محمدرضا کائینی از فعالان رسانه و تاریخ در صفحه شخصی خودش با انتشار عکسی نوشت: آنچه میبینید، از معدود دستخطهای باقی مانده از رضاخان است.
به گزارش مشرق نکته اش هم این است که قزاق سوادکوه در این چند خط، نوزده فقره غلط املایی دارد! از صدر کلام که با "مغرب الخاقان" (مقرب الخاقان) آغاز میشود تا کلماتی مثل"ترف" (طرف)، "حچ" (هیچ)، "معموریت" (ماموریت)، "به حچ وجح" (به هیچ وجه)، " کاغذ" (کاغذ) و... الخ که در متن آن رخ مینماید.
کسی را با این سطح از سواد، چگونه میتوان پدر ایران نوین نامید؟ و مثلا پروژههایی مثل راه آهن، تاسیس دانشگاه، منع حجاب و... را به او نسبت داد؟
در اینجا و به ناگاه، ذهن ما به سمت این نامها میرود: فروغی، نصرت الدوله فیروز، تیمورتاش، داور و... الخ. این جماعت هم یا وابسته گیهای شدید فرقهای دارند مانند: ازلی گری یا بابیگری و یا از آن مهمتر از اساتید اعظم لژهای فراماسونری هستند. حال اگر اینها بخواهند طرح راه آهن را به قزاق حقنه کنند، چگونه راه آهنی خواهد شد؟ راه آهن جنوب به شمال که برخلاف راه غرب به شرق (راه ابریشم)، هیچ استفادهای برای ایرانیان نخواهد داست و البته بعدها به کار متفقین خواهد آمد.
یا مثلا اگر بخواهند دانشگاه بسازند، چگونه دانشگاهی خواهند ساخت؟ موسسهای که نه تنها محصولات مدارس قدیمه از قبیل:بوعلی، ابوریحان، ملاصدرا و. را نخواهد داشت، که دانش آموختگان آن در بهترین صورت، مترجمین دست سوم جان لاک، جاناستوارت میل، روسو و... خواهندشد. (بلیهای به نام بومی نبودن علوم انسانی که سالیانی است فغان عدهای را برآورده است) ... تاریخ بخوانیم...
پ. ناول: شنیده یا خوانده بودم که محمد تقی بهار، دستخطی از رضاخان را که مملو ار غلط بوده، برای ثبت در تاریخ نگاه داشته بود. احتمالا دستخط ضمیمه، همان است.
پ ن. دوم: این واپسین پستی است که در این روزها، درباره رضاخان منتشر میکنم. با اندکی از هزار، خواستم نشان دهم که خاک شهرری، چه تحفهای را به خلق الله نمایانده است. تازه اگر ماجرا راست باشد که البته من در آن تردید دارم.