جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۱

«اوج» غافلگیری در قسمت آخر «پایتخت۵»

«پایتخت» در چند قسمت آخر با یک «اوج» خوب، بسیاری را هم غافلگیر کرد و شاید بسیاری از کسانی که در قسمت‌های قبلی به این اثر تاختند و نواختند، الان پشیمان هم باشند که چرا شتابزده قضاوت کردند.
کد خبر : ۴۰۹۵۹۵

«پایتخت» یک مجموعه تلویزیونی ساده، بی‌ریا، بی‌ادعا و صمیمی است که از متن جامعه و از دل مردم بر آمده است. حرف‌های گنده نمی‌زند، شعارهای ثقیل، غلیظ و متکلف نمی‌دهد. ادعای هنری و پزهای آن چنانی را هم ندارد و یک اثر ملموس، قابل هضم و درک برای همه طیف‌های جامعه به شمار می‌رود.

به گزارش فارس «پایتخت 5» هم مثل بقیه فصولش ادامه مسیری است که در چهار فصل قبلی ساخته شده و تداوم یافته است. با فراز و فرود و کاستی‌هایی که ـ کم یا زیاد ـ عموما در اغلب سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی شاهدیم. تمایز فصل پنجم «پایتخت» نیز این است که با دغدغه‌های امروز جامعه و منطقه توامان همراه شده است.

وقتی سریال شروع می‌شد، همه دوست داشتند آن را ببینند. همه می‌خواستند ببینند چه بر سر «نقی» و خانواده دوست داشتنی‌اش می‌آید. دوست داشتند تکه‌پرانی‌های ناگهانی و غافلگیرکننده «باباپنجعلی» را بشنوند و بخندند، فیگور و ژست «ارسطو» و کل‌کل‌ها با پسرخاله‌اش را ببینند و حال کنند. یا وقتی «فهیمه» خواهر نقی یاد شوهر مرحومش می‌کرد و غیرتی شدن‌های «بهتاش» و مزه پرانی‌های «رحمت» را هم پیگیری می‌کردند.

این سریال حتی، اگر از لحاظ شاخص‌های سینمایی و فیلمسازی ضعیف هم باشد باز به حرمت پیام خوب و به دلیل محبوبیت ملی که فتح کرده فراتر از آثاری است که با رقم‌های هنگفت ساخته و پخش می‌شوند ولی قادر نیستند حتی، با تیم سازنده‌شان ارتباط برقرار کنند.

اینکه همه طیف‌ها از روشنفکر و معمولی شخصت «نقی معمولی» را دوست دارند، با خندهایش می‌خندند و با ترس‌ها و گریه‌هایش نگران می‌شوند این یعنی، اثر کارش را کرده و تاثیرش را گذاشته است. از یک طنز نوروزی چه انتظاری می‌رود؟ مگر ده‌ها مجموعه‌ای که در همین ایام و یا در طول سال پخش می‌شوند شق القمر می‌کنند که «پایتخت» نکرده است؟  

معتقدم هرکسی از هر جماعتی در محافل، بازار و محیط خانه درباره این سریال حرف می‌زند، آن را تمجید یا نقد می‌کند. این می‌تواند رمز موفقیتش باشد. موفقیت یک مجموعه تلویزیونی سرگرم‌کننده و آگاهی‌بخش این است که همه با آن ارتباط برقرار کنند، همراه شوند، با شوخی‌ها و مزه پرانی‌هاش بخندند، کاستی‌های آن را به چالش بکشند و با دلهره‌ها و ترس‌ها، منیت‌ها، نگرانی‌ها، رویاها و محنت‌های کوچک و بزرگش رابطه برقرار کنند.

خوشبختانه، «پایتخت» در چند قسمت آخر با یک «اوج» خوب شاید، بسیاری را هم غافلگیر کرده باشد، شاید بسیاری از کسانی که در قسمت‌های قبلی به این اثر تاختند و نواختند الان پشیمان هم، باشند که چرا شتابزده قضاوت کردند. همه کسانی که از سازمان حامی این اثر خرده گرفته‌اند قطع به یقین، اکنون حرف خود را پس گرفته‌اند. «پایتخت» مثل یک تیم فوتبالی که در فواصلی بد بازی می‌کرد، در این دقایق پایانی با انرژی، روحیه و شاکله تحول یافته‌تری پیش رفت. در چند قسمت پایانی واقعا، دچار جهش و تغییر شده و اینجاست که رد پای سازمانی به نام «اوج» با کارنامه قابل دفاعی که این سال‌ها رقم زده  معلوم می‌شود.

