جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۰
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزله شناسی در وبلاگ شخصی خود نوشت:

آیا باید از زلزله ها بترسیم؟

این روزها زلزله‌های پی در پی در ایران باعث ترس و شایعات مختلفی شده است. آیا باید از زلزله‌های پی در پی ترسید؟
کد خبر : ۳۹۹۶۵۶

رونوشت: مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزله شناسی در وبلاگ شخصی خود نوشت:  ۱- در سالهای اخیر ما ، متختصصان حوزه زلزله ، هر گاه که خواسته ایم امکان انتشار مطالب خود را هم در مجلات و نشست های علمی و هم در رسانه ها منتشر کرده ایم. گاه که وقوع زلزله ها توجه عمومی را به اخبار خرابی های زلزله و احتمال وقوع زلزله بعدی بیشتر برانگیخته، متخصصان نیز با ترافیکی سنگین از پرسش های عمومی و بعضا افراد مضطرب مواجه شده اند. توجه کنیم که در طی یک ماه گذشته یعنی از شب رویداد زلزله 29 آذر 96 که حدود 20 میلیون نفر از ساکنان استانهای تهران، البرز و اطراف آن این زلزله را حس کرده اند، مساله استرس بعد از حادثه (پی . تی . اس. دی.) به مشکل بخشی از شهر وندان تبدیل شده است. بعضی همچنان اختلال خواب دارند، بعضی از مادران تا صبح بالای سر فرزندانشان بیدار می مانند. بعضی مطالعات نشان میدهد که حدود 5 تا 40درصد از افرادی که زلزله را حس کرده اند ممکن است به درجه ای از اختلال استرس بعد از سانحه دچار شده باشند (گزارش ها نشان می دهد که به طور متوسط حدود 25% دچار چنین اختلالی می شوند). در زلزله اخیر 29-9- ملارد 96 اگر تعداد جمعیتی که زلزله را حس کرده است 20 میلیون نفر در نظر بگیریم جمعیتی بالغ بر یک تا هشت میلیون نفر دچار درجاتی از اختلال استرس بعد از حادثه شده اند (به طور متوسط حدود 5 میلیون نفر از شهروندان استانهای تهران و البرز و مناطق پیرامون آنها). حال در نظر بگیریدکه با چنین جمعیتی زیادی و درصد افرادی که دچار اختلالات حاد نظیر اضطراب می شوند، به میزان تا حدود 10% از افرادی که زلزله را حس کرده اند می رسد بنابراین رخداد 29 آذر برای حدود یک تا دو میلیون نفر موجب اضطراب شده است.

۲- اگر گروهی از مردم دچار اختلال استرس یا اضطراب بعد از سانحه شده اند حتما نیاز به چاره اندیشی و مراجعه به پزشک است. اختلال بعد از سانحه را با نصیحت یا حرف زدن نمی توان درمان کرد. در این مورد هم هر شهروند عاقل و دانایی می داند که در شهر وقتی دچار استرس و اختلال می شود، یا مضطرب می شود در واقع دچار جراحتی روانی شده است. این جراحت روانی را باید مانند جراحت ها و زخم های فیزیکی درمان کرد. با مراجعه وسواس گونه به کانالهای خبری یا زیر فشار گذاشتن دانشمندان برای اینکه هرچه می دانند و احتمالا پنهان کرده اند بگویند، مشکلی درمان نمی شود. این فشار موجب می شود تا به تدریج دانشمندان نیز تحت فشار روانی قرار گیرند و آن وقت نتایج کارهای خوب را از ترس هجوم مردم مضطرب بیان نکنند.

