صراط: روزنامه حمایت در یادداشتی به قلم ابراهیم کارخانهای در واکنش به اظهارات جدید نیکی هیلی علیه کشورمان نوشت:
«نیکی هیلی» نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، در تازهترین فرافکنی و فضاسازی خود علیه ایران اسلامی، ادعاهای نخنما شدهای را تکرار و با گرفتن ژست حقبهجانب، کوشید جای شاکی و متهم را عوض کرده، کشورمان را مقصر خروج احتمالی واشنگتن از برجام معرفی کند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی از ابتدا صراحتاً تأکید کرده بود توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 صرفاً حول مسائل هستهای است، نه موضوعات مدنظر آمریکا و اروپا.
شاهبیت سخنان بیپایه «هیلی»، در خصوص نقض توافق هستهای از سوی جمهوری اسلامی بر اساس دو اتهام «تداوم آزمایش موشکهای بالستیک» و «حمایت از تروریسم و فروش تسلیحات به حوثیها» شکلگرفته است. دراینباره گفتنیهایی هست.
1. مطالبات نامشروع و فرابرجامی آمریکا درزمانی به اوج خود رسیده که سیاستمداران این کشور گمان میکنند از طریق برجام توانستهاند، مانع رشد شتابان برنامه صلحآمیز اتمی کشورمان شوند، لذا همانگونه که رهبر حکیم انقلاب، با فراست و درک عمیق از ماهیت استکباری آمریکا پیشبینی کرده بودند، اکنون مقابله با برنامه موشکی و حمایت از جبهه مقاومت را در دستور کار خود قرار دادهاند.
کاخ سفید تهدید کرده اگر اصلاحات موردنظرش در برجام گنجانده نشود، از آن خارج خواهد شد و افزون بر سه مطالبه پیشین (تشدید بازرسیها از برنامه هستهای، محدود کردن برنامه موشکی و دائمی کردن تعهدات هستهای ایران) از اروپاییها خواسته است در سه حوزه «حقوق بشر»، «تهدیدهای سایبری» و «فعالیتهای مالی» سپاه پاسداران، با واشنگتن همکاری کنند.
نکته خوشمزه ماجرا اینجاست که پیش از طرح موضوع فوقالذکر در روزنامه «واشنگتنپست» به نقل از یک مقام آمریکایی، آلمانیها از ترامپ درخواست کرده بودند که برای چانهزنی و فشار بر ایران در مورد فعالیتهای موشکی، در برجام باقی بماند؛ کما اینکه در مهرماه سال جاری، وقتیکه رئیسجمهور عربدهکش آمریکا تهدید کرد برجام را پاره میکند، تروئیکای اروپایی چند ساعت بعداز آن سخنرانی، بیانیهای صادر و همراهی خود با برنامه دولت آمریکا بهمنظور محدود کردن برنامه موشکی ایران و عقبنشینی تهران از منطقه را اعلام کرد!
2. پس از دو سال از اجرای برجام و با مرور سیاستهای اروپا، این گمانه که متحدان اروپایی آمریکا، حفظ برجام را برای منافع خود میخواهند تا برخورداری ایران از نتایج توافق هستهای، هرروز قویتر شده و کشورهای قدرتمند این اتحادیه (آلمان، فرانسه و انگلیس)، نقش پلیس خوب را در مقابل پلیس بد (آمریکا) بهمنظور امتیازگیری از ایران ایفا میکنند.
از سوی دیگر، بنابر اظهارنظر مکرر مقامات آمریکایی، واشنگتن به دنبال فشار بر ایران در چند حوزه خاص نیست و هدف کلیدی خود را بر احیای سیاستهای ایران پیش از انقلاب قرار دادهاند.
«رکس تیلرسون» نیز صراحتاً اعلام کرده بود که نقطه آمال راهبرد آمریکا، تحقق رؤیای «تغییر حکومت» در ایران است؛ ازاینرو، همانطور که افزونطلبی کاخ سفید به موضوعات هستهای محدود نشد، مطالبات ششگانه اخیر نیز سقف خواستههای آنان نخواهد بود و تا زمانی که بهزعم آنها، انقلاب اسلامی در همه زمینههای مورد مناقشه با نظام سلطه کوتاه نیاید، سایه تهدیدات و فشارها را به بهانههای مختلف بر سر ایران اسلامی نگه خواهند داشت.
