صراط: اصلاً دل و دماغ هیچ کاری ندارد. به زمین و زمان بدهکار است. دست و دلش به هیچ کاری نمیرود.
به گزارش تسنیم، اصلاً دل و دماغ هیچ کاری ندارد. به زمین و زمان بدهکار است. دست و دلش به هیچ کاری نمیرود. هرچه پس انداز داشته و هرچه را که میتوانسته تبدیل به پول کند اعم از طلا، ماشین و... همه را فروخته تا بدهیهایش را بدهد، اما هنوز هم کلی به این و آن بدهکار است.
به قول خودش تا خرخره زیر بار قرض و بدهی است. بدهیهایی که شب هم موقع خواب دست از سر او بر نمیدارد و خواب و آرامش را از او گرفته است.
قرض و بدهیهایی که محصول یک ندانم کاری است و تنها در یک شب هزینه شده است؛ شب عروسی.
مهران جوانی است که خیلی دوست داشت عروسیاش متفاوت باشد، برای همین وقتی قرار شد با دختر مورد علاقهاش که اتفاقاً از خانواده ثروتمندی بود ازدواج کند به عروس خانم و خانواده او قول داد آنچنان زندگی برای دخترشان درست کند که آب توی دلش تکان نخورد.
او برای اثبات این قولش از اولین قدمها برای زندگی مشترک یعنی گرفتن عروسی آغاز کرد و وقتی در اولین قدم برای برگزاری مراسم عروسی، تالار یکی از هتلهای پنج ستاره شهر را رزرو کرد خیلیها درباره عواقب این ولخرجیها به او هشدار دادند.
او اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود و با خودش میگفت:« ای بابا یک شب که هزار شب نمیشود. یک شب عروسی است دیگر. باید سنگ تمام بگذاریم. نباید نامزدم جلوی بقیه دخترهای فامیل خجالتزده شود.»
بعد هم در حالی که بادی به غبغب میانداخت میگفت:« خدای نکرده جوانم، کار میکنم و از پس خرجهای عروسی بر میآیم.»
این شد که هرچه پس انداز داشت در کنار وامی که گرفته بود با قرض گرفتن از این یکی و آن یکی و رزرو کردن ملزومات عروسی با چک و ضمانت بالاخره یک عروسی پر زرق و برق برگزار کرد. عروسی که واقعاً هم چشم خیلیها را درآورد و همه از دیدن این همه زرق و برق و تجملات در عروسی بهت زده شدند.
مهران در دلش خوشحال بود که یک عروسی با این آب و تاب برگزار کرده و جلوی خانواده عروس خانم کم نیاورده است، اما این خوشحالی او تنها چند ماه دوام داشت و با گذشت دو سه ماه از مراسم عروسی، وقتی آخرین پس اندازش را هم مصرف کرد قرضها و بدهیهایش شروع شد و از آن روز به بعد کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفت و...
مهران تنها یک نمونه از قربانیان اینگونه ازدواجهاست. جوانی که میخواست برای نامزدش یک زندگی رؤیایی بسازد حالا در وضعیتی گیر کرده که در همین ماههای اول زندگی از این میترسد که همسرش درخواست طلاق بدهد. آخر مشکلات یکی دو تا که نیست. جواب هر کسی را که میدهد یک نفر دیگر سراغ طلبش را از او میگیرد. او حالا به همه آدم و عالم بدهکار است. از گل فروشی که ماشین عروسش را تزئین کرده تا فیلمبردار مجلس و طلا فروشی که میلیونها تومان برای همسرش از آنجا طلا نقد و اقساط خریداری کرده است.
مهران این روزها اصلاً حال خوبی ندارد او با این کارش میخواست تا خودش را به همسرش اثبات کند و دلش میخواست تا او را برای خودش نگه دارد و زندگیاش را هر طور هست حفظ کند اما حالا با این ندانم کاریهایی که کرده است از این میترسد که همسرش را از دست بدهد. همسری که واقعاً دوستش دارد و برای به دست آوردن او این همه دچار زحمت و ملالت شده است.
شاید اگر مهران برای به دست آوردن دل نامزدش و جلب توجه و علاقهمندی او و خانوادهاش یک برنامهریزی مناسب اقتصادی برای زندگیاش داشت و از این رفتارهای احساسی و زودگذر چشمپوشی میکرد اکنون وضعیت بهتری داشت و به چهکنم چهکنم نمیافتاد.
اما حالا او با کولهباری از غم و دنیایی از بدهی و قرض در اولین ماههای زندگی دچار سردرگمی عجیبی شده است که شب و روزش را نمیفهمد.
