صراط: ایسنا در یادداشتی به قلم علی صفیپور - پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایرانی نوشت: پس از چنگیزخان، ایران به دست امیران مغول، محمود و مسعود یَلواج (از بازرگانان فرارودان و مورد اعتماد چنگیز) بود تا آنکه هلاکوخان مغول، نواده چنگیز، با لشکری گران در سال ۶۴۵ به ایران آمد و سلسله ایلخانی را تاسیس کرد. این سلسله تا بر آمدن حکومتهای محلی مانند آل مظفر، سربداران سبزوار و... بود تا آنکه تیمور گورکانی (۷۳۶–۸۰۷ ه. مهی.) به قدرت رسید و دوباره خاطرات تلخ خونریزیهای چنگیز را برای ایرانیان تکرار کرد.
در این دوران سیصدساله عصر مغول و تیمور، گاهشماری هجری مهی به عنوان گاهشماری دینی و رسمی در نوشتهها و گزارشها به کار میرفت، در کنار آن برای زندگی روزمره ایرانیان یکجانشین، گاهشماری خورشیدی که به کار برده میشد: گاهشماری جلالی (بهجامانده از خیام، در دوران خواجه نظام الملک توسی و ملکشاه سلجوقی از سال ۴۷۱ هجری مهی) و گاهشماری یزدگردی (بهجامانده از دوران ساسانی و آخرین پادشاه ساسانیان) بود.
گزارشی از تاسیس گاهشماری خورشیدی در دوران غازان خان مغول (بنا به گزارش تاریخ وصاف) در رجب سال ۷۰۰ یا (بنا به گزارش فصیح احمد خوافی در مجمل فصیحی، حمدالله مستوفی در نزهت القلوب و تاریخ گزیده) ۷۰۱ هجری شده است، این گاهشماری که به گاهشماری خانی نامبردار بود، چندان پا برجا نماند و پس از چند دهه به فراموشی سپرده شد.
اگر از گزارشهای پراکندهای چون وجود گاهشماری جمالی از امیر جمالالدین شیخ ابواسحاق اینجو (زندگی ۷۲۱ ـ ۷۵۸ هجری) پادشاه فارس چشمپوشی کنیم، باید بگوییم، در کنار گاهشماری هجری مهی که هم گاهشماری مذهبی و اداری بود، و یا گاهشماری جلالی و یزدگردی که گاهشماری مردمی برای شمارش روز بر پایه خورشید بود، در کنار این گاهشماریهای نامبردهشده، گاهشماری ۱۲ حیوانی نیز به طور غیررسمی به کار میرفت. گاهشماری ۱۲ حیوانی که شمارش روز در آن بر شیوه خورشیدی بود و بیشتر مورد توجه مغولان قرار میگرفت، در گزارشهای تاریخی (بویژه متونی مانند جهانگشای جوینی، جامعالتواریخ رشیدالدین فضل الله، تاریخ بناکتی، تاریخ وصاف و...) به طور چشمگیری دیده میشود که از این گاهشماری و نام ۱۲ حیوان آن یاد شده است.
این نکته را نیز باید یادآور شد که در میان مردم، برای حفظ جشنها و باورهای نیاکان، بویژه جشن نوروز، گاهشماری جلالی به کار گرفته میشد، برای نمونه شرفالدین علی یزدی در ظفرنامه خود و یا کمال الدین عبد الرزاق سمرقندی در مطلع سعدین و مجمع بحرین، که هر دو در دوره تیمور میزیستند، از ماههای جلالی یاد کردهاند یا در سروده سعدی است که میگوید:
اوّل اردیبهشتماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لاَلی همچو عرق بر عذار شاهد غضبان. سعدی.
هزار سال جلالی بقای عمر تو باد شهور آن همه اردیبهشت و فروردین. سعدی.