3. تجربه ثابت کرده است دولتمردان کاخ سفید به توافقنامههایی که اغراض آنها را تأمین نکند، پایبند نخواهند ماند، مثل توافقنامه ایران و آمریکا پس از اشغال لانه جاسوسی موسوم به «الجزایر»، پیمان اقلیمی پاریس که ترامپ زیر بار اجرای آن نرفت و توافق «نیو استارت» میان آمریکا و روسیه برای کاهش تسلیحات هستهای؛ بنابراین، هر جا که توافقی را امضا کردهاند، یا باهدف نشان دادن در باغ سبز بهطرف مقابل و طرح مطالبات نانوشته و نامشروع در گامهای بعدی بوده و یا از ابتدا، منافع حداکثری خود را از آن طریق، تأمینشده دیدهاند.
توافق هستهای ایران با گروه 1+5 نیز از این دایره خارج نیست و علیرغم اینکه آمریکا از فردای روز توافق، تعهدات خود را زیر پا گذاشت و بیسابقهترین تحریمها (کاتسا) را به تصویب رساند، اکنون به شکلی صحنهآرایی میکند که گویی مظلوم واقعشده و به همین دلیل است که ساز خروج از توافق هستهای را کوک کرده است.
شکی نیست؛ کشوری که در این میان متضرر شده، ایران اسلامی است که نهتنها از منافع برجام منتفع نشده بلکه بهوسیله انبوهی از تحریمها و نقض عهدها، از حقوق مسلم خود محروم شده است ولی حریف بدعهد، هم هزینهای نداده و هم مشتی وعده پوچ داده است که فقط روی کاغذ باقیماندهاند.
آنچه هم که وعده داده اند آزادی بخشی از اموال بلوکهشده ایران است، نه حاتمبخشی اوباما از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی !
4. بند 3 قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل بهصراحت، پرتاب موشکهایی باقابلیت حمل کلاهک هستهای را ممنوع کرده، اما آمریکاییها اصرار دارند به این بهانه، فعالیتهای موشکی کشورمان را محدود کنند؛ همچنان که «نیکی هیلی» در چند شوی تبلیغاتی، آهنپارههایی را بهعنوان اسناد نقض روح برجام به نمایش گذاشته است! ضمن اینکه ادعای فروش موشک به حوثیها نیز از اساس، کذب است چراکه تمام مرزهای زمینی و دریایی یمن مسدود هستند.
فشارها برای تحدید برنامه موشکی ایران در حالی است که آمریکا 24 میلیارد دلار برای نوسازی تسلیحات اتمی خود در چارچوب «راهبرد جدید هستهای» در نظر گرفته، انگلیس حدود سه میلیارد پوند (بیش از پنج میلیارد دلار) برای تولید موشکهای هستهای،
فرانسه 37 میلیارد یورو برای تجهیز توان نظامی، عربستان 110 میلیارد دلار برای خرید انواع و اقسام تسلیحات آمریکایی و ... هزینه کردهاند.
در چنین شرایطی، با چه منطقی و با کدام معادله سیاسی در جهان پذیرفته است که ایران اسلامی که در مقایسه با این کشورها، کمترین بودجه نظامی را اختصاص داده، دست از تواناییهای متعارف و بازدارنده خود بردارد و به دست خود، راه تهدید نظامی بیگانگان را هموار کند ؟!
آمریکا و اقمارش در منطقه و اروپا بهخوبی میدانند که بر اساس دکترین نظامی انقلاب اسلامی، کشورمان هیچگاه آغازگر هجمه به دیگر کشورها نبوده و نیست و آرمانهای جمهوری اسلامی اقتضا میکند که دست از حمایت از جبهه مقاومت برندارد، کما اینکه برای ارتقاء تواناییها و تجهیزات نظامی خود، منتظر اجازه دیگران نخواهد ماند.
آسمانوریسمان بافتن «هیلی» و انگشت گذاشتن روی توان موشکی و اقتدار منطقهای، وجه مهم دیگری هم دارد و آن اینکه، تیغ آمریکا باآنهمه ادعا و هیاهو در این دو حوزه، کند شده و تمام معادلات منطقهای آنان از طریق تروریست پروری و ناامن کردن غرب آسیا در مصاف با حریف قدری همچون ایران اسلامی با شکست مواجه شده است که این داستان، همچنان ادامه خواهد داشت.