این حکایت شاید نمونهای از سرنوشت شمار زیادی از آقا دامادها و عروس خانمها باشد که در اول زندگی مشترک برای اینکه به قول خودشان آبرویشان جلوی مردم حفظ شود و خاطره عروسی آنها تا مدتها ماندگار باشد برای برگزاری مراسم عروسی دهها میلیون تومان و بلکه بیشتر هزینه میکنند تا یک شب به یادماندنی را برای خود و دیگران رقم بزنند، شبی که شاید به یاد ماندنی باشد، اما تنها برای مدت کوتاهی و بعد از گذشت چند ماه وقتی به آن شب فکر میکنند به غم و اندوه و ناراحتیهایشان افزوده میشود.
هزینههای بالا و عدم مدیریت هزینهکرد
اگر چه قبول داریم که هزینهها به طور چشمگیری افزایش یافته و قیمتها به شکل سرسام آوری بالا رفته است، اما واقعاً شاید هیچ ضرورتی نداشته باشد که یک زوج جوان برای شروع زندگی مشترک خود تن به این هزینههای گزاف بدهند.
مثلاً برای برگزاری مراسم عروسی اصلاً ضرورتی ندارد فرد تالار هتل پنج ستاره را انتخاب یا در مراسم عروسی خود از خوانندههای مشهور و گروههای موسیقی پرآوازه دعوت کند.
گاهی اوقات مشاهده میشود افراد برای هرچه با شکوهتر نشان دادن مراسم عروسی خود از چهرههای سینمایی دعوت یا ماشین گران قیمتی را به عنوان ماشین عروس انتخاب میکنند که هیچ ضرورتی ندارد و با مدیریت بهتر هزینهها میتوانند مراسمی آبرومندانه و در عین حال کم هزینه برگزار کنند تا در ادامه زندگی مشترک به مشکل برنخورند.
اینکه افراد با این تصور که یک شب هزار شب نمیشود چشمشان را میبندند و فقط به صدای دلشان گوش میکنند و از روی احساسات تصمیم میگیرند واقعاً نتایج خوبی را برای آنها به دنبال ندارد و ولخرجی و بریز و بپاش به هیچ وجه تضمینی برای خوشبختی و تداوم زندگی مشترک نیست.
چه بسا زندگیهایی که با بریز و بپاش و تجملات و زرق و برق آنچنانی شروع شده، اما مدت کمی دوام آورده است و هنوز چندماه یا حداکثر چند سال از آغاز زندگی مشترک بیشتر نگذشته است که عروس و داماد جوانی که با هزار امید و آرزو به خانه بخت رفتهاند مدت اندکی بعد از شروع زندگی مشترک راهی محضر برای جاری شدن صیغه طلاق میشوند.
پول، زرق و برق، بریز و بپاش، تجملات، طلا، شام اعیانی، تالار شیک، ماشین عروس آخرین مدل، بهترین لباس عروس و داماد، هدایای گرانبها و... هیچ کدام نمیتواند تضمینی برای خوشبختی عروس و داماد جوان باشد، بلکه این نوع برگزاری عروسی حتی میتواند بعدها باعث بروز اختلاف در میان زوجین شود و کار آنها را به طلاق بکشاند.
این را هم نباید فراموش کنیم که به طور حتم برگزاری یک مراسم پر هزینه برای یک شب عروسی سطح توقع زوجین را در زندگی از یکدیگر بالا میبرد و عروس و داماد توقع دارند در زندگی مشترک نیز روزهای لاکچری داشته باشند که طبیعتاً با درآمدهای زندگی و هزینههای آن و دخل و خرج سازگار نیست.
این ولخرجی و بریز و بپاش میتواند از سوی خانواده داماد یا عروس باشد. فرقی هم نمیکند. مهم این است که هر خانوادهای که به برگزاری این نوع از مراسم علاقهمند است و برای برگزاری این مراسم هزینههای بالا را به خودشان و طرف مقابل تحمیل میکنند در ادامه با مشکلات بیشتری روبهرو خواهند شد.
هزینهتراشی تشریفات برای عروس و دامادها
در این میان اما برخی از گروههای تشریفات که با شعار تسهیل در برگزاری مراسم ازدواج فعالیت میکنند برای عروس و دامادها هزینههایی اضافی میتراشند.
برخی از شرکتهای تشریفات با شعارهای گوناگون و تبلیغات مختلف مدعی هستند که یک شب خوش و خاطرهانگیز را برای زوجهای جوان فراهم میکنند و درحالی که مدعی هستند به دلیل شناخت و تجربهای که دارند میتوانند قیمت تمام شده یک مراسم عروسی را به حداقل برسانند اما گاه خرجهایی روی دست عروس و داماد میگذارند که بیا و ببین.
