارجی انجام شده باشد. بنده درباره ریشههای بیرونی فتنه چند سال پیش مطلبی در یک کنفرانس ارائه کردم که در آن 111 کد آشکار از نقش بیگانگان در فتنه 88 گردآوری شده بود.
دوم اتفاقا از جهاتی اگر آقایان وابسته مستقیم و به تعبیر لغویاش «مزدور» مستقیم بیگانگان بودند، شاید اولا کمتر انسان آه و افسوس میخورد و ثانیا اثرات و تبعات فتنه آنها و خسارتی که به کشور وارد کردند، تقلیل مییافت.
وقتی انسان میبیند دو فرد با سابقه قابل توجه در انقلاب اسلامی که یکی نخستوزیر این کشور و دیگری در روزگاری رئیس مجلس بود، بدون هیچ اجر و مزدی تمام اهداف و فعالیتهای خود را در راستای خواست و برنامههای دشمن قرار داده و ایران را به همان پرتگاهی میکشانند که آرزوی دیرینه دشمنان کشور است، از عمق جان افسوس میخورد. کار به جایی رسید که عبدالمالک ریگی، تروریست شناختهشده معدوم هم از آنان حمایت کرد.
همچنین مردم ایران و بهطور کلی اکثر ملتهای آزاده دنیا نسبت به دخالت عوامل بیگانه در امور داخلی خود از یک روحیه «مقاومت» بهصورت طبیعی برخوردارند. علت اینکه فتنه تا چندینماه طول کشید و شفافسازی فضا زمان برد همین بود که بخش عظیمی از فریبخوردگان تصور میکردند این آقایان خیرخواه کشورند و بهحق مظلوم واقع شدهاند؛ اگر مساله ارتباط مستقیم آنها با عوامل بیگانه مطرح بود، بسیاری از مسائل در همان ابتدای موضوع فتنه شفاف میشد.
** "رضا خادمی"با نام مستعار حبیب؛ رابط منافقین در ستاد مهدی کروبی
سوم عدم ارتباط مستقیم آقایان موسوی و کروبی با سرویسهای بیگانه، حتی بهمعنای عدم حضور و نفوذ فیزیکی آنها در ستادهای انتخاباتی و بیخگوش آقایان نیست. بخشی از آن موضوع هدایت کلان فتنه 88 توسط بیگانگان و مشخصا آمریکا و انگلیس از طریق حضور افراد مرتبط مستقیم در ستادهای انتخاباتی آقایان موسوی و کروبی انجام شد. اردشیر امیرارجمند، برادر مسئول اطلاعات سازمان منافقین و مرتبط مستقیم با سرویسهای اطلاعاتی آمریکاست؛ او در ستاد انتخاباتی موسوی و بیخگوش او بود و در نگارش چهار بیانیه اول موسوی در فتنه نیز نقش مهمی داشت.
رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس نیز از جمله عناصر مرتبط با گروهک تروریستی منافقین بود که در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی حضور داشت. او که بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شد و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دورههای مختلف آموزشی نظامی و جمعآوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته بود، اعترافات مهم و روشنی درباره حضور میدانی بیگانگان در حوادث فتنه 88 دارد. حسین رسام، تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلیس و از بازداشتشدگان فتنه 88 به نکات بسیار مهمی در اینباره اشاره کرده است.
** ملاقات دبیر اول سیاسی سفارت انگلستان با نفرات وابسته به اعتماد ملی و دفتر تبلیغاتی موسوی
او ضمن اظهارات مشروح خود میگوید: «از دیگر برنامههای سفارت انگلستان در موضوع انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری، ملاقات الکس پینفیلد دبیر اول سیاسی سفارت انگلستان با برخی نفرات وابسته به حزب اعتماد ملی و دفاتر تبلیغاتی آقای میرحسین موسوی بود. همینطور ما با یکی از مشاوران ستاد انتخاباتی آقای موسوی پیرو مسائل مرتبط با انتخابات و همینطور اتفاقات مربوط به بعد از انتخابات و اغتشاشات تماسهای مستمری داشتیم و از طریق من بعد از انتخابات این تماسها ادامه پیدا کرده بود که در یکی از این ملاقاتهایی هم که ما داشتیم بههمراه آقای الکس پینفیلد، با ایشان قبل از انتخابات راجع به مساله انتخابات و گرایشها و این مسائل صحبت کردیم.»
