در زبان جغرافیا؛ «خلیجفارس» را پیشرفتگی آب در فاصله سرزمین «تنگه هرمز» تا رأس «خلیجفارس» مینامند. البته پژوهشهای زمینشناسان نشان داده که خلیج فارس چندین خلیج فرعی دارد و در دوره سوم زمینشناسی به وجود آمده حتی زمانی برخی از جزایر آن آتشفشانی بوده است.
به گزارش خبرگزاری میزان، در کهنترین نامگذاریها، دریای جنوبی ایران را «نارمرتو» به معنای «رودتلخ» نامیدهاند که پس از مهاجرت آریائیها و حرکت آنها به جنوب کشور، قوم ایرانی پارس که حکمرانی خود را بر منطقه آغاز کرد، نام خود را به این خلیج داد و از آن زمان، خلیج فارس در جهان نامآور شد.
بسیاری از مورخان و جغرافیدانان مانند «هکاتایوس ملطی»، «هرودت»، «اراتوس تنوس»، «استرابون» و «بطلمیوس» هم در نوشتههای مکتوب خود به این نکته اشاره کردهاند.
مدخل پیشرفتگی خلیجفارس در تنگه هرمز، با حدود ۸۵ کیلومتر و بخش پایانی آن در رأس خلیج فارس، با حدود ۳۲۰ کیلومتر بوده و بیشترین عرض آن شامل ۳۲۵ کیلومتر است. مساحت این خلیج ۲۲۶ هزار کیلومترمربع و ژرفای متوسط آن ۳۵ متر ثبت شده است که در پارهای نقاط به ۹۰ تا ۱۰۰ متر نیز میرسد. بنابراین، برخلاف بحر احمر یا خلیج العربی که در آن سوی جزیرةالعرب قرار دارد، دریای کم عمقی به شمار میآید چون خلیج فارس در منطقهای فرو رفته است که در جنوب آن، فلاتی لم یزرع و در شمال آن، فلات دیگری با نمایی از کوهپایههای زاگرس قرار گرفته است.
حیات انسان و نام و نشانهای تاریخی در خلیجفارس
نخستین انسانهایی که در منطقههای گوناگون خلیج فارس زندگی را آغاز کردند، بیتردید، از مردمان بومی این خلیج بودهاند و به نظر مردمشناسان تاریخی، با نژادهای شمال آفریقا و آسیای جنوبی غربی همسانیهایی داشتهاند.
مانند دراویدیها و مکرانیها که به مرور، بازرگانان و مهاجران سومری و عیلامی و آکادی هم به آنان افزوده شدهاند.
دو باستانشناس آمریکایی به نامهای «پ.و.گلوپ» و «ت.گ بیبی» به دنبال حفاریهای علمی در بحرین، معبدی را کشف کردند که «از سویی، به معبدهای سومری در دوران ابتدایی شبیه است و از سوی دیگر، با داشتن حوض و حمام، مانند پرستشگاههایی است که در دره سند کشف شده است.» به همین دلیل، آن دو باستانشناس مدعیاند که «این پرستشگاه از مردمی به جا مانده که از سویی با اهالی بینالنهرین و از سوی دیگر، با مردم دره سند بازرگانی داشتهاند ولی با این همه، فرهنگ و تمدنی جدا از این دو داشتهاند.
ساکنان ابتدایی خلیج فارس، از همان آغاز زندگی، با دامداری و پرورش شتر و اسب و الاغ و گوسفند و بز، صید مروارید و صدف با روشهای بسیار کهن و به دام انداختن ۲۰۰ نوع ماهی آشنا بودند. علاوه بر این، در حصیربافی، کشتیسازی و بافتن پارچههای بادبانی مهارت داشتند و به دریانوردی و کشتیرانی هم اشتغال داشتند و شاید از نخستین اقوام بشری باشند که با تسلط بر آبها به توسعه بازرگانی و نشر تمدن و فرهنگ دست یافتهاند.
حکومتهایی مانند عیلام و سومر و آکاد و کلده و بابل و آشور در سدههای نخستین تمدن انسان در این دریا قدرتنمایی کردهاند و یافتههای باستانی در بندرهایی مانند بوشهر و سیراف و جزیرههایی مانند خارک و بحرین آن را تأیید میکنند.
از دوره هخامنشیان نام خلیج فارس (دریای پارس) شناخته شده بود و اسکندر مقدونی که به قصد تسخیر سرزمینهای مشرق وارد سرزمینهای ایرانی شده خود را به دریای پارس رساند و در آن کشتیرانی کرد.
از مورخان یونانی، فلاویوس آریانوس (قرن دوم میلادی) و همزمان با وی بطلمیوس و دیگران و نیز مورخان رومی از این دریا با نام پارس یاد کردهاند. این نام به زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، روسی، ژاپنی، چینی و ترکی و عربی و جز اینها راه پیدا کرده است اما در دوره اسلامی، از آغاز فتوحات تاکنون، همه مورخان و جغرافیدانان مسلمان (ایرانی و عرب و ترک)، نام این خلیج را «بحر فارسی»، «خلیج الفارسی»، «خلیج فارس» و «دریای پارس» آوردهاند.
خلیجفارس بعد از ظهور اسلام
در ادامه حیات خلیجفارس، ظهور اسلام و پذیرش دین جدید از سوی ایرانیان، مردمان خلیجفارس نیز دیانت جدید را پذیرفتند، اگر جنبههای اقتصادی و مذهبی جدید در منطقه را کنار بگذاریم، اعراب مسلمان بیش از گذشته با خلیجفارس آشنا شدند و به تبلیغ دین اسلام پرداختند.
در دوره حکومت معزالدوله دیلمی، جزایر بحرین و منطقه عمان که از آبادترین نقاط جنوبی بود، متصرف شدند و آن را ضمیمه خطه فارس کردند. در آن زمان بندر سیراف رونق بازرگانی کمنظیری داشت و غالب جغرافینویسان مسلمان، مانند "یاقوت حموی" به وصف ابادانی آن منطقه پرداختند. حتی در همان زمان، "بصره" نیز یکی از بندرهای معتبر شمال خلیجفارس و مرکز تجارت مسلمانان و اعراب منطقه بینالنهرین به شمار میرفت.
قرنها بعد و پس از حضور استعمارگران در منطقه و ایران، استعمار انگلیس نیز تلاش کرد تا از خلیجفارس نخست به عنوان "گذرگاه" استفاده کند.
با کشف نفت در مسجد سلیمان ایران در سال ۱۳۲۶ انگلیسیها قصد کردند تا در دیگر مناطق خلیجفارس به جستوجوی این ماده حیاتی بپردازند، به گونهای که به مرور ۳۱ درصد از نفت دنیا از خلیجفارس و کشورهای اطراف ان فراهم آمد، بنابراین به مرور خلیجفارس معنای دیگری یافت، این خلیج دیگر یک معبر سادهی بازرگانی نبود که کالاهای شرقی و ادویه هندی را به بصره و از آنجا به اروپا برساند.