محمدرضا کائینی از فعالان تاریخ و رسانه در صفحه شخصی اش درباره شهید سپهبد محمد ولی قرنی نوشت:
کاویدن زندگی سپهبد محمد ولی قرنی، هماره برایم جذاب بوده است. علت نیز، فراز و فرودهایی است که حیات سیاسی و نظامی او به خود دیده وآن را متفاوت و رازآلود کرده است. از جمله آنها، نقش آفرینی در رویداد بیست وهشت مرداد که ره آورد آن،احراز ریاست رکن دو ارتش -بالاترین نهاد امنیتی وقت- بود و سپس درآن مسند، همگامی کلان در ساماندهی یک کودتا برعلیه شاه و لو رفتن مرموز آن و البته کیفر بدون تناسب سه ساله ای که برای این جرم در نظر گرفته شدو نیز تدارک کودتایی دیگر- که بارها از همگامی آیت الله میلانی با آن سخن رفته است- و باز تنها محکومیت به یک زندان سه ساله؛ است که هر پژوهنده ای را برای دانستن بیشتر از کارنامه او ترغیب می کند.
متاسفانه در سالیان پیشین، همسر و فرزند او نیز روی از جهان برگرفتند و کسی پی جوی خاطرات و دانسته های آنان نشد با این همه می توان مواردی را به عنوان خصال قطعی قرنی برشمرد.
اول: گرایشات جدی دینی- که در ارتباط او با روحانیت و یادداشت های منتشرشده وی نمود یافته است - و دو دیگر اینکه: او قطعا از دوره ای به بعد، از شاه و حکومتش برید و به یک نظامی برانداز مبدل شد، و سوم: عمل بر مبنای اعتقاد- که زندگی او را سیال کرد و از یکنواختی به در آورد- و نهایتا چهارم:قاطعیت در عمل که مثلا در ماجرای جدایی طلبی دموکرات ها در کردستان، او را در برابر طالقانی و بازرگان- که با هردو دوستی دیرینه داشت- قرار داد.
اونمادی از یک درجه دار متعهد و مقتدر بود.
وی در مطلب دیگری نوشت:
در مطلب قبل، درباره زندگی و زمانه سپهبد محمد ولی قرنی،دراینجا چند خطی قلمی کردم. امروز - که از قضا سالروز ترور اوست- برآنم که خاطره ای از سرکرده ضاربین او نقل کنم.
از جمله ویژگی های شاخص آیت الله مجتهدی، قیافه شناسی عجیب او بود. البته شناخت چهره نه به مفهوم متعارف و روانشناختی آن، بلکه مهارتی شخصی بود که از تجربیات معنوی وکاری وی منشاء می گرفت.
ایشان نقل می کرد که: در سالیان منتهی به پیروزی انقلاب،اکبر گودرزی برای تحصیل به مدرسه ما آمد. من از همان آغاز، درچهره او، نوعی کراهت وتیره گی دیدم! گودرزی در مدت حضور در مدرسه، تقریبا هرکاری می کرد به جز طلبه گی متعارف! همین موجب شد که روزی در خلال درس، او را با اتصاف به صفت"منافق"، از مدرسه اخراج کردم.
او پس از اخراج،نزد برخی پیش نمازهای تهران رفته و از من گلایه کرده بود که: فلانی در جمع طلاب، مرا منافق خوانده است. البته سال ها بعد مخاطبان این گلایه ها،از من حلالیت طلبیدند که:ما از اکبر گودرزی غیبت شما را شنیدیم!....
شایان ذکر است که گودرزی پس از اخراج از مدرسه آیت الله مجتهدی، ابتدا به مدرسه شیخ عبدالحسین بازار زیر نظرآیت الله سیدهادی خسروشاهی و سپس به مدرسه چهلستون بازار زیر نظر آیت الله شیخ حسن سعید تهرانی رفت و از هر دو مدرسه نیز اخراج شد.