وی (حسین رسام) همچنین میگوید: «من در طول مدت زمانی که برای سفارت انگلیس کار میکردم و از نزدیک با خلقیات و روحیات و نیات آنها شناخت پیدا کردم، عملا میتوانم بگویم به این نتیجه رسیدم که دولت انگلیس درصدد بود به مرتبطان خودش القا کند که این انتخابات نقطهعطفی است برای کسانی که با نظام زاویه دارند تا آنها به این باور برسند که با اقدام موثر در این دوره انتخابات میتوانند کشور را دچار تغییر ساختار یا حداقل تغییر رفتار بکنند و به آنها امید بدهند که در صورت بروز مشکل از حمایتهای اروپاییها و اتحادیه اروپا برخوردار خواهند بود.»
بنابراین بهعنوان جمعبندی پاسخ این سوال میتوانم بگویم هرچند شواهدی مبنیبر ارتباط مستقیم آگاهانه خود آقایان موسوی و کروبی با عوامل سرویسهای اطلاعاتی بیگانه وجود ندارد؛ اما اولا این آقایان بهطور کامل ذیل برنامه همین دولتها و سرویسهای بیگانه برای به پرتگاه کشاندن ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی حرکت کرده و همچون مزدور بیجیره و مواجب عمل کردند؛ ثانیا حضور میدانی برخی عوامل سرویسهای غربی در حلقه نزدیک این آقایان کاملا روشن و اثباتشده است و این عناصر مرتبط ستادها و مواضع آقایان را جهتدهی میکردند.
** ریشههای فتنه 88 چیست؟
خبرنگار «فرهیختگان» در ادامه این گفتوگو از حمیدرضا مقدمفر درباره عوامل و ریشههای فتنه 88 پرسید.
مقدمفر با اشاره به این نکته که جریان معاند جبهه حق دو مدل کلی را در طول تاریخ امتحان کرده است، خاطرنشان کرد: «یک مدل، همان مدل سنتی و تاریخی مقابله با جبهه حق است اما مدل جدید این پروژه همانی است که به «انقلابهای رنگین» یا مخملین معروف است.»
این کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی میگوید: «مدلهای یادشده تفاوتهایی در روش دارند اما در یک مساله دارای اشتراک راهبردی هستند و آن متمرکز کردن حملات و هجمهها علیه یک رهبری معنوی و الهی است. این موضوع در طول تاریخ در مواجهه سامری با حضرتموسی(ع) و سایر مقابلههای دیگر مانند حملاتی که به پیامبر گرامی اسلام و ائمهاطهار انجام شد، قابل مشاهده است.»
او میگوید: هدف اصلی این حملات، ایجاد یک شکاف میان امام و امت است تا از این طریق شالوده یک نظام و مدل معنوی حکومتی فرو بریزد.
مقدمفر تاکید میکند که در هر دوی این مدلها اولا نخبگان و مسئولان و خواص باید به عرصه فتنه کشانده شوند و ثانیا نتیجهگیری کار در کف میدان و توسط مردمی که فریب خورده و مفتون شدهاند، رقم بخورد.
** استفاده از گسل فعال برخی خواص در فتنه 88
او درباره این موضوع که طراحان این فتنهها از چه روشهایی برای به میدان کشاندن مردم علیه یک سیستم و نظام معنوی بهره میگیرند، گفت: «راه اصلی، فعال کردن گسلها و شکافهاست. دشمنان نظام اسلامی 10 سال پیش از فتنه 88، یعنی در سال 78 این مساله را آزمودند اما از آنجاکه این گسلها آماده بهرهبرداری نبود این کار بینتیجه و ناکام ماند اما در سال 88 مهمترین گسلی که از آن بهرهبرداری شد، گسل فعال برخی خواص و نخبگان بود.»
این کارشناس مسائل سیاسی و فرهنگی میافزاید: «برخی حسادتها و قدرتطلبیها، کینهها و زخمها، اشرافیگریها و نفسانیتهای بعضی از خواص، شکافی میان آنان و جمهوری اسلامی ایجاد کرد و به همین دلیل درصدد آن برآمدند که به هر قیمتی، حتی به یغما بردن آبروی نظام جمهوری اسلامی و اقامه اتهامات بیسابقه و عجیب و غریب به این نظام و ظلم عظیم به آن، کار خود را در مسیر نیل به قدرت پیش ببرند.»
مقدمفر تاکید میکند: «همانطور که در بخش اول عرض کردم، هیچ نیازی به وابستگی مستقیم آنها به سرویسهای بیگانه نبود؛ مگر طلحه و زبیر با آن سابقه عظیم مسالهشان ارتباط با بیگانه بود؟ یا مگر برخی دیگر از این سقوطکردگان در تاریخ همگی مزدور سرویسهای بیگانه بودهاند؟ گاهی نفس شیطانی کاری میکند که هزاران سرویس بیگانه نمیتوانند انجام بدهند. در ماجرای فتنه 88 نیز نفس شیطانی آنان کاری کرد که همه وجود و هم و غمشان در راستای برنامهها و خواست شیطان اکبر قرار گرفت.»