صراط: آزادی زنان به معنای انتخاب پوشش توسط آنها یک نشانی اشتباه است چرا که پرسودترین صنعت دنیا، ایجاب میکند که زنان به نحوی لباس بپوشند که مردان دوست دارند و مردان دنیای مدرن از لباسهای تحریککننده استقبال میکنند بهویژه مردان کشورهای پیشرفته. در پیشرفتهترین کشورها مانند آمریکا بریتانیا و.. مردان آمارهایی دهشتناک از خود را با ترویج آزادی به سبک خودشان بهجای گذاشتهاند.
به گزارش تسنیم، این روزها مساله حجاب با عنوان داشتن و نداشتن روسری در جمع مرکز نشینان پر رنگ شده است. آیا نداشتن روسری مساله بسیار مهمی است؟ آیا کسی که روسری ندارد گناه بزرگی انجام داده است؟ آیا میشود انتخاب زنان را برای آزاد بودنشان و انتخاب لباس یا نداشتن لباس خاصی گرفت؟ آیا واقعاً یک روسری اینقدر مساله است که همه در مورد آن صحبت میکنند؟ آیا مسیح علینژاد برای هیچ چیز 231 هزار دلار از 2015 تا 2018 - www.insidegov.com - گرفته است تا یک تمرکز اجتماعی روی روسری راه بیندازد؟
به نظر نمیرسد برای آزادی زنان ایرانی، خزانه ایالات متحده آمریکا که ترامپ برای رهایی آن با رژیم داعشپرور منطقه قرارداد 500 میلیارد دلاری بسته است اینگونه حاتمبخشی کند؟ از اینها بگذاریم و برگردیم به موضوع مساله روسری و نسبتش با حجاب؟
چرا حجاب در اسلام از واجبات شرعی شناخته شده است؟ پاسخ به این سوال نیاز به بازگشت به تاریخ اسلام و تحلیل شرعی ندارد بلکه تعرف الاشیاء باضدادها. یعنی فرض کنیم الزام عمومی حجاب وجود نداشته باشد و زنان برای هر پوششی آزاد باشند.
آزادی زنان به معنای انتخاب پوشش توسط آنها یک نشانی اشتباه است چرا که پرسودترین صنعت دنیا، ایجاب میکند که زنان به نحوی لباس بپوشند که مردان دوست دارند و مردان دنیای مدرن از لباسهای تحریککننده استقبال میکنند بهویژه مردان کشورهای پیشرفته. در پیشرفتهترین کشورها مانند آمریکا، کانادا، بریتانیا، دانمارک و سوئد، مردان آمارهایی دهشتناک از خود را با ترویج آزادی به سبک خودشان بهجای گذاشتهاند. حدود 36 درصد از زنان در سرتاسر جهان، هم خشونت فیزیکی و هم خشونت جنسی را تجربه کردهاند. در ایالات متحده، 83 درصد از دخترهای 12 تا 16 ساله برخی از انواع آزار و اذیت جنسی را در مدارس موسوم به مدارس آزاد - بخوانید مختلط تحت آموزههای سند 2030- تجربه کردهاند. در انگلستان، از هر پنج زن، یک نفر (در سنین 16 تا 59 سال) برخی از انواع خشونت جنسی را تجربه کردهاند. از هر سه زن در اروپا، یک نفرشان آسیب فیزیکی یا جنسی را تجربه کرده و 5 درصد آنها مورد تجاوز قرار گرفتهاند. با توجه به تحقیقات انجام شده در سال2014 که توسط آژانس اتحادیه اروپا برای حقوق بنیادی منتشر شد، گفته میشود که حدود 47 درصد از زنان در فنلاند و 52 درصد زنان در دانمارک دچار سوء استفاده جنسی یا فیزیکی شدهاند. فنلاند یکی از آخرین کشورها در اتحادیه اروپاست که تجاوز را جرم شناخته و از سال 1994 آن را غیرقانونی اعلام کرده است. از هر ده زن، بیش از یک نفر آنها طی مصاحبه اعلام کردند که تا پیش از 15 سالگی برخی از انواع خشونتهای جنسی را از سوی افراد بزرگسال تجربه کردهاند.