مردم گاهشماری یزدگردی را به دلیل اهمال در کبیسههایش و دور افتادن از زمان واقعی، کم کم فراموش میکنند و به جای آن از گاهشماری جلالی بهره میبردند. گاهشماری ۱۲ حیوانی در ایران تا پیش از حمله مغول به هیچ وجه رواج نداشت، در دوره پیش از مغول تنها چند دانشمند از آن در کتابهای خود نام بردهاند، از آن جمله ابوریحان بیرونی (در آثارالباقیه)، محمود کاشغری، شرفالدین طاهر مروَزی است. با نامهای: تقویم «ختائی» و تقویم «اویغوری» نام بردهاند، چرا که پیش از این، این گاهشماری را منسوب به ترکان ختایی و اویغوری میدانستند. در حالی که پژوهشهای جدید نشان میدهد که در بین بوداییانِ چین، ژاپن، هند و دیگر نقاط آسیای شرقی این گاهشماری به بودا نسبت داده میشود، که در این صورت این گاهشماری بیش از ۲۵۰۰ سال عمر دارد. داستان این ۱۲ حیوان نیز بر این بوده است که روزی بودا همه مخلوقات را فرامیخواند و از میان حیوانات این ۱۲حیوان فراخوان او را پاسخ میدهند. از آن پس نیز بودائیان به برکت این ۱۲ حیوان، مدار هر سال را به نام یکی از آنها گذاشته است.
ابونصر فراهی نیز در آغاز سده هفتم، در نصاب الصبیان نام ماههای این گاهشماری را به فارسی به نظم کشیده است(مـوش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار...). گویا نخستین کسانی که پس از مغول از این گاهشماری یاد میکنند و کتاب مفصلی درباره آن مینویسد خواجه نصیر الدین توسی، و پس از او غیاثالدین جمشید کاشانی است.
بنا به گزارشها آغاز این گاهشماری از ۱۶ برج دلو (یعنی از ۱۵ بهمن ماه) بوده است. البته این نکته نیز گفته میشود که این گاهشماری ۱۲ حیوانی که در ایران پس از مغول به کار میرفت، گونه ایرانی شده آن بود که آمیختهای از سه گاهشماری جلالی و هجری مهی و ۱۲ حیوانی چینی اویغوری بود. این گاهشماری به طور رسمی در زمان صفویه تا پایان دوران قاجار در کنار گاهشماری هجری مهی و به جای گاهشمار جلالی در مکاتبات اداری به کار گرفته میشد. پس از مشروطه این گاهشماری به طور رسمی کنار گذاشته شد.
اما امروزه دیده میشود این ارمغان چنگیزخان در میان مردم گاه گاهی به زبان میآید و در کنار نامگذاری هر سال به نام یکی از ۱۲ حیوان، باورهایی با آن به مردم تلقین داده میشود که هیچ مبنای علمی ندارد، و بیشتر جبنه عوامفریبی و سرگرمیهایی دارد که ارزش فرهنگی و اجتماعی ندارد.
این که بنا بر این گاهشماری فلان حیوان در آن سال چه چیزی را در سرنوشتمان رقم میزند، یا آن سال با چه رویدادهایی روبهرو خواهیم شد، باورهایی این چنینی هیچ گاه در طول تاریخ ایران و گاهشماریهای تاریخ ایران جایگاهی نداشته است. همه این باورها، ساخته و پرداخته همان سه سده، عصر مغولان، ایلخانیان و تیموریان است. گاهشماریهای ایرانی از جنبه علمی، ریشه در عقلانیت علمی و توجه به زمان واقع فصول سال دارد و از جنبه فرهنگی، ریشه در خداباوری، شادبودن (که خود جلوهای از اهورایی است) دارد، در گاهشماری ایرانی هیچ بدشگونی و نحسی دیده نمیشود، چون عقلانیت حاکم بر این گاهشماری همه روزها، همه ماهها و همه سالها را برابر میداند، اگر تفاوتی دیده میشود، بویژه در روزهای سال، آن هم برای برپایی جشن و شادی بهره برده میشود که این جشن و شادی نیز با زمان واقعی پیوند خورده است.
اگر بلندترین شب باشد، آن شب را به جشن و شادی و نامش را «شب چله» میگذراند و اگر روز و شب برابر شود، که با بهار همراه باشد، باز آن را جشنی باشکوه میگیرند و نامش را نوروز میگذارند. دیگر جشنهای گاهشماریهای ایرانی که ریشهای کهن دارند، عبارتند از مهرگان، تیرگان، چارشنبهسوری و ...
البته خوشبختانه آگاهی مردم نسبت به این ارمغان چنگیز خان بیش از پیش شده است و کم کم این زنگار مغولی را از فرهنگ اصیل خود میزدایند.