سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۹

شیوه جدید گداها برای گدایی!

قصد داریم شما را با متکدیانی آشنا کنیم که نقاط ترافیک را بسیار خوب شناسایی می‌کنند، ور در فرصتی مناسب با ترفندهای خاص خود به سمت شما می آیند.
کد خبر : ۴۰۳۶۷۱

صراط: قصد داریم شما را با متکدیانی آشنا کنیم که نقاط ترافیک را بسیار خوب شناسایی می‌کنند، ور در فرصتی مناسب با ترفندهای خاص خود به سمت شما می آیند.

به گزارش تبیان، در خیابان‌ها، نقاط ترافیک را بسیار خوب شناسایی می کنند، وقتی در ترافیک ایستاده‌ای به سمتت می ‌آیند و تا یک پولی نگیرند ول کن نیستند؛ اینها افراد خارق‌ العاده‌ای نیستند؛ اینها فقط گدایان شهر هستند.

از ورژن های قدیمی گدایی که تا به امروز هم هنوز از مد نیافتاده و ادامه دارد، گدایی بر سر چهارراه ها می باشد. رفته رفته ورژن های جدیدش هم رونمایی شد و اکنون شکل های مختلفی از گدایی ها را در سطح شهر شاهد هستیم.

فرقی نمی ‌کند چه سن و سالی باشند، بعضی هایشان با سر و وضع ژولیده ظاهر می شوند تا هر چه بیشتر در جهت سوزاندن دل رهگذران و رانندگان موفق باشند.

برخی با فال و بیسکویت و آدامس پشت چراغ قرمز، لا به لای ماشین‌ها خودنمایی می کنند، برخی هم با تکه پارچه ای که معلوم نیست از زمان شستنش چه مدت زمانی می گذرد، در جهت تمیز کردن شیشه ماشین ها تلاش می کنند.

یادمان باشد نیاز نیست فقیر حتما فقرش را ابراز کند که ما به وی کمک کنیم؛ قرآن در این مورد می فرماید: بی خبران خیال می کنند آنها غنی و ثروتمندند چرا که از مردم چیزی را با اصرار درخواست نمی کنند. کمک به فقیر آبرومند، وظیفه ایست که خداوند بر دوش هر مسلمان ثروتمندی قرار داده و مسلمان با دغدغه به دنبال از میان بردن فقر است.

یکی مقابل در بیمارستان و درمانگاه، نسخه به دست، با خواهش و تمنا که پول خرید دارو ندارد. دیگری فرزند به ظاهر بیمارش را به دوش کشیده و دستان خود را برای تهیه پول دارویش به سمت مردم دراز می کند.

جدیدترین متد هم که دختران و پسران جوانی هستند که بعضاً با شکل و شمایلی خاص، برای کاسب شدن از احساسات مردم استفاده می کنند.

وجه اشتراک رفتاری همه شان در قالب ها و اشکال مختلف را می توان یک چیز دانست و آن اصرار و سماجتی است که به واقع آدم را کلافه می کند؛ رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) در این مورد می‌فرماید: «خدا دشمن مى‌ ‏دارد دشنام‌گوى بى‌ ‏آبرو و گداى مبرم را».[1] گدای مبرم، یعنى گداى اصرار کننده و سمج. شاید کارش از این رو موجب خشم پروردگار است که انفاق و صدقه‌ای خوشایند پروردگار است که با میل و رغبت و امید به پاداش الهی پرداخت شود، اما چنین اصرار بی‌ جایی تنها طرف مقابل را در منگنه قرار دادن است.

در حقیقت سماجت و اصرار آن ها یا در قالب گرفتن پولی از مردم به عنوان کمک و یا در قالب فروختن اجناس خود، که هر جور شده می خواهند جنس خود را بفروشند و ادعا دارند که داریم کاسبی می کنیم در حالی که این سماجت و زور در فروش اجناس خود، کاسبی نبوده و شکلی از همان گدایی مدرن است، که در هر صورت مذموم می باشد.

به واقع این حرکتی که عده ای را وادار کرده که به گدایی کردن روی آورند و آن را شغلی برای خود بدانند چه جایگاهی دارد؟ مگر نه این است که اسلام گدایی کردن و درخواست کمک از مردم را مذموم دانسته است؟ آیا این مسیر، راه درستی برای زندگی کردن است؟

در روایت داریم امام صادق(علیه ‌السلام) از پیامبر(صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌آله) نقل فرمود که: «خداوند تبارک و تعالى، صفت گدایى از دیگران را دشمن می‌دارد و دوست دارد که از خودش درخواست شود و هیچ عبادتى به درگاه خداوند (عزّوجلّ) دوست داشتنی‌تر از این نیست که دست طلب بردارند و با دعا و نیایش، حاجات خود را از او بخواهند، مبادا کسى از گدایى درگاه خدا شرم کند، گر چه به خاطر یک بند کفش باشد.»