۳- یکی از خبرگزاری ها (رکنا) از سخنرانی من در سمینار هفته قبل در تالار علامه امینی دانشگاه تهران در کنفرانس مدیریت شهری خبری منتشر کرده است، و واکنش بعضی از مخطبان کانال تلگرام و اینساتگرام من را برانگیخته که پیام فرستاده اند که آیا معنی این حرفها این است که قرار است در روز یا ساعتهای دیگر در تهران (یا گسل شمال تهران) زلزله بیاید؟ این موضوع موجب تعجب من شد. من در نشستی در مورد مخاطرات زمین -انواع مخاطرات تهران را -توضیح داده ام. نه مصاحبه ای بوده و نه گفتگویی. اتفاقا خبرنگاری که متن حرف من را منتقل کرده دقیق هم منتقل کرده ولی من در یک نشست و محفل علمی در دانشگاه تهران در حال سخنرانی بوده ام (البته تیتری که زده از نوع تیترهای داغ و جنجالی است که از آن میگذرم ولی متنی که پیاده کرده دقیق منتقل کرده است). آیا اسم این کار تشویش اذهان است؟ اتفاقا به طور دقیق و روی نمودار هم نشان داده ام که میزان تغییر احتمال (صرفا با روش آماری) از یک دهم درصد به دو دهم درصد افزایش یافته است. کسی با عدد آشنا باید می داند که اتفاقا دو دهم درصد زیاد نیست، ولی از یک دهم درصد بیشتر است. منطقه که درش گسلش زمینلرزه ای رخ داده پهنه فرونشست هم در طی 34 گذشته بوده هست. اینکه بخشی از جامعه فرهیحته ما هم در فهم عدد و آمار مشکل دارد، راه حل این است که اساسا در مورد آمار صحبتی نکنیم؟ یا اساسا منکر هر نوع اطلاعاتی شویم و مدام بگوییم هیچ نمی دانیم و تا دستگاه جدید نصب نشود نمی توان هیچ حرفی زد؟ اگر دستگاه جدید نصب شد و داده ها برای بازه های زمانی کوتاهتر هم در دسترس بود، آنوقت چه باید کرد؟ این نوع بر خورد هیچ ربطی به گذارشهای هراس افکنانه رسانه ها یا گزارش های پی در پی و تکراری رسانه ها در مورد زلزله های کوچک ندارد. مخاطب من جمعی کاملا فرهیخته و دانشگاهی بوده اند. اگر در جمعی فرهیخته ودر دانشگاه- در تالار علامه امینی دانشگاه تهران- هم نتوان حرفی از عدد و آمار زد پس در کجا باید از نتایج بررسی ها سخن گفت؟ من اتفاقا طرفدار این هستم که بدون اضطراب و با امید می توان و باید در منطقه ای لرزه خیز زندگی کرد کما اینکه خودم و خانواده ام داریم زندگی عادی خودمان را در همین تهران انجام می دهیم. همزمان امید به مفید بودن روشهای کاهش ریسک و عملی بودن آن باید در مردم تقویت شود. ما نه خانه ضد زلزله داریم و نه احتمال زلزله را از این شهر می توانیم حذف کنیم. خانه خود من هم معمولی است و طبیعتا ضد زلزله نیست. هرکس هم از احتمال ده روزه یا چند ساعته در مورد زلزله حرفی زده ، بی ربط سخن گفته است. به مضطربان توصیه میکنم بیخودی پای دستگاه کامپیوتر و متصل به تلگرام نباشند و فکری به حال اضطراب خود کنند. آنها هم که هنوز از حادثه 29-9-96 زلزله مرد آباد مساله استرس بعد از سانحه (پی. تی اس. دی.) خود را حل نکرده اند، لطفا هر نوع علایم غیر عادی در خود می بینند به پزشک مراجعه کنند و مشکل را حل کنند، این مشکل اگر بماند بعدا مشکلات جدی تری برایشان ایجاد میکند. با طرح سوال پی در پی نمی توان این نوع مشکلات را حل کرد.

۴- اختلاف نظر بین متخصصان علوم طبیعی است و به ویژه در مورد موضوعات و حوادث طبیعی مانند زلزله که ماهیتی تصادفی دارند و داده و پارامترهای مختلف برای تشخیص و پیش بینی آنها مورد نیاز است . این اختلاف نظر ها نشان از عدم قطعیت در داده ها دارد و البته بحث بین دانشمندان همیشه باید وجود داشته باشد تا موضوع حلاجی شود.

۵- برای دادن اطلاعات دقیق باید سنجش های علمی دقیق انجام داد. این کار هزینه دارد و باید برای آن نیروهای تخصصی با کیفیت بالا را به کار گرفت و برای استخدام و به کار گیری این نیرو ها باید هزینه کرد. در این مورد هر اطلاع بیشتر و دانسته دقیق تری موجب می شود که مشخصات بیشتری از زلزله ها و گسلها و احتمالا میزان خطر آنها معلوم شود. بنابراین نمی توان از طرفی انتظار اطلاعات دقیق تر از دانشمندان داشت، و آنها را مدام تحت فشار و پرسش قرار داد که چرا ماهیت رویداد را نمی توانید دقیق تعیین کنید؟ چرا احتمال رخداد بعدی را نمی توانید تشخیص دهید؟ چرا جمع بندی های دقیق نمی توانید انجام دهید؟ و از طرف دیگر بودجه و امکاناتی در اختیارشان قرار ندهیم! و دست آخر هر گاه همان دانشمندان اطلاعات جدیدی تولید کردند و در اختیار قرار دادند، از طرف بعضی از مخاطبان تحت فشار قرار بگیرند که این دانسته های جدید را چرا منتشر میکنید، به خاطر اینکه موجب استرس و اضطراب می شود!. بالاخره دانشمندان چه کنند؟!