این روزها، ساکنان بهشت دوران سخت و پرالتهابی را سپری می کنند، شیب تند بحران ها و انتقادات نجفی و شورای شهر را در وضعیت تصمیمات سختی قرار داده تا شاید بتوانند خود را نجات دهند.
محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در روزهای برفی تهران انتقادات تند و تیزی را به مجموعه مدیریت شهری ایراد کرد که بازتاب گسترده ای داشت. رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم از بی عملی شهردار تهران در برف تهران ابراز تاسف کرده بود و در بخشی از انتقاداتش گفته بود: « گله جدی داریم که چرا شهرداری آمادگی اولیه را برای ساماندهی معابر و برفروبی نداشت. به طور جدی موضوع را از طریق استانداری و شهرداری پیگیری میکنیم تا ببینیم چرا علیرغم پیشبینیهای هواشناسی، شهر بعد از بارش برف فلج شد.»
تنها چیزی را که دیگر نمی توانند پنهان کنند، عیان شدن حرف های درگوشی در هفته های اخیر در رسانه ها است. عملکرد محمدعلی نجفی و شورای پنجم شهر تهران راضی کننده نیست. نه تنها راضی کننده بلکه در اغلب موارد باعث دلسردی و حتی تعجب شهروندانی شده که به امید ایجاد تحولات بنیادی در اداره شهر به سمت لیست اصلاح طلبان گرایش پیدا کردند. اعضای لیستی که شهر تهران را ویرانه و سوخته لقب دادند ولی به خوبی مشخص شد که این عملکرد آنهاست که می تواند با یک برف ساده شهر را به ویرانه تبدیل سازد!
در حال حاضر بیشتر از آنکه رسانه های رقیب به عملکرد نجفی نقد داشته باشند، این اصلاح طلبان هستند که وی را می نوازند. دو ماه پیش بود که آذر منصوری، فعال اصلاح طلب در توئیتی نسبت به نقد نجفی توسط رسانه های اصلاح طلب هشدار داده بود: «اختلاف نظر بین اعضای شورا و شهردار طبیعی است...رسانه های اصلاح طلب مراقب باشند در زمین رقیب بازی نکنند. زدن نجفی معنی دیگرش تیر خلاص به اتحاد و انسجام شورای شهر است. یکبار تجربه تلخ شورای اول را مرور کنیم..»
اما کمتر کسی پیش بینی می کرد که اقدامات تیم جدید مدیریت شهری به این شکل باشد که رسانه های اصلاح طلب چاره ای جز نقد آن نداشته باشند و برای جلوگیری از فاجعه بدتر پیش از آن که دیر شود به فکر چاره ای حتی به قیمت کنار زدن نجفی بگردند. روزنامه قانون در 22 آذرماه بود که پیشنهاد استیضاح نجفی را مطرح کرد:« در بخشی از این گزارش آمده است: «به نظر میرسد چالش اعضای شورای شهر تهران و شهردار کمی پیچیدهتر از این است که به نظر میرسد. اتفاقی که اگر از هم اکنون برایش تدبیری اندیشیده نشود، میتواند باعث بروز یأس و نا امیدی در بدنه رای این جماعت شورا شود. اعضای شورای شهر، نمایندگان تفکر مردم در بهشت هستند و باید قطب نمای خود را با مردم تنظیم کنند. سخن این است که یک پایان تلخ بهتر از تلخی بیپایان برای روابط شورا و شهرداری میتواند باشد.» در آن تاریخ نه زلزله 29 آذر روی داده بود و نه برف بهمن ماه تهران را فلج کرده بود. عملکرد ضعیف نجفی حتی تلاش وی برای مانور دادن بر گزارش 500 صفحه ای اش علیه مدیریت سابق را نیز بر باد داد، چرا که در این ایام بیشتر صحبت ها بر سر رفتن یا نرفتن خود اوست.
اشکی که دیر جاری شد!
اگر به کمی عقبتر بازگردیم می توان به ریشه های مشکلات امروز بهشت نشینان پی برد. بهشت نشینانی که به زبان ساده قلق های "شهر" داری را بلد نیستند و توانایی دست و پنجه نرم کردن با چالش های شهر 12 میلیونی را ندارند. ریشه ها را باید در لیستی جست که با لابی و فشار بسته شد. به غیر از چند نام اسم و رسم دار مانند محسن هاشمی، دیگر اعضای لیست بی تجربه و بی اثر در زمینه مدیریت شهری چون پایتخت بودند. لیستی که حتی شائبه پولی بسته شدن آن وجود دارد و فاطمه دانشور عضو اصلاح طلب شورای چهارم از نقش کرباسچی و حتی حق الورود 2 میلیاردی به لیست سخن گفته بود.