در بیانی دیگر نیز امام این گونه می فرمایند: «إِیَّاکمْ وَ سُۆَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِی الدُّنْیَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ [3] ؛ برحذر باشید از درخواست از مردم. زیرا باعث خوارى دنیا و فقر زودرس و مایه‏‌ى طولانى شدن حساب قیامت می شود.»

ممکن است عده ای سؤالی برایشان پیش بیاید مبنی بر اینکه؛ چرا در قسمتی از روایات اجتناب درباره کمک به گدایان مطرح است و از طرفی نیز در آیات و روایات قابل توجهی درباره کمک به سائل و محروم وجود دارد؟

در جایی می فرماید: «وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏» [4] ؛ و آنها را از راندن با خشنونت او برحذر می دارد و یا: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»

رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) می‌فرماید: «خدا دشمن مى‌ ‏دارد دشنام‌گوى بى‌ ‏آبرو و گداى مبرم را.» گدای مبرم، یعنى گداى اصرار کننده و سمج. شاید کارش از این رو موجب خشم پروردگار است که انفاق و صدقه‌ای خوشایند پروردگار است، که با میل و رغبت و امید به پاداش الهی پرداخت شود، اما چنین اصرار بی‌جایی تنها طرف مقابل را در منگنه قرار دادن است.

یا آیه ای که اطعام نکردن مسکین را از گناهانی بزرگ و عامل ورود به جهنم معرفی می کند: «مَا سَلَكَكمُ‏ْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِین‏»

این ها چگونه قابل جمع هستند؟ بالاخره ما چگونه عمل کنیم؟

نکته ی قابل توجه در باب این موضوع آن است که ما باید در کمک کردن به گدایان، فقیر واقعی را از فقیر ادعایی تشخیص دهیم؛ «فقیر واقعی» کسی است که توانایی انجام کار را دارد و کار هم می‌کند ولی توانایی پرداخت مخارج زندگی را ندارد.

«فقیر ادعایی» فردی است که تظاهر به فقر می‌ کند، اما فقیر نیست. چنین فردی به قول قدیمی‌ها اگر طناب مجانی هم گیر بیاورد، خودش را دار می‌زند.

از طریق افراد مطمئن به چگونگی زندگی این افراد آشنا شویم و یا اگر امکان دارد خودمان درباره زندگیشان بررسی کنیم.

یقینا جوان سرحال و توانا که دست به گدایی دراز می کند، قابل کمک کردن نیست و با کمک کردن به چنین افرادی آن ها را طلبکار بار خواهیم آورد. این جاست که باید به فقیر ادعایی کمک نکرد و البته با احترام و ادب از کمک به آن ها اجتناب کرد. چنین فردی گدایی را شغل خود انتخاب کرده است.

آن جا هم که در مبانی اسلام تأکید به کمک به فقیر شده است، فقیر واقعی است، اینکه فقیران واقعی را شناسایی کنیم و در حد توان از کمک کردن به آن ها دریغ نکنیم.

یادمان باشد نیاز نیست فقیر حتما فقرش را ابراز کند که ما به وی کمک کنیم؛ "یَحسَبُهُم الجاهِلُ اغنیاء مِن التَّعَفُّف لایَسالونَ النّاسَ اِلحافاً”؛ یعنی بی خبران خیال می کنند آنها غنی و ثروتمندند چرا که از مردم چیزی را با اصرار درخواست نمی کنند!

کمک به فقیر آبرومند، وظیفه ایست که خداوند بر دوش هر مسلمان ثروتمندی قرار داده و مسلمان با دغدغه به دنبال از میان بردن فقر است.

کلام آخر

امید‌واریم که با زیاد شدن معرفت عمومی اشخاص، کسی دست نیاز به سمت دیگران دراز نکند و فرهنگ کار و تلاش و قناعت، در امت اسلامی؛ به حد اعلای خود برسد، و همچنین مسئولین نظام اسلامی، در زمینه‌ی محقق شدن این امر، اهتمام بیشتری به کار بگیرند.

پی نوشت:

1- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2 ص 325

2- اصول‌كافی، ج‏4، ص 20-21

3- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص361

4- 19/ذاریات

5- 10/ ضحی

6- 42-44 / مدثر

7- 273/ بقره