صراط: مربی بود و قهرمان؛ ٢٢سال داشت که برای یک عمل زیبایی تن به جراحی داد؛ یک جراحی مرگبار. پریسا خدری، ژیمناستیککار قهرمان کشورمان ٩ روز پیش در بیمارستان امیرالمومنین اراک به خواب ابدی رفت. درست شب یلدا بود که چشمهایش را بست و نفسش به شماره افتاد و دیگر هرگز بیدار نشد.
«شهروند» در ادامه نوشت: این دختر جوان که در لیست جراحی زیبایی قرار داشت، ٢٦ مهرماه به اتاق عمل رفت. نخستین بیماری بود که در صف جراحی آن روز قرار داشت؛ رفت با یک لبخند. هیچکس باور نمیکرد او بازنگردد اما پشت در اتاق خانوادهاش انتظار میکشیدند؛ انتظاری بیپایان. ساعتها طولانی شده بود. مشخص نبود داخل اتاق عمل چه میگذرد اما یک اتفاق همه محاسبات پزشکان را به هم ریخته بود. پریسا دچار ایست قلبی شد، احیا شد و دوباره جراحی ادامه پیدا کرد. پریسا را به ریکاوری بردند تا به هوش بیاید اما دیگر به هوش نیامد.
بعد از جراحی ٦١ روز زندگی کرد اما نباتی. هوشیاریاش در حدود ٧ تا٨ بود. چشمانش را باز میکرد و تپش قلبش کم و زیاد میشد. انگار صداها را متوجه میشد اما در این مدت وضعیتش تغییر نکرد تا اینکه از ٩روز پیش برای خانواده خدری یلدایی متفاوت بود؛ یلدای طولانی با غم از دستدادن پریسا. دختر جوان در آخرین روز پاییز در بیمارستان اراک جان باخت. از آن روز تلخ و شوم تنها اشک و خاطرات دردناک برای مادر، پدر و سه خواهر پریسا به جا مانده است.
٦١ روز تلخ
پدر پریسا جزئیات مرگ دخترش را اینگونه تشریح کرد: دختر ٢٢سالهام قهرمان ژیمناستیک بود؛ هم قهرمان هم مربی. پریسا مشکل پولیپ بینی هم داشت. چند سال پیش موقع ورزشکردن بینیاش دچار مشکل شده بود، نمیتوانست به خوبی نفس بکشد و به همین خاطر تن به جراحی داد. ٢٦مهرماه از اراک به تهران آمدیم؛ قرار شد در مرکز جراحی شفا تحت عمل زیبایی قرار گیرد. نخستین نفری بود که به اتاق عمل رفت. ما پشت در اتاق ایستاده بودیم و منتظر اما انتظار طولانی شد. وقتی پریسا را به اتاق ریکاوری بردند، متوجه شدیم به هوش نمیآید و در زمان انجام عمل زیبایی دچار ایست قلبی شده است. دوباره احیا شده بود اما دیگر به هوش نیامد. سه ساعتی گذشت تا اینکه مسئولان بیمارستان گفتند باید پریسا را با آمبولانس به بیمارستان ابنسینا که بیمارستان طرف قرارداد کلینیک است، ببریم.
محمود خدری، پدر این دختر جوان، در ادامه گفت: در ICU بستری شد. از همان زمان دیگر علایم حیاتیاش ضعیف بود. چشمهایش باز و بسته میشد ضربان قلبش کم و زیاد میشد اما هیچ حس دیگری نداشت. ٦١ روز به همین منوال گذشت تا اینکه مسئولان بیمارستان گفتند دیگر نمیتوانند هزینههای پریسا را بدهند، اگر میخواهید خودتان این هزینهها را بپردازید؛ اما توانایی مالی نداشتم به همین خاطر مجبور شدم او را به اراک بیاورم، به بیمارستان امیرالمومنین. تازه در بیمارستان اراک بستری شده بود که شب چله به ما خبر دادند پریسا جان باخت.
