صراط: رضا مقصودی، اگر تنها نگارش فیلمنامه «لیلی با من است» را هم در کارنامه داشت، در استادی او در کمدی نویسی شکی نبود، بگذریم از این که او صرفا کمدی نویس نیست و وقتی پای یک فیلمنامه درام هم در میان بود(مهر مادری) او به خوبی از آزمون آن بیرون آمد و فیلمنامهای درخشان رقم زد.
به گزارش تسنیم زمانی که در سال 75 فیلم «لیلی با من است» اکران شد، حتی در مخیله کسی نمی گنجید که می توان در سینمای دفاع مقدس هم کمدی نوشت و کمدی ساخت، و مقصودی از پس این کار برآمد و فیلمنامهای درخشان نوشت که با کارگردانی درخشان کمال تبریزی ماندگار شد. او در همه این سالها نشان داده که نویسندهای اخلاقگراست و در کمدی نویسی هیچ گاه وارد پرده دری نمی شود. در سینمایی که بخش عمده کمدیهای آن مرزهای سخافت و وقاحت را جا به جا می کنند، قلم مقصودی یک غنیمت بزرگ است.
«خجالت نکش» یک کمدی شریف درباره موضوعی ملتهب، روابط زناشویی» است، به این مفهوم که برای خنده گرفتن از تماشاگر، حیا را زیر پا نمی گذارد و تابوشکنی نمی کند. در سینمای کمدی با مفهوم روابط زن و مرد، نجیب ماندن و در عین حال تماشاگر را خنداندن، همچون راه رفتن روی لبه تیغ است. فیلم «خجالت نکش» وقیح نیست، تماشاگر را هم تا به آخر می خنداند(دست کم در سالنی که نگارنده فیلم را دید) و این یعنی می توان کمدی «ایرانی» ساخت، ولی شوخیهای جنسی و جوکهای رکیک تعریف نکرد، و این دستاورد کمی نیست.
در دورانی به سر می بریم که تحت سیطرهی یک مدرنیسم تهاجمی و ویرانگر، روابط زن و مرد در جوامع در حال توسعه به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و بسسیاری از تعاریف سنتی و قدیمی که در نهایت خود، رابطه را به سمت ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری می بردند، دگرگون شدهاند. در چنین اوضاع و احوالی، رضا مقصودی در قالب طنز، یکی از مهم ترین تقابلهای جامعه امروز بشری را مطرح می کند: فرزندآوری یا پیگیری برنامهها و لذات شخصی
و فیلمساز در کل فیلم پای ارزشهای سنتی می ایستد که نماد آن «فرزند» است. در زمانهای که در همین سینمای ایران با انبوهی از فیلمها مواجه هستیم که «فمینسیم»، «انزوای روشنفکرانه»، «زوجهای بی فرزند»، «عشق و حال مجردی» و امثال اینها را تبلیغ می کنند، وقتی «خجالت نکش» بدون لکنت زبان و شرمندگی خانواده پرجمعیت و ازدیاد نسل و در یک کلام «ما می توانیم» را تبلیغ می کند، لاجرم بر سر ذوق می آییم.
احمد مهرانفر بار دیگر هنر خود را به عنوان یک بازیگر کمدی به رخ می کشد و شبنم مقدمی پا به پای او پیش می آید، گرچه کمی تاکید بر لهجه من درآوردی او در بعضی قسمتها زیادی و نچسب است، اما در مجموع مقدمی انتخاب کاملا درستی برای یک زن میانسال عاصی از دست شوهر است که ناخواسته باردار می شود. تماشاگر «مادرانگی» مقدمی را می پذیرد و التهاب او را برای در آغوش کشیدن نوزادش درک می کند و با این که طبق قواعد ژانر کمدی، تماشاگران می دانند که در نهایت قرار نیست اتفاق ناگواری بیافتد، ولی در صحنه در آب افتادن سبد نوزاد نفسها در سینه حبس می شود. این یعنی مقصودی موفق عمل کرده و تماشاگر را به دنبال خود می کشد، به نحوی که گویی همه منتظرند ماجراها تمام شود و مادر میانسال نوزادش را بار دیگر در آغوش بکشد و همه از این «هپی اند» محتوم و منتظَر، راضی و خوشنود از سینما خارج می شوند. حرف اصلی فیلمساز، صحنهای است که صنم با چشم گریان رو به آسمان می کند و از ناسپاسی خود نسبت به «نعمت» خدا(فرزند) استغفار می کند، و این را هر تماشاگر(با هر سطح اعتقادی) با تمام وجود درک می کند و تیر کارگردان به هدف می نشیند.
شوخیهای فیلم عمدتا درست، به جا و البته «تمیز» هستند و همان گونه که گفته شد، مقصودی برای خنده گرفتن از تماشاگر، با وجود این که سوژه دست او را باز می گذاشت، وارد پردهدری نشده و از همین رو فیلم علیرغم موضوع خود، یک فیلم اصطلاحا «سفید» برای تماشای خانوادگی است.
در یک نکته تردید نیست و آن این که جامعه ما به واسطه پمپاژ هدفمند و بی وقفه فضای یاس و ناامیدی به اذهان عمومی از سوی شبکههای اجتماعی و رسانهها، کم کم به جامعهای عبوس و ناخرسند تبدیل می شود و در چنین فضایی به شدت به تماشای فیلمهای مفرح و امیدآفرین نیازمندیم. در این چهت، یک راه ساختن کمدیهای سبک، جلف و وقیح است که بعضا کپی طابق النعل فیلمفارسیهای آبگوشتی پیش از انقلاب هستند، به علاوه جوکهای تلگرامی و مزهپرانیهای فی البداهه کادر ثابتی از بازیگران که از این کمدی به کمدی دیگر می روند و تکثیر می شوند. راه دیگر، ساختن کمدیهای نجیبی از سنخ «خجالت نکش» است که با خلاقیت و ظرافت، همان حرفهای «خوب» مکرّر را با لحنی همهپسند می گویند و تماشاگران را شاد و راضی از سالن به بیرون می فرستند، بی آن که حرمت حریم اخلاق و حیاء را بشکنند.
مقصودی گام اول را در فیلمسازی، در ژانر مورد علاقه خود، امیدبخش برداشت و منتظر و امیدوار می مانیم که اوج «لیلی با من است» را این بار روی صندلی کارگردانی تکرار کند.