با تنگ نظری و پیشداوری به حمایت «اوج» نتازیم. فرض را بر این بگیریم که سازمان اوج حمایت نمی‌کرد. چه اتفاقی می‌افتاد؟ مانند پارسال. مگر عید پارسال «پایتخت»ی در میان بود؟ دیگر اینکه در همین مقطع نوروز چند مجموعه دیگر با رقم‌های ریز و درشت تولید و پخش شده که صدایشان را کسی در شهر نشنیده است؟

اتفاقا، بخشی از هجمه‌ها به سریال «پایتخت» ناشی از موفقیت، چالشگری و بحث‌انگیزی آن است. وارد دانستن ایرادهایی از نوع اینکه چرا فلان خواننده ترک صدایش پخش شده و یا نشان دادن گوشه‌های از توریسم ترکیه خنده‌دار است. مگر قرار است در خیابان‌های «آدانا»، حماسه‌خوانی «علیرضا عصار» و یا مرثیه خوانی «کویتی پور» پژواک داشته باشد؟ کدام مخاطب بعد از سرگذشت تلخ مهاجرت قاچاقی «بهتاش» و پسران دوقلو همچنان، باور دارد که پایتخت مشوق توریسم ترکیه و مهاجرت است؟

خانواده، ناموس و وطن ستون خیمه «پایتخت» است و اینها، در دیار سیاه‌پوشان متوهم داعش و در متن میدان جنگ معنایی مضاعف دارد. کاری که «پایتخت» به ساده‌ترین و زیباترین شکلش ـ فارغ از بهره‌گیری از تروکاژهای سینمایی و جلوه‌های آن چنانی ـ روایت کرده است.

راهبرد درست و هدفمند «اوج» آن جایی است که بر محمل اثری که امتحانش را پس داده بود و جایش را در آحاد مردم و افکار عمومی باز کرده بود ایده و تفکری را گنجاند که کاملا به روز و معاصر است و دقیقا پاسخ به نیازی است که خلاء آن در جامعه حس می‌شد. ادای دینی است که بر شانه‌های جامعه هنری و سینمایی کشور سنگینی می‌کرد. ارائه تفکر ضد داعشی و تبیین وضعیت منطقه و روشنگری نسبت به نقش و حساسیت مجاهدت مدافعان حرم کاری است که شاید پایتخت با ساده‌ترین و ملموس ترین شکلش اعاده کرده است و چون با چاشنی طنز و کمدی آمیخته شده مخاطب را آزار نداده، جامه شعار و تظاهر هم، به تن نمی‌کند.

وحشت ناامنی و به خطر افتادن ناموس و زن و بچه را وقتی «نقی» با گفتن «یا ابالفضل(ع)» دچار رعشه می‌شود، با تمام روح و روان مان حس می‌کنیم. یا معرفی ماهیت داعشی‌ها را در چند نمونه رفتار و گفتار وحشیانه و حیوان صفتانه‌شان می‌بینیم.

سینما و تلویزیون در حوزه بیداری اسلامی و مقاومت در منطقه بدون تردید غفلت داشته‌اند. سینمای ایران در قبال عظمت مجاهدت و فداکاری‌های مدافعان حرم شرمنده و سرافکنده است. اگر چند کار مستند حوزه هنری و یا آثاری از سازمان اوج نبود، واقعا سینما و تلویزیون چه حرفی برای گفتن داشت؟

یادمان باشد «اوج» زمانی حمایت از «پایتخت» را پذیرفته که متاسفانه، در فضای شبه‌روشنفکری سینما هجمه علیه فرزندان شهید این سرزمین و مدافعان حرم شکل گرفته بود. به طور قطع، اجر «پایتخت» با پیشینه اجتماعی‌اش و هوشمندی مدیران «اوج» در این شرایط دوچندان است.

بدون شک، «پایتخت» خالی از ایراد، مشکل و حاشیه نیست. برخی اشکالات درست و به حق است ولی با نگاهی منصفانه، در زمانه فقر آثار فرهنگی استراتژیک، این اثر، آبرومندانه و تاثیرگذار در زمینه مصیبت و آفت داعش است. کار نهادهایی چون «اوج» شرف دارد به صدها اثری که از سر بی‌دردی و شکم‌سیری و یا با سوداهای فرنگی‌پسند ساخته می‌شوند.

کمترین کاری که «پایتخت» کرده، نمایش بی‌ریا و بی‌غل و غش گوشه‌ای از عظمت خلوص و مجاهدت مردانی است که در دفاع از دین، حرم، ناموس و خانواده تا شهادت جنگیدند. همین اندازه هم باید از «سازمان اوج» و شهامتی که در این مجموعه جاری کرده، قدردانی کرد.

یادداشت از: یزدان عشیری