منتظر جواب پزشکی قانونی هستیم
«پریسا پیش از این جراحی مرگبار در امتحان داوری ژیمناستیک هم شرکت کرده بود جواب آزمونش وقتی روی تخت بیمارستان بستری بود، آمد. او داور هم بود که از دنیا رفت. پریسا ٢٢ساله که مربی ژیمناستیک، باله هیپاپ، ریتمیک و ایروبیک ژیمناستیک بود از پیشدبستانی رشته ژیمناستیک را شروع کرد. او از همان سالهای نخست مدالهای استانی و کشوری را از آن خود کرد.» ندا خدری، خواهر پریسا با آهی از ته دل اینها را به میگوید.
این نخستینبار نیست که ندا این چنین دلش میسوزد؛ حالا ٩روز است که مطمئن شده خواهر تهتغاریاش بر نمیگردد. دیگر صدای خندههای او را نمیشنود. حرف که میزند، صدایش میلرزد. او میگوید: «از روزی که پریسا رفته ما پا به خانهمان نگذاشتیم. مادرم نمیتواند لحظه به لحظه خاطرات پریسا را فراموش کند. در جای جای خانهمان یاد پریسا موج میزند. او دختر سرزندهای بود و ورزش زندگی او بود. با ورزش و ژیمناستیک بزرگ شده بود. پریسا از سال ٨٠ رشته ژیمناستیک را شروع کرد؛ زمانی که مدارس از دانشآموزان تست گرفتند. پریسا از نظر انعطاف بدنی عالی بود به همین خاطر در استان انتخاب و جزو تیم شد. ٦ ماه از شروع ورزشاش میگذشت که در رده سنی خود نفر اول شد و در جمع چهار وسیله (موازنه، خرک، پارارل، و حرکات زمینی) قهرمان قهرمانان استان مرکزی بود و در حرکات زمینی و موازنه هم به صورت جداگانه نفر اول بود.»
ندا در رابطه با اینکه خواهرش چطور پزشک معالجش را پیدا کرده است، میگوید: «تو اینستاگرام تبلیغات زیادی در رابطه با جراحیهای بینی میشود. پزشکان زیادی کارهای خود را تبلیغ میکنند و هر کدام سبک و سیاق خود را دارند. یکی تبحرش در جراحی بینی گوشتی است، دیگری بینی استخوانی و یکی متخصص حلق و بینی است که برای بیمار مشکلات تنفسی به وجود نیاید. هر کدام فیلمهای زمان جراحی خود و بیماران قبل از عمل و بعد از عمل را نشان میدهند. پریسا هم در اینستاگرام پزشک معالجش را پیدا کرد، وقت گرفت و ویزیت شد و بعد از مراجعه و انجام آزمایشات قرار عمل گذاشته شد.»
حالا ٧٠ روز از جراحی پریسا میگذرد، پرونده او در پزشکی قانونی در حال بررسی است. ندا در این رابطه میگوید: «وقتی پریسا در ICU بستری شد، شکایت کردیم. کمیسیون پزشکی مدارک پریسا را گرفت، بالای سر پریسا هم آمدند، وضع پریسا را بررسی کردند و برای تشکیل پرونده رأی دادند. پرونده به پزشکی قانونی رفت اما از آن روز هنوز هیچ خبری نشده است. گفتند تماس میگیرند. اول دیماه هم که از بیمارستان خبر دادند پریسا دیگر نفس نمیکشد، مسئولان بیمارستان او را به ما تحویل ندادند و گفتند که باید کالبدشکافی بشود. باید مشخص شود علت مرگ او چه بوده؛ ایست قلبی یا عفونت.»
روایت متخصص بیهوشی پریسا
هر دارویی عوارض خاص خودش را دارد، تداخل دارویی هم باعث تشدید و یا ایجاد مشکلات جدیدی میشود. از سوی دیگر رفتار و واکنش بدن هر انسانی به این تداخلات دارویی متفاوت است. متغیرها زیاد است و نمیتوان بهطور قطع اظهارنظر کرد، اما به احتمال زیاد تداخل داروی بیهوشی با «اپی نفرین» فشار خون را کاهش داده و ضربان قلب را پایین آورده است. با وجود این همه اقدامات برای پریسا انجام شد؛ داروهای لازم و اقدامات احیا، ماساژ قلبی تا او برگردد، پریسا برگشت اما با تأخیر. در واقع بدن این دختر دیر به این اقدامات واکنش نشان داد و همین مسأله باعث مشکلات مغزی و درنهایت مرگ او شد.