این شرکتها مدعی هستند که میشود مراسمی با شکوه و خاطرهانگیز را با هزینهای معقول برگزار کرد، اما وقتی با عروس و داماد صحبت میکنند با تبلیغات و چرب زبانی و با تأکید بر همان شعار قدیمی که یک شب هزار شب نمیشود و گفتن جملاتی مانند اینکه شما آبرو دارید و باید یک مراسم آبرومند برگزار کنید یا اینکه مردم چه میگویند و... عروس و داماد را متقاعد میکنند تا برای برگزاری مراسم ازدواجشان متحمل هزینههای مضاعفی شوند. هزینههایی شامل منوی گرانقیمت شام، میوه، شیرینی، بستنی وکیک گرانقیمت و درجه یک، گل آرایی پرهزینه، آرایشگاه با قیمت نجومی، کادو برای همه مهمانان، ماشین عروس با اجاره بالا، آتش بازی، اجرای برنامههای مفرح با دعوت از گروههای طنز، دعوت از گروههای موسیقی مشهور، فیلمبرداری و آتلیه با قیمتی بسیار بالا و لاکچری، دعوت از برخی چهرههای سینمایی و...اینها تنها بخشی از پیشنهادهای گروههای تشریفات و مدیران برخی از تالاهار و باغ تالارها به عروس و دامادها برای برگزاری مراسم ازدواجشان است.
البته در لابهلای تبلیغات برخی از این گروههای تشریفات به موارد عجیب و غریب دیگری مانند بالن سواری هم بر میخوریم که نمیدانم واقعاً اجرا میکنند یا فقط برای تبلیغات کارشان است. تهیه ماشین عروس گرانقیمت مانند لیموزین، لکسوس، بنز و... و نیز تدارک کالسکه با چهار اسب سفید و کاروانی که عروس را همراهی میکند از دیگر مواردی است که در تبلیغات این شرکتها دیده میشود. تبلیغاتی که شاید به برگزاری مراسم ازدواج ستارههای هالیوود بیشتر شبیه باشد.
غذا برای هر نفر 250 هزار تومان
با شماره یکی از این گروههای تشریفاتی تماس میگیرم و اینطور وانمود میکنم که قصد برگزاری مراسم عروسی در ماه آینده را دارم و میخواهم بدانم که هزینهها در چه وضعیتی است؟
مرد جوانی که پشت خط است میگوید من کلیات را میگویم ولی برای اطلاع دقیقتر از جزئیات خدمات و بازدید از محل برگزاری مراسم و امکانات و تجهیزات باید حضوری تشریف بیاورید.
بعد شروع میکند به تعریف کردن از خدماتی که میتوانند ارائه دهند. اول از تالار و منوی شام عروسی که مهمترین بخش عروسی است شروع میکند و میگوید: هفت مدل منوی غذا داریم که ارزانترین آن با 14 نوع غذا، نفری 70 هزار تومان و گرانترین هم با 50 نوع غذا و خوراکی نفری 250 هزار تومان است. البته هزینه میوه و شیرینی، کیک عروسی، گلآرایی، سفره عقد، موسیقی، عکاسی و فیلمبرداری نیز جداگانه حساب میشود.
او با بیان اینکه ما مبلغی برای ورودی دریافت نمیکنیم میافزاید:فقط 21 درصد سرویس و مالیات میگیریم! تالار بسیار شیکی داریم و افرادی که اینجا مراسم برگزار کردهاند راضی راضی بوده اند.
با یک حساب سرانگشتی متوجه میشوم هزینه یک شب عروسی با 300 مهمان در این تالار با سایر هزینههای مربوطه حدود 150 تا 200 میلیون تومان میشود. بهانهای میآورم و خداحافظی میکنم.
با برخی از تالارها، باغ تالارها و حتی هتلها هم تماس میگیرم. تقریباً اوضاع به همین منوال و هزینههای ازدواج حسابی سرسام آور است. از منوهای گرانقیمت شام گرفته تا سایر هزینههای گزاف. آسمان این تالارها همگی یک رنگ دارد!
از آنچه در تماس با این تالارها میشنوم سرم سوت میکشد. آخر مگر میشود یک نفر برای یک شب حاضر باشد اینقدر هزینه کند، اما وقتی با حجم رزرو برخی از این تالارها و باغ تالارها روبهرو میشوم متوجه میشوم برخی از افراد برای یک شب عروسی حاضرند دهها و بلکه صدها میلیون تومان هزینه کنند.
در این میان اگر فردی از تمکن مالی بالایی برخوردار باشد این مقدار هزینه برای یک شب عروسی به طور حتم اسراف است و ریشه آن را باید در چشم و همچشمی و تجمل گرایی جستوجو کرد، اما اگر فردی از تمکن مالی بالایی برخوردار نباشد این هزینه سرسامآور میتواند به قیمت یک عمر زیربار قرض رفتن برای او تمام شود.
حال سؤال اینجاست که این نوع هزینهکرد چه از سوی افرادی که از تمکن مالی برخوردار هستند و چه افرادی که برخوردار نیستند چه توجیهی میتواند داشته باشد و چه سنخیتی با سبک زندگی ایرانی- اسلامی و الگوهایی که برای ما تعریف شده است دارد؟ آیا وقت آن نرسیده است به تغییر الگوها و سبک زندگیمان فکر کنیم؟