محمدرضا عارف به عنوان رئیس شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، متهم ردیف اول بستن چنین لیستی معرفی شده بود. اما اوایل خردادماه بود که خبری از یک نشست مبنی بر بغض عارف درباره فشارها بر شورای عالی سیاستگذاری خارج شد. رییس فراکسیون امید در مجلس، که در برابر تناقضات موجود در لیست، اظهارات برخی اعضای شورای عالی مبنی بر دستکاری حلقه خاص در امتیازات کاندیداها وجابجایی آنها و همچنین چگونگی انتخاب فهرست 42 نفره (لیست اولیه) پاسخ قانع کننده ای در برابر رسانه ها نداشت، در همایش سلامت شهر امید که به میزبانی ناهید خداکرمی، عضو لیست امید برگزار شده بود، اظهار کرده بود که خودش نیز بعنوان رییس شورای عالی سیاستگزاری اصلاح طلبان فقط 24 ساعت زودتر از سایرین از لیست 42 نفره مطلع شد. عارف که تحت فشار زیادی ناشی از انداختن مسئولیت مهندسی لیست توسط حلقه خاص به گردن او قرار داشت، در حین توضیح موضوع دچار گریه شد و در سخنرانی وی چند دقیقه بدلیل گریستن وی اختلال ایجاد گردید.
عارف با انتقاداتی که این روزها به عملکرد مدیریت شهری دارد به گونه ای به کسانی که با فشار و لابی بر شورای عالی سیاستگذاری تاثیر گذاشتند، گوشزد می کند که این شورا دست پخت خود شماهاست و باید مسئولیتش را نیز قبول کنید!
در لیست 21 نفره شورای شهر، اعضای وابسته به حزب کارگزارن سازندگی و اتحاد ملت بیشتر از سایرین حضور دارند. آنچه که باعث شد تا شورای پنجم شهر تهران در قالب لیست به ضعیف ترین شورای تاریخ پایتخت تبدیل شود، نگاه ها و رویکردهای تحمیلی از بیرون بر این شوراست. شورایی که خود را مدیون دیگران می داند و برای ادای دین می بایست در اختیار آنها نیز قرار داشته باشد. عباس عبدی روزنامهنگار اصلاحطلب در یادداشتی که هفتهنامه صدا در همان ماه خردادماه جاپ کرده بود، با انتقاد از لیست امید برای شورای شهر تاکید کرده بد که این لیست نیز مانند "تحمیل" محسن هاشمی در دوره قبل توسط پدرخواندهها میتواند به شکست اصلاحات در بلند مدت بینجامد.
نجفی شهرداری است که با کوچ از پاستور به بهشت رسید. خاستگاه کارگزارنی وی، احتمال اعمال نفوذ سران حزب کارگزاران را برای انتخاب نجفی به عنوان شهردار بسیار افزایش می دهد. چربیدن قدرت کارگزارانی های شورا بر اعضای اتحاد ملت هرچند با توافق ضمنی دو طرف همراه بود اما این تحلیل وجود دارد که اعضای حزب اتحاد با روشن شدن ناکارآمدی نجفی، اینک فرصت را غنیمت شمرده تا شهردار مورد تایید خود را بر کرسی نجفی بنشانند. انتقاداتی که در چندماه اخیر بر عملکرد نجفی از درون شورا جاری شده بیشتر از سوی اعضای این حزب جاری شده است.
اختلافات شورا و شهرداری تهران یادآور خاطرات شورای اول است که در آن جا نیز کارگزارانی ها و مشارکتی ها بیشترین درگیری را در شورای یک دست اصلاح طلب داشتند. اولین و پردردسرترین انتخاب شهردار در سال 78 رقم خورد. اختلافات میان اعضای یکدست شورا به حدی رسید که تعجب همگان را برانگیخت. انتظار بر آن بود که شورای یکدست در انتخاب شهردار با مشکلی روبه رو نشود اما پس از کش و قوس های فراوان و قهر و آشتی های عبدالله نوری، نام مرتضی الویری پس از چندماه به عنوان نخستین شهردار منتخب شورا خارج شد. ولی اختلافات در نحوه انتخاب شهردار تا سال انحلال شورای نخست ادامه داشت به نحوی که در عرض سه سال تهران شاهد 3 شهردار بود. در دوره اول شورا با ترور سعید حجاریان و خروج تعدادی از اعضا مانند عبد الله نوری و جمیله کدیور پس از مدتی؛ اختلاف ها بر مسائل مختلف بالا گرفت به طوری که در نهایت منجر به تعطیلی شورای شهر تهران شد. رسانه های اصلاح طلب با انحلال شورای اول آن را بزرگترین خودکشی سیاسی تعبیر کردند:" این بزرگترین خودکشی سیاسی در ایران است. دولت اصلاحات به دست خود اصلیترین نشانه برقراری دموکراسی را به مسلخ دعواهای جناحی میبرد. آیا دولت مدعی مردمسالاری باید نهادی را که نهاد دموکراسی است فدای فرد کند؟"
این خاطرات به شکل دیگری در خیابان بهشت تهران در حال تکرار شدن هستند. محمدعلی نجفی امیدها را ناامید کرده و در آنسوی ماجرا کسانی چون محسن هاشمی که از قضا در این هفته ها انتقادات صریحی علیه عملکرد شهرداری دارد، ایستاده اند تا با لغزیدن نجفی، سکان هدایت پایتخت را در دست گیرند. چنین تحولات شروع کشمکش هایی خواهد بود که شورا و شهرداری تهران را به باتلاق اصلاح طلبان تبدیل خواهد ساخت و از سوی دیگر به مانند 6 ماه اخیر از پیشرفت تهران خبری نخواهد بود.