این خلاصه همه آن چیزی است که «بهزاد ثابتی» متخصص بیهوشی درباره علت مرگ پریسا خدری میگوید. این پزشک که مسئولیت بیهوشی پریسا را بر عهده داشته، درباره داروهای استفادهشده برای بیهوشی پریسا میگوید: «در جراحیها از داروهای مختلفی برای بیهوشی استفاده میشود. استفاده از داروهای دیگری برای شلکردن عضلات و موارد دیگر با توجه به نوع جراحی هم برای بیمار تجویز میشود؛ اما درخصوص جراحی بینی معمولا دو داروی مشخص مورد استفاده قرار میگیرد. علاوهبر این برخی از جراحان هم برای کاهش خونریزی یا مسائل دیگر به تناسب از داروهایی استفاده میکنند.»
آن روز هم مثل همیشه پریسا بیهوش شد و جراح هم مقداری داروی «اپی نفرین» تزریق کرد. همان روز برای بیهوشی ٥ نفر دیگر هم از همان داروی بیهوشی استفاده شد اما تنها پریسا دچار مشکل شد. به گفته این متخصص بیهوشی هنوز هم علت این حادثه بهدرستی مشخص نیست اما به احتمال زیاد تداخل داروی بیهوشی و اپی نفرین باعث شد تا ضربان قلب پریسا پایین بیاید: «تکنیسین بیهوشی در حین جراحی در اتاق حضور داشته و با مانیتورینگ شرایط بیمار را کنترل میکند. او به محض مشاهده کاهش ضربان قلب با من تماس گرفت و من بالای سر پریسا حاضر شدم. دقیق یادم نیست اما فکر میکنم ضربان او ٣٨ بود. همزمان فشار خون او هم بشدت افت کرده بود. این مورد نادری بود، به طور معمول اگر بیماری حین جراحی دچار افت فشار شود، ضربان قلب برای جبران افت فشار بیشتر میشود، اما پریسا هم فشارش پایین آمده بود و هم نبض ضعیفی داشت. ما بلافاصله داروهای لازم را برای بازگشت ضربان قلب و افزایش فشار تزریق کردیم. در این شرایط جراحی قطع میشود و تلاش برای بازگشت بیمار است. پس از تزریق داروها، ماساژ قلبی شروع شد و بعد از حدود ٣٠ ثانیه همه چیز به شرایط عادی بازگشت. وضع پریسا نرمال و با ثبات شد و جراح کارش را ادامه داد.»
بهزاد ثابتی اضافه میکند: «در آن شرایط نمیتوان تشخیص داد که به دلیل افت فشار و نرسیدن خون به مغز فرد دچار عارضه مغزی شده باشد. افت فشار یا کاهش ضربان قلب در بسیاری از جراحیها اتفاق میافتد و اقدامات لازم برای آنها انجام میشود. اصلا اتفاق عجیب و نامعمولی نیست. من خودم شاید بیش از ٥٠٠ مورد بیهوشی برای جراحی زیبایی داشتهام و در مواردی بیمار دچار افت فشار خون شده است که با تزریق دارو شرایط برای ادامه جراحی مهیا شد و مشکلی هم برای آنها به وجود نیامد. اما پریسا مورد خاصی بود، ضربان قلب و فشار هر دو با هم افت کردند، از سوی دیگر بدنش هم دیر جواب داد، شاید این تأخیر در واکنش به داروها به علت ورزشکاربودن او باشد. فیزیولوژی ورزشکاران با آدمهای عادی متفاوت است، حجم ریه و اندازه قلب متفاوت است، ضربان قلب ورزشکاران هم با انسانهای معمولی تفاوت دارد، البته همه اینها حدس و گمان است. همانطور که متغیرها در علم طب و جراحی به قدری زیاد است که نمیتوان به طور قطعی در اینگونه حوادث اظهارنظر کرد.»