از هر 10 نفر، یک نفر هم اظهار داشت که از سن 15 سالگی، برخی از انواع خشونت جنسی را تجربه کرده و از هر 20نفر، یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است. از هر پنج نفر، بیش از یک نفر خشونتهای فیزیکی یا جنسی را در رابطه با شریک فعلی یا گذشته خود متحمل شدهاند. در این گزارش مشخص شده که تنها 13 درصد از زنان شدیدترینِ این اتفاقات را به پلیس گزارش دادهاند. آزار زنان آنقدر در فرانسه شایع و عادی است که مارلن شیاپا، وزیر برابری زنان و مردان فرانسه، هفته قبل، لمس زنان توسط مردان را امری طبیعی میداند و از پروژه مهمتری برای حمایت از دختران زیر 15 سال که مجبور به ارتباط میشوند صحبت میکند. او میخواهد زنان را از هر نوع آزادی مبتنی بر رضایت نجات دهد چرا که دختران فرانسوی بهشدت مورد آسیب واقع شدهاند.
در ماه نوامبر یکی از دادگاههای فرانسه مردی را که متهم به تجاوز به دختری 11 ساله بود، با این توجیه که عناصر تجاوز مانند اجبار، تهدید، خشونت و غافلگیری به اثبات نرسیده است، تبرئه کرد؛ اما در پرونده دیگری در ماه سپتامبر، دادگاه تصمیم گرفت جوانی 28 ساله را در پی شکایت خانواده دختری 11 ساله، به اتهام سوءاستفاده جنسی محاکمه کند. همین اتفاقات را برای ایران بعد از آزادی روسری تصور کنید که قرار است بهتدریج آزادی زنان در انتخاب لباس برای مردانی که در اروپا، کرامت زنان را هر دقیقه مورد تعرض قرار میدهند به کجا ختم شود؟ آیا آزادی مورد نظر به روسری اکتفا خواهد کرد یا یک دومینو آغاز شده است؟ در واقع اینجا اخلاق بهتدریج در عرصه عمومی جای خود را به آسیب و تجاوز خواهد داد و وقتی که اخلاق عمومی بهعنوان یکی از ارکان نظم عمومی مخدوش شد، نمیتوان انتظار داشت که یک نظام امنیتی ایجاد کرد تا برای هر زن آزاد، یک بادیگارد با هزینه پلیس استخدام کرد. هرچند که ابزارهای پلیسی در آمریکا نیز فاقد نتیجهاند چرا که 68 درصد تجاوزات به پلیس گزارش نمیشوند و 98 درصد متجاوزان حتی یک روز هم در زندان بازداشت نشدهاند. در واقع زنان از اعلام گزارش به پلیس میترسند و مهمتر اینکه پلیس آمریکا هم آنقدر این مساله را عادی و شایع میداند که مردان را به این دلیل بازداشت نمیکند. همانطور که شیاپا از مجازات نشدن مردانی که در فرانسه زنان را لمس میکنند خبر میدهد. این عادی شدن مشمئز کننده به قول خانم سگولن رویال، وزیر پیشین محیطزیست و انرژی فرانسه در پیام توییتری نوزدهم دیماه (9 ژانویه) ناامیدکننده است وقتی این رفتارهای جنسی، توسط فیمینیستها و هنرمندان و خبرنگاران تحت عنوان «یک آزادی انکار نشدنی» تحلیل میشوند. از نظر او «جای تاسف است که هنرمند بزرگ ما کاترین دونو به این متن ناخوشایند پیوسته است. زنان و مردانی که در جامعه نگران شان زنان هستند، به آنهایی میاندیشند که بهدلیل ترس از صحبت کردن درباره این آزارها، قربانی خشونت جنسی شدهاند.»
البته حجاب فقط برای زنان نیست بلکه همان اخلاقی عمومی برای مردان هم حکم میکند که نمونههای آمریکایی از تجاوز گسترده به پسران و مردان نیز حکایت دارد.
در چنین شرایطی آیا نباید از دولت انتظار داشت که محیط بهشدت مخاطرهآمیز را کنترل کند؟ محیطی که حداقل 60 درصد زنان اروپایی را در اماکن عمومی تا سرحد مرگ تهدید میکند و نباید آنقدر سطحی موضوعات را تحلیل کرد که این محیط خطرناک برای ایران با طرح یک سوال اشتباه تکرار شود.
منبع:الف