صراط: با شکسته شدن حکم قصاص پسر جوان که روز سیزده به در در خانه پدربزرگش پسر دایی اش را کشته بود وی بار دیگر از خود دفاع می کند.
به گزارش رکنا، شامگاه سیزدهم فروردین 95 پیکر نیمه جان یک پسر 24ساله به نام پدرام به بیمارستانی در لواسان منتقل شد. آثار بریدگی و جراحت روی بدن این پسر نمایان بود. وی تحت عمل جراحی قرار گرفت اما به خاطر شدت خونریزی جان سپرد.
با مرگ مرموز این پسر پدرش اعلام شکایت کرد و مدعی شد پسرش در جدال خانوادگی کشته شده است. این مرد گفت: سیزدهم فروردین ماه بود و من و خواهر و برادرهایم در خانه پدری مان در لواسان دور هم جمع شده بودیم. پسرم و پسر خواهرم به نام اشکان با هم به خرید رفتند تا بساط جوجه کباب را فراهم کنند. وقتی آنها از خرید برگشتند پدر پیرم مبلغ 35 هزار تومان بابت خرید به اشکان داد. پسرم سر همین موضوع ناراحت شد و به پدربزرگش گلایه کرد.
وی ادامه داد: آنجا بود که پسرم و اشکان با هم درگیر شدند. اشکان به زور پسرم را از خانه بیرون انداخت. اما پدرام با شکستن شیشه بالای در دوباره وارد خانه شد و قسمت هایی از بدنش دچار بریدگی شد. آنجا بود که اشکان با یک تکه شیشه به شکم پسرم زد و موجب مرگ او شد.
با شکایت این مرد اشکان 25ساله بازداشت شد اما خودش را بی گناه خواند. وی در بازجویی ها گفت: وقتی پدربزرگم به من پول داد پدرام ناراحت شد . او گفت پدرش مدتی است بی کار است و وضع مالی خوبی ندارد. او از پدربزرگم خواست تا بیشتر به وضعیت مالی آنها رسیدگی کند اما وقتی پدربزرگم گفت به خاطر مشکلاتی که مادرم دارم و دچار معلولیت است در هزینه های زندگی به ما کمک می کند پدرام عصبانی شد و من برای اینکه او را آرام کند از او خواستم خانه را ترک کند.
وی ادامه داد: پدرام مست بود و حال طبیعی نداشت که با شکستن شیشه بالای در سعی کرد به زور وارد خانه شود. به همین خاطر قسمتی از شیشه بالای در به شکمش فرو رفت. پدرش فوری او را به بیمارستان رساند اما کار از کار گذشته بود.
وی گفت : باور کنید من ضربه ای با شیشه به پدرام نزدم و هیچ وقت قصد کشتن Killing او را نداشتم.
با تناقض گویی های سایر اعضای خانواده که شاهد ماجرا بودند برای اشکان کیفرخواست صادر شد و پرونده اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
وی در حالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر قربانی برایش حکم قصاص خواستند.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم آن روز همراه اشکان مشروب خورده و مست بودم اما باور کنید من ضربه ای به او نزدم. اشکان حال طبیعی نداشت که شروع به شکستن اسباب خانه پدربزرگم کرد.همان موقع پدربزگم گوشی موبایلش را به من داد تا با پلیس Police 110 تماس بگیرم اما اشکان فکر کردم قصد دارم از او فیلم بیگرد و فیلم را به ماموران پلیس نشان دهم. به همین خاطر شروع به فحاشی کرد. من هم او را از خانه پدربزرگم بیرون کردم.همان موقع مادرم را که دچار معلولیت جسمی است به همراه پدربزرگم به یک اتاق بردم اما اشکان سعی داشت از بالای در وارد خانه شود که او را هل دادم. او خودش هنگام وارد شدن از بالای در بی احتیاطی کرد و شیشه شکسته به شکمش فرو رفت.
وی در حالی که اشک می ریخت گفت: باور کنید من در قتل Murder اشکان بی تقصیر بودم.من و اشکان از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و من هیچ وقت راضی به مرگ او نبودم.دوساله بودم که پدرم را از دست دادم و چند سال بعد مادرم به خاطر تزریق یک آمپول اشتباهی دچار معلولیت شد.به همین خاطر پدربزرگم از نظر مالی به ما کمک می کرد.
وی ادامه داد: بعد از درگیری، اشکان و پدر و مادرش خانه پدربزرگم را ترک کردند.صبح روز بعد من و پدر بزرگم به کلانتری رفته بودیم تا به خاطر تخریب وسایل خانه از اشکان شکایت کنیم که متوجه شدیم او شب قبل در بیمارستان جان سپرده است. من در پلیس آگاهی از ترسم به قتل اعتراف کردم. حالا هم اگر قرار باشد یکبار دیگر به پلیس آگاهی بروم خودم را می کشم.
سپس پدر بزرگ اشکان و پدرام به عنوان شاهد در جایگاه ویژه ایستاد.
وی گفت:من فاصله زیادی تا مرگ ندارم. به همین خاطر دلیلی ندارد که دروغ بگویم. قبلا چند بار اشکان از من خواسته بود تا ارثیه پدری اش را به او بدهم. او می گفت پدرش ناچار است کارگری کند اما به او گفتم بعد از مرگم همه اموالم بین فرزندانم تقسیم می شودبه همین خاطر نمی خواهم در زمان حیاتم ارثیه را بین فرزندانم تقسیم کنم. اشکان سر همین موضوع از من ناراحت بود و آن روز سر پرداختن پول جوجه کباب دعوا راه انداخت.
پیرمرد ادامه داد:وقتی اشکان و پسر و نوه ام خانه را ترک کردند حال اشکان خوب بود.
با پایان اظهارات این شاهد هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرک های موجود در پرونده اشکان را به قصاص محکوم کرد. حکم صادره اما در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت. قضات عالی رتبه اعلام کردند در این پرونده علت تامه مرگ روشن نیست و شاهدان اظهارات متناقضی را مطرح کرده اند.از این رو حکم قصاص را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند.به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد تا اشکان بار دیگر از خود دفاع کند.