جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۰

آقای نجفی؛ جای بیانیه‌های قاجاری بفرمایید کار

نجفی با صدها وعده و به قول قدیمی‌ها در باغ سبز نشان دادن به مردم تهران بر سر کار آمد و حالا به جای تلاش برای حل مشکل مردم هرکجا که می‌رود بیانیه سیاسی می‌دهد و به صراحت یا به کنایه می‌گوید نمی‌گذارند کار کنم!
کد خبر : ۴۰۴۳۶۶

صراط: نمی‌شود و نمی‌گذارند. این شاه بیت سخنان محمدعلی نجفی در مصاحبه منتشر شده توسط یک روزنامه اصلاح طلب است. شش ماه بعد از سرکار آمدن شورای شهر و شهردار جدید تهران و با وجود همسویی دولت، شهرداری و مجلس شنیدن این سخنان از کسی که کتاب چند صدصفحه‌ای وعده‌هایش هنوز روی میز کارشناسان و تحلیل گران است، کمی عجیب است.

به گزارش تسنیم، نجفی با صدها وعده و به قول قدیمی‌ها در باغ سبز نشان مردم تهران بر سر کار آمد و حالا به جای تلاش برای حل مشکل مردم هرکجا که می‌رود بیانیه سیاسی می‌دهد و به صراحت یا به کنایه می‌گوید نمی‌گذارند کار کنم!

برای شناخت بهتر منظومه فکری، نجفی باید به سه بحران ساده شهرداری در چندماه گذشته اشاره کرد و عملکرد نجفی را دید و بعد دید چه کسی نمی‌گذارد آقای شهردار کار کند.

در اولین آزمون نجفی یعنی زلزله، شهردار تهران تا ساعت‌ها بعد از آغاز بحران و در حالی که مردم تهران در سرما و خیابان‌ها می لرزیدند شهردار تهران به عنوان مدیر بحران غایب بود. معاونان و افراد دست چندم اطرافش در جلسات مدیریت بحران که با حضور دستگاههای مختلف برگزار شد، شرکت کردند.

شایعه شد نجفی کیش است. آب‌ها که از آسیاب افتاد نجفی آمد و گفت نمی‌گذارند کار کنم! من از ابتدای بحران پیگیر بودم و در جلسات شرکت می کردم. برخی اعضای منصف تر شورای شهر تهران هم پرسیدند کجا بودید که کسی شمارا ندیده و همین چند اعتراض هم در نطفه خفه شد. آیا در شب زلزله کسی مانع کارکردن نجفی شد که اینگونه اعتراض می‌کند؟

دومین آزمون نجفی در شش ماه گذشته برف چند سانتی متری تهران بود. از یک ماه پیش هواشناسی هشدار بروز توده‌های برف را داده بود. تهران با چندسانتی متر اول برف تعطیل شد، ماشین‌ها در برف گیرکردند و هزاران درخت کهنسال و جوان تهران شکست. حتی نمک پاشی ساده خیابان ها هم تا صبح انجام نشد. این داستان چندسال پیش نیست که در خاطر کسی نباشد و شهردار تهران بگوید نگذاشتند کار کنم. چه کسی آن شب نگذاشت آقای نجفی کار کند؟

سومین آزمون نجفی آتش سوزی یک ساختمان وزارت نیرو در میدان ولیعصر تهران بود. ساختمان وزارت نیرو در آتش می‌سوخت. مردم محله‌های اطراف منازل خود را تخلیه کرده بودند و چند آتش نشان هم در اثر شدت جراحات در بیمارستان بستری بودند. آقای نجفی 24 ساعت بعد از بحران با لبی خندان و در حلقه یارانش به بازدید رفت و چند لحظه‌ای ماند و برگشت. آیا کسی مانع آقای نجفی برای خدمت رسانی شد؟ آیا نگذاشتند آقای نجفی به جای خانه رفتن به میان آتش نشان‌ها برود؟ آیا کسی مانع آقای نجفی برای شرکت در جلسه کمیته بحران این موضوع شد؟

نه آقای نجفی! بحث اینها نیست. چه کسی نمی‌گذارد شما ایستگاه مترو افتتاح کنید؟ چطور قالیباف می‌توانست هر 50 روز یک ایستگاه به ایستگاههای متروی تهران اضافه کند و شما شش ماهه نتوانسته اید یک میخ روی دیوار بکوبید؟

نگذاشتند بازی کهنه سیاست بازان قاجاری است و برای توجیه مردم همان عصر بود. به درد مردمی که در لحظه دهها خبر دریافت می کنند و هرلحظه تحولات را رصد می کنند نمی خورد. نگذاشتند سرپوشی برای نمی توانیم است. اداره شهر تهران با خواب صبحگاهی و خواب خرگوشی در بحران ها نمی خواند. درد تهران نمی گذارند نیست. کسی این سخنان را از شهردار محترم تهران نمی پذیرد. هم دولت و هم مجلس از نظر سیاسی و فکری با شهردار تهران همسو است. فرصتی بینظیر که حتی یک روز آن برای شهردار قبلی تهران فراهم نبود.

جای بهانه های سیاسی کمی کار کنید. تهران پایتخت ام القرای جهان اسلام است. به جای ویژه نامه‌های سیاسی روزنامه‌ها کمی کار می‌خواهد.